به گزارش جهان وبلاگ گم گشته ای فطرت نام نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
دستاندرکاران محترم برنامهی نود و جناب آقای فردوسیپور؛
با عرض سلام و خسته نباشید؛
به
نظر میرسد برنامهی نود جزء برنامههایی است که به جای تلاش برای سودجویی
در امر ورزش، بر اساس دغدغههای خود عمل میکند. این امر به خودی خود
نکتهی مثبتی است، ولی مشکل از آنجایی آغاز میشود که چه نوع دغدغههایی و
از چه مسیری مورد بررسی قرار میگیرد.
در مورد ناهنجاری اخلاقی
رخداده در هفتهی گذشته، آیا برنامهی نود آنگاه که در هفتهی گذشته روی
نام بازیکنانی که مرتکب این عمل اشتباه شدهبودند تکیه میکرد و بهطور کلی
روی این ناهنجاری مانور میداد، به بحث حفظ آبرویی که این هفته روی آن
مانور داد، توجه داشت؟ هفتهی گذشته آقای پیروانی در تماس تلفنی با
برنامهی نود در انتهای بحث خود، صفت ستارالعیوبی خدا را یادآوری کردند، در
حالی که اشارهی قشنگی به این نکته داشتند که اینها هرچند گناهکارند،
نباید سرشان را برید.
این خیلی خوب است که ما به این نکته توجه
داشتهباشیم که در مشکلات گوناگون فرهنگی و اجتماعی جامعهمان اگر در حد
توان به وظیفهی خود عمل نکردهباشیم، همگی مقصریم. ولی لطف کنید این اقرار
به تقصیر را در سطح شعار باقی نگذارید. هرکس با نقد خود به معنای واقعی
شروع کند. کارشناسان این هفتهی برنامهی نود هریک انتقادهای خود را در
زمینهی مشکلات فرهنگی ما به ویژه در امر ورزش مطرح نمودند، ولی سوالی که
باقی است این است که آیا آقای حاجرضایی به عنوان یکی از افراد فعال در امر
تربیت فوتبالیستهای جوان، به اندازهی تربیت فنی، به تربیت فرهنگی جوانان
نیز توجه کردهاند؟ آقای دکتر صدر در حد توان و به سهم خود به عنوان یک
انسان فرهیخته و تاثیرگذار در این زمینه، فعالیتی جدی صورت دادهاند؟
و
شما برنامهی نود، خیلی خوب است اگر به صورت جزئی به قصور خود در امر
فرهنگی ورزش اعتراف کنید، اگر در دغدغهمندی خود در مورد فوتبال صادق
هستید، آن هم نه به صورت شعار. آنزمان که در برابر منشور اخلاقی کمیته
انضباطی موضع میگرفتید- فارغ از این که موضع درست یا غلطی داشتید- چهقدر
به موازات آن توجه داشتید که به عنوان یک برنامهی پربیننده به چه میزان
بسیار زیادی در حفظ و گسترش سلامت فرهنگی و اخلاقی ورزش جامعهمان نقش
دارید؟ حتما پیشگیری بهتر از درمان است. اگر امروز چنان این ناهنجاری
اخلاقی شما را به تاسف واداشته که زمان بسیار گستردهای از برنامهتان را
به این بحث اختصاص میدهید، چرا پیش از این با وجود نشانههای فراوان
مشکلات فرهنگی در فوتبال ما، به سهم خود فکر اساسی برای کمک به اعتلای
فرهنگ ورزش در برنامهی خود ننمودید؟ آیا توجه نداشتید که وقتی در برابر
منشور اخلاقی چنین موضعگیری مینمایید، شاید بتوان گفت که از طرف مقابل
برای مخاطبان خود جوی را ایجاد میکنید که نه در برابر منشور اخلاقی، که در
برابر فرهنگ نهفته در آن موضعگیری نمایند، چرا که به میزان مقابله با
منشور اخلاقی، از حیث ایجابی بر فرهنگ کلان حاکم بر آن صحه نگذاشتهاید.
