به گزارش پایگاه 598، یکی از گروه هایی که بیش از همه دولت را وامدار خود می دانند، اصلاح طلبانی
هستند که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از اصلی ترین نامزد خود، محمد
رضا عارف را از گردونه رقابت کنار گذاشتند تا بتوانند در کنار حمایت های
هاشمی رفسنجانی، موجی حمایتی از حسن روحانی ایجاد کنند.
سرانجام
نیز این اتحاد غیر همگون شکل گرفت و روحانی با کسب بیشترین آرای مردمی به
عنوان رئیس دولت یازدهم انتخاب شد. در این بین اما اولین و پیش پا افتاده
ترین انتظاری که اصلاح طلبان از حسن روحانی داشتند این بود که رئیس دولت
یازدهم در کابینه خود سهم بیشتری را برای اهالی این جریان کنار بگذارد.
این
در شرایطی بود که روحانی حتی به محمد رضا عارف که به نفع روحانی کنار
کشیده بود نیز روی خوشی نشان نداد تا بدین ترتیب راه اصلاح طلبان از دولت
روحانی از همان روزهای ابتدایی آغاز به کار دولت یازدهم، از یکدیگر جدا
شود.
همین مسئله نیز سبب شد تا اصلاح طلبان برنامه خود را برای
انتخابات مجلس در پیش بگیرند و جزو اولین جریاناتی لقب بگیرند که در فاصله
۳۰ ماه مانده تا انتخابات مجلس، جلسات و تشکیلات خود را سازماندهی کردند.
این در شرایطی است که اصلاح طلبان همچنان سعی دارند برای انتخابات سال
آینده مجلس شورای اسلامی، دولت را نیز با خود همراه سازند. اما اینکه آیا
حسن روحانی و یارانش می پذیرند که با اصلاح طلبان در یک جبهه وارد گود
شوند، سوالی است که باید منتظر ماند و در ماه های منتهی به انتخابات سال
آینده مجلس پاسخ آن را دریافت کرد.
در
این خصوص اما رسول منتجب نیا، سیاستمدار اصلاحطلب، قائممقام و از اعضای
مؤسس حزب اعتماد ملی در گفتگو با فردا ارزیابی خود از روند حرکتی
اصولگرایان را بیان کرده و خط و نشان هایی نیز برای دولت در صورت عدم
هماهنگی و همکاری با اصلاح طلبان کشید. متن این گفتگوی را در ادامه
بخوانید:
ارزیابی شما از روند حرکتی اصلاح طلبان در مسیر انتخابات سال آینده مجلس چیست؟برای
ارزیابی روند حرکتی اصلاح طلبان باید ابتدا ملاحظاتی را در برهه زمانی
انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و انتخابات سال آینده مجلس در نظر داشت.
از یک سو باید گفت انتخابات دوره آینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری
بدون شک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از
سوی دیگر شرایط بعد از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری شرایط ویژه ای
را در کشور برای اصلاح طلبان به وجود آورد که بعد از رکود و انزوا در ۸ سال
گذشته، اصلاح طلبان توفیق فعالیت بیشتر را پیدا کردند و مردم هم علاقه و
گرایش خود را به آنها ابراز کردند. با توجه به این ملاحظات می طلبد که
اصلاح طلبان حضور فعال و گسترده ای در انتخابات سال ۹۴ داشته باشند، اما
ساز و کار و شرایطی مورد نیاز است تا اصلاح طلبان بتوانند از فضای موجود
حسن استفاده را ببرند.
اولین
شرط حفظ وحدت و انسجام اصلاح طلبان است که با توجه به سابقه دیرین و تلخ
وحدت و انسجام یا اختلاف و دودستگی در میان اصلاحات و مشاهده کردن ثمره
مثبت و منفی آن، همه به این نتیجه رسیدند که می بایست برای سال آتی، انسجام
و اتحاد هر چه محکم تری داشته باشند.
بنابراین باید اختلاف سلیقه
های حزبی و شخصی را فدای موفقیت جناحی کرده و حول محور مشترکاتی که همه آن
را قبول دارند، در سایه شیخوخیت و هدایت و راهنمایی بزرگان اصلاح طلب دور
هم جمع شوند تا در تمام حوزه های انتخابیه بهترین ها را شناسایی کنند و با
وحدت کلمه و انسجام به مردم معرفی کنند. در چنین صورتی امید موفقیت اصلاح
طلبان بالا هست و پیش بینی می شود مردم هم از آنها استقبال کنند.
