چقدر بازي دشواري بود
در آلماتي دو داشتيم دو بر يك مي برديم
كه داور انگليسي نگذاشت
در آلماتي يك
يك بر يك شده بوديم
در بغداد
صفر بر صفر
حتي در مذاكرات اردوغان و سيلوا با ما
دو هيچ به نفع ما شده بود
وقتي كه با ننه اشتون مذاكره مي كرديم آن روزها
با كدخدا كه بستيم
بازي ناگهان شش بر يك به نفع كدخدا شد
بی دعوت به نيويورك كه رفتيم
بازي 21 بر يك
به نفع آنان شد
ده امتیاز به خاطر یک صندلی
و بعد سه روز مذاكرات نفس گير
سي و پنج بر يك
فقط تير دروازه را اشتباه گرفته بوديم.
آنها گل مي زدند
ما لبخند مي زديم
آنها گل مي زدند
ما به آنها پنالتي تعارف مي كرديم
سوار بنز شديم
سندش را به ما نشان دادند
گفتند تك چرخ بزنيد
به شرط آن كه فقط يك چرخش بچرخد
گفتند بوق بزنيد
به شرط آن كه صدايش بيرون نرود
دنده عوض كنيد
اما در حالت پارك
گفتند مي توانيد براي يك برنامه
با اجازه ي ما
در بنز خودتان لم بدهید
گفتند با اجازه ما مي توانيد حتي به آينه ي بغل نگاه كنيد
گفتند با اجازه ي شوراي امنيت
مي توانيد در آينه ي عقب به مدت دو تا سه دقيقه خیره شوید و لذت ببريد
بنا شد نتيجه را كلاه قرمزي اعلام كند
و ناگهان كلاه قرمزي گفت:
ما برده ايم !
داور گفت آنها برده اند
ننه اشتون خنديد و رفت در آغوش كري
كري گفت ما برده ايم
اسرائيل گفت ما آن يك گل را قبول نداريم
كلاه قرمزي گفت:
يك از سي و پنج بزرگتر است
پس ما برده ايم
و پسرخاله اعداد را در هم ضرب كرد و گفت:
گاهي اگر خدا بخواهد
يك بزرگتر از سي و پنج خواهد شد
ناصر مي گويد:
در فردو به دستشويي نمي توان رفت
وگرنه بازي سي وشش بر يك مي شود
در اراك آب معدنی نمي توان خورد
وگرنه سي و هفت بر يك مي شود
بناست پول ها آزاد شوند
تا پول بيفتك و شاتوبريان 25 بعلاوه شش شود
بناست پنج درصد از تحريم ها كم شود
به بهاي حذف دو تا بيست درصد
در متن انگليسي بناست
تمام پاز ها تبديل به پز شود
فيل ها تبديل به بز
تمام آب هاي سنگين
آب هويج شوند
لطفا براي پسرخاله دست بزنيد و صندلي بياوريد
در نيويورك
دو صندلي
در شوراي حكام و امنیت
سه صندلي
يك فرهنگ انگليسي دانش آموز
براي لحظه هاي امضا
يك فراک قرمز براي پسرخاله و كلاه قرمزي
یک کلاه برای بابانوئل
بناست بازي هر شش ماه ادامه داشته باشد
هر شش ماه شش گل
به حساب شش بعلاوه ي شش مي ريزند
تا پنجاه سال
و آخرش بازي را
سيصد بر يك اعلام مي كنند!
آن وقت كلاه قرمزي خواهد گفت:
يك بيشتر است يا سيصد!