به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرآنلاین، ابراهیم حاتمی کیا ؛ من بچه پامنارم و مهندس ضرغامی بچه نازی آباد. هر دو
محله های قدیمی و لوطی پرور که به وقت جنگ نامشان به محله های شهید پرور
تغییر یافت. این روزها بازار بدرقههای نا لوطی زیاد شده. خصلتِ خوش
استقبالی و بد بدرقه بودن، رسم جوانمردی نیست. من هم به نوبه خودم حرفها
دارم که جایش در این روزهای بدرقه نیست؛ اما اگر دفعتأ از من بپرسید چه
خصلتی از مهندس ضرغامی در روح و ذهنتان ته نشین شده، یک صفت بسرعت ظاهر می
شود؛ لوطیصفتی. مهندس ضرغامی را لوطی دیدم. با مرام دیدم. در این ده سال
مدیریت ایشان را ده بارهم ندیدم، ده ساعت هم مراوده نداشتم، اما هر بار
دیدم یا نامه ای نوشتم از پاسخش بوی لوطی صفتی می تراوید. خدا نگهدارتان
آقا مهندس. هر جا رفتی دعای خیر ما بدرقه راهت."
همچنین مسعود ده نمکی نوشت:
یادم
میآید ساعت 6 صبح فردایی که «اخراجیها» در جشنواره فیلم فجر به نمایش
درآمده بود، ایشان به من زنگ زد و از فیلم تعریف و تمجید کرد. ایشان در
زمان مدیریت خودش حداقل پشت فیلمهای من ایستاد؛ آن هم در شرایطی که دیگران
یک جو منفی نسبت به کارهای من به وجود آورده بودند. البته این باعث نمیشد
نظر شخصیاش را درباره یک فیلم نگوید. آقای ضرغامی همانطور که پای
«اخراجیها» ایستاد و گفت استقبال مردم از فیلمها به قبل و بعد از
«اخراجیها» تقسیم میشود، اما این حمایت را از «رسوایی» انجام نداد، ولی
بعد از دیدن فیلم بشدت متاثر شده بود و گفت این بهترین فیلمی است که درخصوص
روحانیت ساخته شده است.
درواقع یکی از محاسن او این بود که نظر
شخصیاش را در موضع مدیریتیاش دخالت نمیداد و اعمال نمیکرد. هر چند به
هر دلیل موقع اکران «رسوایی» حمایت ویژهای از این فیلم نکرد، اما نظر شخصی
خودش برای من بسیار مفید و ارزشمند بود.