پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری ، مجموعهای
از بیانات حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی را در طول ۲۲
سال اخیر درباره نظام سرمایهداری غرب به شرح زیر منتشر کرد:
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان1390/08/11
امروز
در خود آمریکا، در خود کشورهاى غربى، در خود نظام سرمایهدارى و به اصطلاح
لیبرالدموکراسى - که هم «لیبرال»اش دروغ است، هم «دموکراسى»اش دروغ است -
اینها شکستخوردهاند. امروز مردم آمریکا در سرتاسر ایالات آمریکا، و مردم
در هشتاد کشور جهان علیه این نظام ایستادگى کردند. ممکن است مردم را سرکوب
کنند، اما این آتش خاموش نخواهد شد. نمیتوانند دفاع کنند؛ دستشان خالى
است. دنیا جریان دیگرى پیدا کرده است و بدانید به حول و قوهى الهى،
مبارزهى حق - که با سردمدارى ملت ایران و با پرچم اسلام آغاز شده است - با
باطل، با طاغوتها، با فرعونها و با فرعون استکبار، تا سرنگونى استکبار
ادامه پیدا خواهد کرد.
تحلیلگران - به قول خودشان - در اتاقهاى
فکرشان مىنشینند مطالعه میکنند، بررسى میکنند، مىبینند نقطهى کانونى و
مرکزى این حرکت، جمهورى اسلامى است؛ لذا متوجه شماها میشوند؛ متوجه جوانهاى
ما، متوجه مسئولان ما که محکم ایستادند و این راه را با جرأت، با قدرت، با
توکل به خدا، با خوشبینى به آینده و با امیدِ تمام دارند ادامه میدهند.
بیانات در دیدار نخبگان و برگزیدگان کرمانشاه1390/07/26
برجستگىهاى
یک جامعه در این زمینههاى ذهنى و فکرى و علمى باید در خدمت تعالى انسان
قرار بگیرد. امروز در دنیا اینجور نیست؛ امروز در دنیا نه علم در خدمت
تعالى انسان است، نه هنر و نه بقیهى چیزها. خب، یک نمونهى هنر، سینماست.
قلهى سینماى دنیا، هالیوود است. این دستگاههاى هنرى دنیا چقدر به اخلاق
بشرى، به معنویت انسان، به امیدبخشى به انسان کمک میکنند؟ عکس قضیه است؛
نمیشود گفت صفر، مبالغى زیر صفر! یعنى بنیانهاى اخلاقى را، بنیانهاى فکرى
را، تعالى بشرى را تخریب میکنند. امروز در دنیا، هنر در خدمت تعالى انسان
نیست؛ علم هم همین جور. علم در خدمت سرمایهدارى است، در خدمت ثروتاندوزان
است. دانش بشرى امروز در خدمت کسانى است که کمپانىهاى بزرگ اقتصادى مال
اینهاست؛ جنگها را اینها راه مىاندازند، انسانها را اینها میکُشند،
کشتارهاى جمعى را اینها میکنند؛ علم در خدمت اینهاست. علم در خدمت مردم
محروم افغانستان نیست. علمى که به افغانستان رفته، همان هواپیمائى است که
بالاى سرشان میرود، بمبارانشان میکند. علمى که آن روز به عراق آمد،
ابزارهاى شیمیائى بود که حلبچه را به آن روز درآورد. در این مناطق، علم
اینجورى است. علم در خود کشورهاى غربى هم همین طور است. بله، ثروتِ یک جمعى
را، یک اقلیتى را بالا برده؛ خود آن ثروت موجب شده که علم پیشرفت پیدا
کند؛ اما علم شده یک ابزارى براى تبعیض و عدم تعادل اجتماعات و عقبرفتگى
اجتماعات. ما باید این را برگردانیم.
بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه1390/07/24
امروز
بسیارى از مشکلاتى که در کشورهاى اروپائى، مثل انگلیس، مثل فرانسه، مثل
آلمان، مثل ایتالیا وجود دارد، ناشى از این است که سیاستهاى شبکهى خبیث
صهیونیستى بر دولتهاى این کشورها حاکم است. اینها از سرمایهداران و
کمپانىداران صهیونیست که در دنیا زیادند، چشم میزنند و حساب میبرند. در
آمریکا هم همین جور است. تملقگوئى به صهیونیستها، یک شیوهى معمول در بین
قدرتمندان آمریکاست. در اروپا هم کم و بیش همین جور است. وقتى ملتها - چه
ملت آمریکا، چه ملتهاى اروپا - بدانند که خیلى از این بدبختىها ناشى از
سلطهى شیطانى و اهریمنى این شبکه است، یقیناً انگیزهشان بیشتر خواهد شد،
حرکتشان شدیدتر خواهد شد. ممکن است امروز آمریکا با پلیس، بلکه با ارتش،
مردم را سرکوب کند - که سابقه هم دارد؛ چند سال قبل از این در شیکاگو یک
حرکتى به وجود آمد، ارتش را وارد کردند؛ گمانم زمان کلینتون بود، حاکمیت آن
مجموعهى قبل از بوش - هیچ ابائى ندارند؛ ارتش را وارد میکنند، مردم را
سرکوب میکنند، میزنند، میکُشند، زندانهاى سخت میکنند؛ این حرکت سرکوب
میشود، اما از بین نمیرود؛ آتش زیر خاکسترى خواهد ماند و یک روزى آنچنان
شعله خواهد کشید که همهى این بناى پوشالى استکبارى و سرمایهدارى را خواهد
سوزاند و خاکستر خواهد کرد.
بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه1390/07/20
در
مرکز مالى آمریکا، در پایتخت اقتصادى آمریکا، یعنى در نیویورک، آن هم در
خیابان «وال استریت» که کانون اصلى سرمایهدارى دنیاست، هزاران نفر جمعیت
جمع بشوند، بگویند ما سرمایهدارى را نمیخواهیم. اینها نه مهاجرند، نه همه
سیاهپوستند، نه از طبقات پائین جامعهاند؛ در میانشان استاد دانشگاه هست،
سیاستمدار هست، گروههاى دانشجوئى به اینها پیوستهاند؛ میگویند ما نظام
کاپیتالیستى را نمیخواهیم. خب، این همین حرف ماست؛ ما هم که از اول گفتیم
«نه شرقى، نه غربى»، یعنى نه نظام کاپیتالیستى، نه نظام سوسیالیستى؛ آن
سوسیالیستىاش بود که به جهنم رفت، این هم دارد یواش یواش سرازیر میشود.
بعد از این حادثه، اقبال به اسلام بیشتر خواهد شد. این هم یک موج دیگر است؛
موج سوم است.
بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه1390/07/20
یک مسئله
این است که فساد رژیم سرمایهدارى براى آن مردم، محسوس و عینى شده است.
ممکن است این حرکت را سرکوب کنند، اما نمیتوانند ریشههاى این حرکت را از
بین ببرند؛ بالاخره یک روزى این حرکت آنچنان خواهد بالید که نظام
سرمایهدارى آمریکا و غرب را بکلى به زمین خواهد زد.
رژیم فاسد
سرمایهدارى نه فقط به مردم کشورهاى افغانستان و عراق و بقیهى جاها رحم
نمیکند، بلکه به مردمِ خودش هم رحم نمیکند. مردم در این اجتماعات و تظاهرات
چندین هزار نفرى نیویورک یک تابلوئى بلند کردند که رویش نوشته بود: «ما 99
درصدیم». یعنى 99 درصد ملت آمریکا - اکثریت ملت آمریکا - محکومِ یک
درصدند. جنگ عراق و افغانستان را آن یک درصد راه مىاندازد، اما کشته و
غرامتش را آن 99 درصد میدهد. این آن چیزى است که مردم را بیدار کرده، وادار
به اعتراض کرده. البته شیوههاى تبلیغاتى و جنگ روانى مسئولان آمریکائى و
سازمان سیا و دیگران، شیوههاى بسیار قهار و جبارى است؛ ممکن است بر اینها
فائق بیایند؛ اما بالاخره حقیقت قضیه روشن شد و بیشتر روشن خواهد شد. با
این همه ادعا، رژیم سرمایهدارى این است؛ لیبرال دموکراسى غرب این است.
حمایت
از اسرائیل را همین یک درصد میکنند. مردم آمریکا انگیزه و علاقهاى به
حمایت از اسرائیل ندارند، که پول بدهند، مالیات بدهند، خرج کنند، براى
اینکه بتوانند غدهى سرطانى اسرائیل، دولت جعلى اسرائیل را در یک منطقهاى
سر پا نگه دارند. بعد هم نوع برخوردشان؛ آن از کتمان و مسکوت نگهداشتن، بعد
هم شدت عمل؛ هم در آنجا، هم در بعضى کشورهاى اروپائى. در انگلیس آنچنان
شدت عملى به خرج دادند که ده یکِ آن را انسان در کشورهاى عقبافتادهاى که
نظامهاى دیکتاتورى با مردم برخورد میکنند، مشاهده نمیکند. اینها آن وقت
مدعى طرفدارى از حقوق بشر، مدعى آزادى بیان، مدعى آزادى اجتماعات، مدعى
همهى مردم دنیایند. آن کسانى که توصیه میکردند ما روشهاى نظام سرمایه دارى
را دنبال کنیم، آنها را یاد بگیریم، آنها را عمل کنیم، به این واقعیتها
نگاه کنند، ببینند که نظام سرمایهدارى چیست؛ بنبست کامل. امروز نظام
سرمایهدارى در یک بنبست کامل است. ممکن است نتائج این بنبست سالها بعد
به نتائج نهائى برسد، اما بحران غرب به طور کامل شروع شده.
بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان1389/05/31
ما
داریم جلو میرویم، داریم پیشرفت میکنیم. دشمنان ما منحنىشان به طرف ضعف
است، منحنى ما به طرف قوّت است. نظام طاغوتى، نظام سرمایهدارىِ متجاوز و
ظالم در دنیا- که مظهرش رژیم ایالات متحدهى آمریکاست- امروز از ده سال پیش
و از بیست سال پیش، بسیار ضعیفتر است. در نقطهى مقابل، تفکر اسلامى و
نظام جمهورى اسلامى، امروز از ده سال پیش، از بیست سال پیش، بسیار قوىتر و
بسیار پیشرفتهتر و بسیار آمادهتر است.
بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان1389/05/31
خوشبختانه
روند پیشرفت در کشور، در زمینههاى مختلف، روند خوب و مطلوبى است. روند
عدالت هم خوب است. خوب، این دهه، دههى پیشرفت و عدالت نامیده شده است.
پیشرفت که گفتیم، پیشرفت علمى است، پیشرفت فناورى است، پیشرفت سیاسى است،
پیشرفت اخلاقى است؛ همهى اینها مورد نظر است. خوب، یک کارهاى خوبى دارد
انجام میگیرد؛ لااقل زیرساختهائى براى کارهاى بزرگ و جهشها دارد فراهم
میشود. در مورد عدالت هم حداقل این است که این تفکر دارد همهگیر میشود؛
یعنى همه معتقد میشوند به اینکه باید دنبال عدالت رفت، باید عدالت را
اجرائى کرد، باید این آرزوها را اجرائى کرد، در محیط اجراء وارد کرد - که
توى صحبتهاى دوستان هم بود - این خودش پیشرفت است. البته این معنایش این
نیست که ما به این مقدار پیشرفت در زمینهى عدالت قانع هستیم؛ نه، آرزو و
همت خیلى بالاست؛ آرزوها بالاست، همتها هم بالاست؛ اما میخواهم به شما عرض
کنم که ما داریم جلو میرویم، داریم پیشرفت میکنیم. دشمنان ما منحنىشان به
طرف ضعف است، منحنى ما به طرف قوّت است. نظام طاغوتى، نظام سرمایهدارىِ
متجاوز و ظالم در دنیا - که مظهرش رژیم ایالات متحدهى آمریکاست - امروز از
ده سال پیش و از بیست سال پیش، بسیار ضعیفتر است. در نقطهى مقابل، تفکر
اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، امروز از ده سال پیش، از بیست سال پیش، بسیار
قوىتر و بسیار پیشرفتهتر و بسیار آمادهتر است.
بیانات در دیدار کارگران نمونه سراسر کشور1389/02/08
اهمیت
به تلاش و فعالیت کارگر است؛ فهمیده بشود که این یک جهاد است؛ این مهم
است. کارگر در پشت دستگاه، یا در حین طراحى و نقشهپردازى، یا در کارِ در
مزرعه، یا در هر نقطهاى که کار دارد تولید مىشود و محصولى دارد به وجود
مىآید، باید احساس کند و بداند که یک عمل بزرگ را، یک عمل مهم را، یک ارزش
را دارد به وجود مىآورد؛ اسلام این را مىخواهد بیان کند. این، اعتقاد
قلبى ماست. خیلى فاصله است بین این نگاه و نگاه دنیاى مادى، اعم از دنیاى
سرمایهدارى یا دنیاى سوسیالیستى که به کارگر به عنوان یک ابزار نگاه
مىکند. امروز در دنیاى سرمایهدارى، گاهى بعضى از کارگرها از لحاظ
برخوردارى مادى وضعشان هم خوب است- البته عمومیت ندارد، بعضاً اینجور است
که وضعشان خوب است- لیکن همان هم از چشم کارفرما، از چشم سیاستگذاران کار و
تولید، یک ابزار است؛ مثل یک پیچ و مهره؛ تا وقتى ارزش دارد که بتواند به
آنها ارزش مادى تحویل بدهد، پول تحویل بدهد. خیلى فاصله است بین این نگاه
به کارگر، و این نگاه که کارگر را یک مجاهد فی سبیل الله مىداند؛ براى
کارى که او انجام مىدهد، فراتر از همهى اجرهاى مادى، یک اجر الهى، یک
ارزش الهى، یک پاداش الهى در نظر مىگیرد؛ اینها خیلى باهم فاصله دارد؛
این لازم است، این آن نیاز حقیقى است.