این
شرط اول و مهمترین شرط است. بعد از آن فعالیت گسترده، تلاش مضاعف، شناسایی
افراد و پیش بینی برخوردهای احتمالی هیئت های اجرایی و نظارت با
کاندیداهای اصلاح طلب از جمله اقداماتی است که اصلاح طلبان باید در سایه
اجتماع و هماهنگی به آن دست یابند.
به نظر شما رابطه اصلاح طلبان با دولت چگونه خواهد بود؛ آیا احتمال ارائه لیست مشترک بین دولت و جریان اصلاحات وجود دارد؟امروز
حساب دولت و اصلاح طلبان از هم جدا نیست و همگی یک سرنوشت را دارند. گرچه
دولت شعار اعتدال می دهد و تلاش کرده از قوای ۲ جناح در دولت استفاده کند
اما بدون تردید هم موفقیت دولت در گرو حمایت اصلاح طلبان است و هم موفقیت
اصلاح طلبان در گرو هماهنگی و وحدت با هواداران دولت است. منظور از دولت
شخص رئیس جمهور یا وزرا نیست چراکه آنها نمی توانند دخالت یا حضور خاصی در
انتخابات داشته باشند و اجازه سمت گیری را هم ندارند. در این خصوص هواداران
دولت که خارج از جریان اصلاحات هستند اما با شعار اعتدال گرایی به حمایت
از دولت می پردازند نیز حتما باید با جریان اصلاحات پیوند داشته و مرتبط
باشند. جدایی آنها هم به معنای شکست خود و هم به منزله ضربه وارد کردن به
موفقیت اصلاح طلبان خواهد بود.
چند روز پیش سالگرد حماسه ۹ دی ماه بود. آقای روحانی هم موضع خود را اعلام
و بر این حماسه تاکید کردند. این در شرایطی است که هیچ یک از اصلاح طلبان
حاضر نیستند درباره ۹ دی حرفی زده و آن را بپذیرند. با این تفاوت ها آیا می
توان پذیرفت که دولت و اصلاح طلبان یکپارچه شوند؟انتظاری
که از آقای روحانی هست با توجه به شاکله فکری و شخصیتی و سوابق ایشان، این
نیست که آقای روحانی صددرصد همه مواضع اصلاح طلبان را مورد حمایت قرار
داده و تمام شعارها و اظهارات ایشان با اصلاح طلبان مساوی باشد. آنچه که
مسلم است این است که جهت گیری آقای روحانی هم قبل و هم بعد از انتخابات در
زمینه کلیات دیدگاه ها، شعار و مواضع ایشان با جهت گیری اصلاح طلبان هماهنگ
بوده است. در یک موردی مانند همان که شما فرمودید ممکن است ایشان به خاطر
مسئولیتی که سابق داشته نمی تواند مانند اصلاح طلبان رفتار کند. از سوی
دیگر در حال حاضر آقای روحانی ملاحظاتی دارد که اصلاح طلبان چنین ملاحظاتی
ندارند.
اینکه می گویید آقای روحانی ملاحظاتی دارند به این معناست که ایشان به اجبار در خصوص برخی مسائل موضع گیری می کنند؟!به
هر حال شخصیت و سوابق ایشان، شخص آقای رئیس جمهور را وادار می کند که این
چنین موضع گیری کند. به خصوص اینکه فشارها و ملاحظاتی که امروز در جامعه
وجود دارد موجب می شود که هر کس جای آقای روحانی باشد هم این ملاحظات را
لحاظ کند. بنابراین انتظاری که از آقای روحانی هست را نمی توان از آقای
خاتمی و امثال ایشان داشت. آقای روحانی را با توجه به همه ابعاد شخصیتیشان
باید مورد توجه قرار داد و اصلاح طلبانی هم که از ایشان حمایت می کنند با
انتظار حداقلی به حمایت پرداخته اند.
اما
آقای روحانی فردی از جریان راست سنتی است و با اصلاح طلبان تفاوت های
آشکاری دارد. حتی در سال ۷۸ نیز پس از اتفاقات کوی دانشگاه، موضع گیری های
تند و تیزی نسبت به اصلاح طلبان اتخاذ کرد. حال چگونه می توان پذیرفت که
جهت گیری های رئیس جمهور با اصلاح طلبان یکی باشد؟آقای
روحانی هیچگاه به عنوان یک فرد تشکیلاتی در جریان های اصلاح طلب و اصولگرا
مطرح نبوده و مطرح نیست. همان زمانی که ایشان عضو جامعه روحانیت مبارز
بود، به عنوان یک عضو فعال عمل نمی کرد. الان هم که مواضع وی به اصلاح
طلبان نزدیک تر است تا اصولگرایان، باز هم نمی توان گفت ایشان یک اصلاح طلب
است.
