کد خبر: ۳۰۲۹۱۹
زمان انتشار: ۲۰:۵۵     ۱۸ اسفند ۱۳۹۳
عذابی که خداوند در روز قیامت سخن می‌گوید در حقیقت نمود و نمایشی از اعمال انسان است.
به گزارش پایگاه 598،آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 65 تا 74 سوره «غافر» روز یک‌شنبه، 16 اسفند ماه، بیان کرد: قرآن همه بخش‌های جهان را که آیات الهی هستند چه انفسی و چه آفاقی تبیین می‌کند. آیات آفاقی بعضی‌ها با بعض، آیات انفسی با بعض دیگر از آیات انفسی و مجموعه این دو گروه آیات را نیز با یکدیگر تبیین و تفسیر می‌کند. آیات تدوینی قرآن کریم نیز یکدیگر را تبیین و تفسیر می‌کنند یعنی سوره‌ها مکی و سوره‌های مدنی هم خودشان و هم دیگر آیات را تفسیر و تبیین می‌کنند.

وقتی آیات قرآنی بعضی مفسر بعض شد و عصاره قرآن روشن شد این آیات تدوینی یعنی قرآن کریم آن آیات تکوینی یعنی خلقت را تفسیر می‌کند یعنی این آیات تدوینی یعنی قرآن کریم آسمان، زمین، دنیا، آخرت، انسان، ملک، بهشت و جهنم را شرح می‌دهد. آن‌ها آیات تکوینی خدای سبحان هستند و قرآن آیات تدوینی خداوند است. بنابراین در این چرخه سه کار انجام می‌شود اول اینکه آیات تکوینی؛ چه آفاقی، چه انفسی هر کدام با هم هماهنگ می‌شوند در مرحله دوم نیز مجموعه این آیات هم با هماهنگ می‌شوند و در مرحله سوم کل نظام می‌شود «ما امرنا الا الواحده».

 

در مورد آیات تدوینی یعنی قرآن کریم هم همین اتفاق می‌افتد یعنی آیات مکی و آیات مدنی هر کدام با هم هماهنگ می‌شوند سپس مجموع آن‌ها نیز با هم هماهنگ می‌شوند و در نهایت نیز کل قرآن می‌شود امر واحده. این کلمه واحده آن امر واحد را تشریح می‌کند، تبیین می‌کند و تفسیر می‌کند. لذا قرآن کریم بعد از مساله توحید فوراً آیات آفاقی را تشریح می‌کند و در مورد آسمان و زمین سخن می‌گوید سپس به مساله آیات انفسی و پیدایش انسان، بدن، روح و چگونگی خلق انسان سخن می‌گوید بعد ارتباط این‌ها را با هم بازگو می‌کند و می‌فرماید کسی که این نظام را آفرید و کسی که این آیات را نازل کرد و این آیات را برای شرح و تفصیل آن نظام نازل کرد شما را به خودش دعوت کرد.


وی اضافه کرد: در این آیات وجود مبارک پیامبر فرمود من نهی شدم «قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِنْ رَبِّي؛ بگو: مرا نهى كرده‌اند كه چيزهايى را كه سواى خدا مى‌پرستيد پرستش كنم، در حالى كه از جانب پروردگارم براى من دلايلى روشن آمده است.» اما نفرمرد که از طرف چه کسی نهی شده است و چه کسی او را از چنین کاری باز داشته است و در ادامه آیه نیز سخن از امر می‌کند اما سخنی از این نمی‌کند که آمر این امر چه کسی بوده است «وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ؛ و به من فرمان داده‌اند كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشم.» دلیل عدم مشخص کردن این آمر و ناهی به خاطر عظمت اوست اما به هر حال در همین آیه دو بار از کلمه رب استفاده کرد تا اشاره کند که آن آمر و ناهی همان رب العالمین است.

 


این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: در آیه بعد این رب العالمینی که پیامبر را نهی کرده و به او دستور داده است اینگونه معرفی می‌شود «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ اوست آن خدايى كه شما را از خاك، سپس از نطفه، سپس از لخته خونى بيافريده است. آنگاه شما را كه كودكى بوديد از رحم مادر آورد تا به سن جوانى برسيد و پير شويد. بعضى از شما پيش از پيرى بميريد و بعضى به آن زمان معين مى‌رسيد و شايد به عقل دريابيد.» در حقیقت این آیه که در تشریح آیات تکوینی انفسی قرآن کریم است بعد از آیات تکوینی آفاقی است که در مورد خلق آسمان و زمین در آیات 63 به بعد ذکر کرده بود می‌باشد «اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ» فرمود بالاخره آسمان و زمین با اراده الهی می‌چرخد و همه پرندگانی که در آسمان‌ها هستند و بدون هیچ تکیه‌گاهی در آسمان‌ها هستند خدا نگه می‌دارد.

