جام
جم/ هفته گذشته زن جواني در حالي که صورتش زخمي بود، سراسيمه پا به اداره
شانزدهم پليس آگاهي تهران گذاشت و از مردي به اتهام آدم ربايي شکايت کرد.
شاکي
به افسر پرونده گفت: روز حادثه در حال بازگشت به خانه ام بودم. هر چه
منتظر تاکسي و اتوبوس شدم بي فايده بود. به دليل عجله اي که داشتم به محض
آن که يک خودروي پرايد مقابلم توقف کرد ، مقصدم را به راننده گفتم و سوار
شدم. در ميانه راه، راننده به بهانه اين که در خيابان تصادف شده و مي خواهد
از راه ديگري مرا به مقصدم برساند، تغيير مسير داد. هنوز مسافتي طي نکرده
بود که متوجه شدم او از مسير اصلي خارج شده و به سمت بيرون از شهر حرکت مي
کند.
وي ادامه داد: از راننده خواستم خودرو را متوقف کند که توجهي
نکرد و با چاقويي که همراه داشت مرا به مرگ تهديد کرد. همان زمان متوجه شدم
او نيت پليدي در سر دارد بنابراين با او درگير شدم و زماني که بسرعت در
حرکت بود، در خودرو را باز کرده و به بيرون پريدم. در همين زمان با رسيدن
يک راننده عبوري موضوع را به وي گفتم و او مرا تا مرکز پليس رساند. اکنون
از متهم فراري شکايت دارم. هنگام دور شدن راننده توانستم چند شماره از پلاک
خودرو را يادداشت کنم.با اطلاعات به دست آمده از شاکي و چهره نگاري از
متهم فراري، جستجو براي دستگيري وي آغاز شد تا اين که ماموران چند روز پيش
به سرنخ هايي دست يافتند و توانستند متهم فراري را هنگام تردد با خودرويش
در يکي از محله هاي شهر تهران شناسايي و دستگير کنند.
متهم با
انتقال به پليس آگاهي بازجويي شد و ابتدا اظهارات متناقضي را بيان کرد اما
در ادامه تحقيقات، زماني که در مواجهه حضوري با شاکي قرار گرفت، لب به
اعتراف گشود و گفت: با مشاهده شاکي که تنها و منتظر تاکسي بود، وسوسه شدم
او را به عنوان مسافر سوار کنم و با انتقال به خارج از شهر او را مورد آزار
و اذيت قرار دهم و اموالش را سرقت کنم.
با صدور قرار قانوني براي متهم، وي روانه زندان شد. تحقيقات تکميلي از وي براي مشخص شدن ديگر جرايم احتمالي اش ادامه دارد.