آنزمان
که بارها در برنامهی شما تکرار میشود که الگوی ما در فوتبال، فوتبال
اروپا است و از آن طرف این قید را به آن نمیزنید که ما از حیث فرهنگی
مستقل از آنان هستیم و از حیث عقیده، دارای ارزشهای بسیار والاتری نسبت به
آنان میباشیم و دچار پلورالیسم فرهنگی و ابهام فراوان حدود اخلاقی حاکم
بر جوامع آنان نمیباشیم، عزت نفس لازم را به مخاطبان خود نمیدهید که
بتوانند در برابر هجمهی فرهنگی مقاومت نمایند، همان دههی 60 که بر
اخلاقمدارتر بودن آن اشاره مینمایید، دارای فضایی است که عزت نفس دینی در
آن زیاد است و فرهنگ غرب نیز در آن زمان به میزان زیادی پست شمرده
میشود.
زمانی که شما به فوتبال اروپا به عنوان الگو جلوهی بسیاری
میدهید، نمیتوانید به شکل سکولار اعتقاد داشتهباشید که مخاطبانتان از
نظر فنی توان فوتبال آنان را ارج مینهند و تحت تاثیر آن فرهنگ قرار
نمیگیرند. دست اندرکاران فوتبال ما مانند هر حوزهی دیگری هرچه در عمل و
نه در شعار،دینمدارتر(و نه سنتی) بودهاند، به وضوح دیدهایم که
اخلاقمدارتر بودهاند (مثلا شاید آقای غلام پیروانی مثال خوبی باشد) و
هرچه از این فرهنگ فاصله گرفتهاند و فرهنگ غرب در ذهنشان رسوخ بیشتری
پیدا کرده، از اخلاق فاصلهی بیشتری گرفتهاند. این واقعیت غیرقابل انکاری
است که فرهنگ غرب حد و مرز مشخصی ندارد و هرچه هست، قراردادی است، اگر هم
در برخی حوزههای عمومی(آن هم فقط برخی)، مثل زمین فوتبال در این کشورها
کنترلهایی وجود دارد، هم بهخاطر قدرت نظارت بالا است و هم بحث
جامعهپذیری و تبعیت از قراردادها و نه اخلاقمداربودن(که تازه زیرپا
گذاشتهشدن آن هم در موارد متعددی دیدهشدهاست). چون در هر صورت منبعی
برای اخلاق در غرب وجود ندارد. آنچه هم به دلیل تهاجم فرهنگی از غرب وارد
جامعهی ما میشود، فیلمها، موسیقیها، مطالب و خلاصه منابعی است که همگی
چنین رفتارهایی را موجب میشود و تنها منبع دینی ما است که ترمزی در برابر
چنین تندرویهایی است.
آنزمان که برای شما سوال میشود که چرا موی
بلند بازیکنان باید برای منشور اخلاقی مسئله باشد، شاید این نکته را در
نظر نمیگیرید که این نوع سبک آرایش ظاهر نشانهی فرهنگ کلانتر شکلگرفته
در این نوع بازیکنان است که میخواهند در بسیاری یا شاید همهی وجوه تابع
فرهنگ غرب باشند.
بهراستی در برنامهی خود شما تا چه حد اخلاق
رعایت میشود؟ گاه بعضی آدمها یا باشگاهها و.. در برنامهی شما به راحتی
مورد تمسخر واقع میشوند...
بیایید همگی به سهم خود با نقد خود شروع
کنیم. من خودم را نقد میکنم که دستور امر به معروف و نهی از منکر قرآن و
دینم را جدی نگرفتم و به اندازهی کافی در برابر سلامت جامعهی خود حساس
نبوده و بارها شکستهشدن مرزهای اخلاقی را دیده و بیتفاوت بودهام، این
بیتفاوتیها در حوزههای مختلف از جمله فوتبال به خوبی خود را نشان
میدهد، شما چگونه خود را نقد میکنید؟