آقای روحانی یک
شخصیت خاص و مستقلی دارد که از گذشته هم با همین شاکله و شخصیت حرکت کرده
است. در مواقعی ممکن است دیدگاه و مواضع ایشان را دوستان اصلاح طلب ما پسند
نکنند اما کلیت موضع گیری ها مورد قبول اصلاح طلبان است. کمااینکه در
تبلیغات انتخابات هم سخنرانی ها، وعده و شعارهای ایشان دقیقا همان چیزهایی
بود که اصلاح طلبان مطرح می کردند و الان هم بازهم صحبت های آقای روحانی بر
همان منوال است. اما در حال حاضر روحانی ملاحظاتی دارد که یا از روی
اختیار و یا اجبار ناچار است که این ملاحظات را داشته باشد که دیگران این
ملاحظات را ندارند.
در شرایط
فعلی برخی از تئوریسین های جریان اصلاحات مانند آقای موسوی خوئینی ها از
فعالیت های انتخاباتی دولت هراس دارند و معتقد هستند که ممکن است آقای
روحانی و جریان دولت، لحظه آخر بازی را به هم بزنند. نظر شما در این باره
چیست؟هر مسئله ای در عالم سیاست امکان دارد رخ
دهد. اما من آنچه که حقیقت و مصلحت هست را مطرح می کنم و آن این است که به
هیچ وجه صلاح و مصلحت دولت نیست که خرج خود را از جریان اصلاحات جدا کند.
چراکه به مجرد اینکه این جدایی صورت گیرد، امید پیروزی دولت در انتخابات
مجلس خیلی کم می شود کمااینکه امید پیروزی اصلاح طلبان نیز کاسته شده و به
هر ۲ جریان ضربه وارد می شود.
از
طرفی دیگر پیامد این جدایی این است که دولت پشتوانه محکم خود را از دست
خواهد داد. یعنی دولت الان در شرایطی است که راست سنتی و اصولگراهای سنتی
مخالف دولت نیستند اما انگیزه قوی برای حمایت از دولت وهزینه پرداختن در
این رابطه ندارند. اما تندروهای جریان اصولگرا به شدت با دولت مخالفت می
کنند و خود را برای سنگ اندازی پیش پای دولت آماده کرده اند. همانطور که تا
به حال نیز هر کاری از دست آنها برآمده انجام داده اند. تنها تعداد اندکی
از شخصیت های اصولگرا هستند که یا در دولت هستند و یا خارج از دولت، از
آقای روحانی حمایت می کنند که تعداد آنها به تعداد انگشتان دست است.
بنابراین تنها جبهه ای که پشت سر دولت بوده و هست و برای حمایت از دولت
هزینه می پردازد، جبهه اصلاحات است. حالا یه به صورت احزاب و جبهه ای و یا
به صورت اشخاص و فعالان سیاسی، این حمایت ها از دولت وجود دارد.
در
طول هفته های اخیر خبرهایی مبنی بر تلاش جریان دولت در زمینه تشکیل جبهه
اعتدالیون و ارائه لیست واحد شنیده می شود. آیا این نشانه جدایی دولت از
اصلاح طلبان نیست؟جدایی از اصلاح طلبان به امید
اینکه دولت می تواند با لیست منحصر به فرد و اختصاصی خود در انتخابات مجلس
پیروز شود، قطعا و مسلما در حمایت اصلاح طلبان تاثیرگذار خواهد بود و ضربه
سنگینی در نحوه حمایت جریان اصلاحات از دولت وارد می شود. اصلاح طلبان وقتی
ببینند دولت قصد دارد با آنها رقابت کند، دیگر قابل کنترل نخواهند بود.
جریان اصلاحات در سال ۹۲ از همه هستی و شخصیت و اعتبار خودشان برای حمایت
از دولت استفاده کردند و در تمام صحنه ها سینه به سینه با مخالفان آقای
روحانی مقابله کرده اند، حالا که کار به بزنگاه ها رسیده اگر قرار باشد
دولت با اصلاح طلبان رقابت کند، نشان دهنده بی وفایی و رفیق نیمه راه شدن
آقای روحانی خواهد بود.
یعنی معتقد هستید به دور آینده ریاست جمهوری ایشان هم لطمه وارد می شود؟قطعا
وقتی دولت تکیه گاه خود را از دست دهد هر لحظه احتمال خطر را باید احساس
کند. برخی حتی منتظر هستند که دولت قبل از انتخابات موضع ضعیفی پیدا کند تا
حملات خود را به آن افزایش دهند. اگر حمایت بزرگان اصلاحات و بعضا شخصیت
های اصولگرا نبود، آنچنان به دولت ضربه می زدنند که امکان ادامه کار وجود
نداشت.
شما تمام پایگاه رای آقای روحانی را در اختیار اصلاح طلبان می دانید؟خیر.
قطعا درصدی هم مربوط به شخصیت خود ایشان بوده، یک بخشی مربوط به هواداران
بوده که سابق با ایشان همکار بوده اند، یک درصد اندکی هم مربوط به حمایت
اصولگرایان بوده و ما بقی آرای ایشان به جریان اصلاحات متعلق است.
آقای هاشمی کجای این معادله است؟آقای
هاشمی جزو پیشوایان و نیروهای اثرگذار در اصلاحات هست. ما آقای هاشمی را
هم فراتر از اصلاحات می دانیم و هم اثرگذار در اصلاحات. رد صلاحیت آقای
هاشمی به خاطر موضع گیری هایی بوده که هماهنگ با اصلاحات انجام شده است.
اگر آقای هاشمی موضع گیری سابق را داشت و هماهنگ با اصولگراها بود که ایشان
را رد صلاحیت نمی کردند. پس در روند انتخابات وقتی نام اصلاح طلبان وسط می
آید، آقای هاشمی، آقای خاتمی، مجمع روحانیون مبارز و شورای مشورتی این
جریان همگی در این جریان گنجانده می شوند.
بحث
جالب شد! چگونه می شود که آقای هاشمی با آن سابقه و اختلافاتی که با اصلاح
طلبان داشت، به یکباره به پیشوای جریان اصلاحات تبدیل می شود؟در
سال های اخیر وقتی آقای هاشمی احساس کرد یک گروهی انحصارطلبانه پیش رفته و
با رقبای خود تسویه حساب می کنند، به خصوص زمانی که با خود آقای هاشمی نیز
برخورد شدید شد، به سمت اصلاح طلبان گرایش پیدا کرد. در سال ۸۴ شاهد بودید
که چگونه با آقای هاشمی برخورد شد و حرمت ها حفظ نشد. در سال ۸۸ هم در
مناظره ای که استارت بحران کشور در آن زده شد و مسائل و بحران ها از آن
شروع شد، به آقای هاشمی توهین شد. بنابراین آقای هاشمی هم در این قضیه ضربه
خورد و هم از برخی مدعیان اصولگرایی. بنابراین وقتی می گوییم حامیان دولت
اصلاح طلبان هستند، در راس اصلاح طلبان آقایان هاشمی و خاتمی وجود دارند.
با
توجه به فعالیت جزیره ای اعضای جریان اصلاحات، افرادی همچون آقایان عارف
از یک سو و احزابی مانند ندا و سایر جوانان اصلاح طلب که به تازگی هم به
جمع اصلاح طلبان پیوسته اند از سوی دیگر، آیا ممکن است این نوع فعالیت به
انشقاق اصلاح طلبان مبدل شود؟بنده معتقدم به هیچ
وجه این مسائل به معنای انشقاق و اختلاف نیست. . شورای مشورتی هم که آقای
خاتمی آن را راه انداخته و چهره های شاخص اصلاح طلب در آن حضور دارند، باید
همه به آن احترام قائل باشند. در مجموع کار به دست خود اصلاح طلبان اداره
می شود و شخصیت های بزرگ این جریان هدایت و راهنمایی را در دست داشته و به
اصطلاح شیخوخیت می کنند.
در
خصوص ورود نیروهای نوظهور نیز باید بگویم که ورود آنها به هیچ عنوان به
معنای انشقاق نیست. من بارها گفته ام که حزب ندا از دوستان و برادران ما و
از جوانان خوب اصلاح طلب می باشند و با ما نیز در ارتباط هستند . این ها
مصمم هستند که در درون جبهه اصلاحات فعالیت کنند. فعالیت های آقای عارف و
یاران ایشان نیز به نحوی است که آنها نیز مصر هستند که حتما تحت عنوان جبهه
اصلاحات فعالیت کنند. ما امروز با لیست واحد، شعار واحد و هماهنگی کامل
وارد صحنه انتخابات شویم و در این مسیر هیچ انشقاقی نیست و همه اختلاف
نظرها حل شده و در آینده نیز بیشتر حل خواهد شد.