 


وی افزود: بعد از بیان آیات تکوینی انفسی فرمود که ما همه این‌ها را خلق کردیم تا انسان عاقل شود و تفکر کنید و در مورد آیات آفاقی نیز همین بیان را داشت و هدف آن را شکر و سپاس خداوند ذکر کرده بود. بعد خداوند برهان اقامه می‌کند که او کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند و آنچه را که الان احیا کرده است مرده بوده‌اند « هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» و به آن‌ها فرصتی داده شده است فرصتی که زمان مشخص و پایان مشخصی دارد که وقتی آن زمان برسد دیگر تقدم و تأخر نخواهد داشت «فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ» معنای به عقب انداختن یا «یستاخرون» در این آیه مشخص است یعنی زمانی که وقت و زمان مرگ فرا برسد مرگ و موت به تعویق نمی‌افتد و همان زمان جان انسان گرفته می‌شود اما معنای «لایستقدمون» در اینجا چیست؟ به نظر می‌رسد اگر قرار باشد معنای لفظی آن را در نظر بگیریم باید این مساله محال باشد به خاطر اینکه وقتی که زمان چیزی فرا رسیده است دیگر جلو انداختن معنایی ندارد، وقتی زمانی مرگ فرا رسیده است دیگر اینکه بخواهیم قبل از این زمان فرا رسیده مرگ را تصور کنیم محال است بنابراین گفته شده است که اصلاً بخش دوم یعنی همان «لایستقدمون» برای معنا کردن قسمت اول آمده است یعنی همانطور که تقدیم مرگ محال است تأخیر آن از زمانی که وقت آن رسیده است نیز محال است.

 


آیت الله جوادی بیان کرد: خداوند می‌فرماید اگر چنانچه بررسی شود مشخص می‌شود که هیچ چیزی جدای از جان انسان نیست آنچه در نظام هستی راه پیدا می‌کند همه با هم مرتبط هستند و همینطور با انسان. اینطور نیست که هر چه انسان در این نظام انجام می‌دهد از او جدا باشد کل نظام یک نظام هماهنگ است بنابراین انسان اگر بد کرد یا خوب انجام داد آن بد یا خوب به عنوان بخشی از جهان شمرده خواهد شد و اینطور نیست که تمام بدی‌ها و خوبی‌های انسان از دیگر ابعاد وجودی انسان یعنی از عقیده، اخلاق، حقوق و فقه از انسان جدا باشد. انسان شنیده است که در جهنم غل و زنجیری وجود دارد اما نمی‌داند که این غل و زنجیر همان چیزی است که انسان آن را دارد با دست خودش برای آخرت خودش می‌سازد تا در آنجا به دست و گردن خود بیندازد. مثلاً خداوند فرمود «سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» این غل و زنجیر‌ها همان بخلی است که انسان در دنیا داشت. این زنجیر بخل در قیامت در حقیقت همان زنجیر بخلی است که انسان در دنیا به دست و پای دیگری می‌بست و مشکلی برای جامعه ایجاد می‌کرد. در سوره مبارکه جن آمده است که خود ظالم و قاسط هیزم جهنم می‌شود «وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا» حطب یعنی هیزم. این فقط بخشی از اسرار جهنم است و انسان همه اسرار جهنم را نمی‌داند و خدا نکند که انسان بخواهد این اسرار را بداند و آنها را از نزدیک ببیند.

 

در سوره مبارک نساء نیز آمده است «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» باطن گناه آتش است اگر باطن گناه آتش است و کل این اعمال با یکدیگر و نظام هماهنگ هستند اغلالی که در اینجا مطرح است هیزمی که در آنجا مطرح است ناری که در سوره نساء مطرح است محصول همان سیئات و گناه خواهد بود. پس این حرفی که گاهی اوقات در برخی از رسانه‌ها نوشتاری و تصویری گفته می‌شود که این خدایی که انسان را اینگونه که در قرآن بیان شده است عذاب می‌کند، خدای انتقام جویی است و از این گونه حرف‌ها اصلا صحیح نیست چرا که این‌ها اصلاً نمی‌دانند که این آبرو بردن، این مال مردم خوردن، نیش زدن به مردم، اختلاص بیت المال این خودش ذقوم است لذا فرمود این آتش اعمال خود شماست و ما در اینجا بساط آهنگری نداریم. اینطور نیست که ذات اقدس اله در صدد انتقام باشد بلکه این آتش و این عذاب‌ها همه اعمال خود انسان است.

 

شفقنا


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها