ربودن و شکنجه کردن ناپدری

چهار روز پس از این ماجرا، مرد ناشناسی با خانواده امیر تماس گرفت و گفت: مردی را نیمه جان در محله نبرد مشاهده کرده که بسختی شماره این خانه را به او داده است.

خانواده امیر سریع خود را به آدرس مورد نظر رسانده و با پیکر نیمه جان او که بشدت شکنجه شده بود، رو به رو شدند.

امیر پس از بهبود حالش گفت: چهار ماه قبل یکی از اقوام همسر دومم با من تماس گرفت و مدعی شد که همسرم و سه پسر وی قصد دارند مرا بکشند و باید هرچه سریع تر محل زندگی ام را تغییر دهم و از همسر دوم خود جدا شوم. ابتدا این گفته ها را قبول نکردم تا این که متوجه رفتار مشکوک پسران همسرم شدم و به همین خاطر از همسر دوم خود جدا شدم.

وی ادامه داد: روز حادثه پس از ترک محل کارم در غرب تهران منتظر تاکسی بودم تا به خانه ام بازگردم که یک خودروی پراید سفید مقابلم توقف کرد. همین که به سمت راننده رفتم تا مقصدم را بگویم متوجه شدم سرنشینان پراید پسران همسر سابقم هستند، آنها با چاقو به من حمله ور شده و مرا به زور ربوده و بیهوش کردند و زمانی که به هوش آمدم، متوجه شدم در اتاقی زندانی هستم. سه پسر جوان و یکی از دوستانشان هر روز مرا کتک می زدند و پول هایم را سرقت کردند. روز چهارم بر اثر شکنجه آنها بی هوش شدم و آنها به تصور این که مرده ام، مرا در کنار خیابان رها کردند.

با ثبت اظهارات شاکی، پرونده وی به شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد و روز گذشته گروگان نجات یافته زمانی که مقابل بازپرس محسن مدیر روستا ایستاد، گفته های قبلی اش را تکرار و از چهار پسر جوان شکایت کرد.

پرونده این آدم ربایی برای دستگیری متهمان در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.