بیانات در دیدار کارگران نمونه سراسر کشور1389/02/08
مسئلهى
دیگر در زمینهى کار، رابطهى کارگر و کارفرماست. هر دو روشى که در دنیاى
متعارفِ زمان ما معمول بود- روش سوسیالیستى و روش سرمایهدارى- غلط است. در
منطق تفکر سوسیالیستى، کارگر و کارفرما دوتا دشمن بودند در مقابل هم؛ دوتا
دشمن، به خون هم تشنه؛ این تحلیلشان بود. راه حلى هم که نشان دادند، راه
حل ضایعِ باطلِ غلطى بود: مالکیت دولت بر همهى منابع تولید و ابزارهاى
تولید؛ که بعد از گذشت چند دهه، به آن فضاحت انجامید. آن یک نگاه بود، که
نگاه دشمنى و ستیزهگرى بین کارگر و کارفرما بود. نگاه دیگر، نگاه منطق
غربى است که کارفرما سلطان کارگر است، صاحباختیار کارگر است، کارگر ابزارى
است در دست او و در اختیار او. این هم تحقیر شخصیت انسان است؛ غلط
اندر غلط. هر دو نگاه، غلط است.
بیانات در دیدار کارگران نمونه سراسر کشور1389/02/08
دنیائى
هم که در مقابل ایران صفآرائى مىکند و دندان نشان مىدهد و پنجهى خونین
حواله مىکند و بداخلاقى مىکند و در همهى جاهائى که دستش برسد، مىخواهد
یک اشکالى ایجاد کند، دنیاى استکبارى است؛ دنیاى تحت تأثیر و در مشت نظام
سرمایهدارىِ ظالم و ستمگر است. این را نمىتواند تحمل کند، چون این از
قاعدهى آنها خارج است؛ لذا با او دشمنى مىکند، که مىبینید دشمنىها را
در این سى سال. آنچه که کم نبوده و همه دیدهاند و چشمشان پر است، دشمنىها
و عنادها و خباثتهاى دشمنان ماست. آنها نتوانستند کارى بکنند، بعد از این
هم مطمئن باشید هیچ کارى نمىتوانند بکنند.
بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان1388/11/28
سردمداران
کشورهاى مستکبر- چند تا دولت مستکبر- مىنشینند در بارهى نظام جمهورى
اسلامى اظهار نظر مىکنند و اینجور وانمود مىکنند که جامعهى جهانى با
جمهورى اسلامى مخالف است. کدام جامعهى جهانى؟ کدام جامعهى جهانى با
جمهورى اسلامى مخالف است؟ چهار تا، پنجتا دولت مستکبر- که غالباً ملتهاى
خودشان هم حرف آنها را قبول ندارند- با نظام اسلامى، با جمهورى اسلامى
مخالفند. نظامهائى که در پنجهى کمپانىدارهاى صهیونیست است، توى مشت
زالوهاى بینالمللى است، البته که با جمهورى اسلامى- که فریاد عدالت سر
داده است- مخالفند؛ باید هم مخالف باشند. آن روزى که شبکهى اختاپوسى
سرمایهدارى جهانى از ما تعریف کند و با ما مخالف نباشد، آن روز ما باید
عزا بگیریم.
بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری1388/07/02
اسلام
آمریکائى فقط آن نیست که آمریکاپسند باشد؛ هر چیزى که خارج از این اسلام
ناب است؛ اسلام سلطنتى هم همینجور است، اسلام التقاطى هم همینجور است،
اسلام سرمایهدارى هم همینجور است، اسلام سوسیالیستى هم همینجور است،
اسلامهائى که با شکلها و رنگهاى مختلفى عرضه بشود و آن عناصر اصلى در او
وجود نداشته باشد، همهاش مقابل اسلام ناب است؛ در واقع اسلام آمریکائى
است. انسان مشاهده مىکند در این معارضههائى که با نظام در طول این سى سال
انجام گرفته، این اسلامهاى گوناگون حضور داشتهاند؛ هم اسلام التقاطى
وجود داشته، هم اسلام سلطنتى وجود داشته، هم اسلام سوسیالیستى وجود داشته؛
انواع و اقسام این اسلامها در مواجههى با نظام جمهورى اسلامى وجود
داشتهاند. خوب، در این نگاه به اسلام و درک و فهم از اسلام، فرد و جامعه
باهم ملاحظه مىشوند، معنویت و عدالت باهم ملاحظه مىشوند، شریعت و عقلانیت
با یکدیگر ملاحظه مىشوند، عاطفه و قاطعیت در کنار هم دیده مىشوند؛
اینها همه باید باشد. قاطعیت در جاى خود، عواطف در جاى خود، شریعت در جاى
خود، عقلانیت- که آن هم خارج از شریعت البته نیست- در جاى خود؛ همه در کنار
هم بایستى مورد استفاده قرار بگیرند؛ انحراف از این منظومهى مستحکم، موجب
انحراف از نظام اسلامى خواهد بود.
بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان1388/02/27
جهانى
شدن، اسم خیلى قشنگى است و هر کشورى فکر مىکند بازارهاى جهانى به رویش
باز مىشود. اما جهانى شدن به معناى تبدیل شدن به یک پیچ و مهرهاى در
ماشین سرمایهدارى غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلى باشد. اگر قرار است
جهانى شدن به معناى درست کلمه تحقق پیدا بکند، باید کشورها استقلال
خودشان- استقلال اقتصادى و استقلال سیاسى- و قدرت تصمیمگیرى خودشان را حفظ
کنند؛ و الّا جهانى شدنى که دهها سال پیش از طریق بانک جهانى و صندوق
بینالمللى پول و سازمان تجارت جهانى و امثال اینها- که همه ابزارهاى
آمریکائى و استکبارى بودند- به وجود آمده، ارزشى ندارد. بنابراین، یک اصل
مهم، مسئلهى استقلال است؛ که اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت
است.
بیانات در دیدار مردم مریوان1388/02/26
مروز
همهى دنیا شاهدند که سیستم سرمایهدارى غرب، چقدر در مقابلهى با حوادث و
بحرانها توخالى و ناتوان است. خودِ این سیستم بحرانآفرین است و وقتى
بحران به وجود مىآید، از خودش نمىتواند دفاع کند. این سیستمِ اقتصادى غرب
است که همهى افتخارشان به این سیستم اقتصادى بوده است؛ اقتصاد
سرمایهدارى. و سعى داشتهاند این سیستم را به هزار شیوه و هزار زبان، به
عنوان نسخهى منحصربهفردِ اقتصاد، به ملتها تحمیل کنند.
پیام نوروزى رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال 13881388/01/01
سال
87 که بر ما گذشت، سال بسیار پرماجرائى بود؛ هم در زمینهى مسائل
بینالمللى، و هم در زمینهى مسائل کشور. در سطح بینالمللى حوادث بزرگ و
مهمى اتفاق افتاد که بىگمان در مجموعهى سیاستهاى جهانى داراى تأثیرات
عمیق و مؤثرى است، که از جملهى آنها در زمینهى اقتصادى، بحران عظیم مالى
و اقتصادى است که از کشور آمریکا شروع شد و به اروپا و دیگر کشورها و از
جمله به کشورهاى منطقهى ما رسید. این مسئله براى مردم جهان، مسئلهى بسیار
مهمى است؛ نه فقط در زندگى روزمرهى آنها و برنامهریزىهاى اقتصادى
آنها تأثیر مىگذارد، بلکه در دیدگاههاى آنها نسبت به نظریات اقتصادى و
اقتصاد سرمایهدارى احتمالًا تأثیرات شگرفى را بر جاى خواهد گذاشت.
خوشبختانه کشور ما و ملت ما توانستند تا حدود زیادى از آثار زیانبار این
طوفان سهمگین جهانى خود را برکنار بدارند، و البته همچنان مراقبتهاى لازم
بایستى ادامه پیدا کند.
بیانات در دیدار نخبگان جوان دانشگاهى1387/06/05
هیچ
کشورى از این کشورهائى که در زمینههاى مختلف چنین پیشرفتهائى پیدا
کردهاند، مثل کشور ما نیست! ما مظلومانه، تنها و در بین این همه دشمنیها-
در حالى که هم شرقِ کمونیستى و هم غربِ سرمایهدارى با ما به جد دشمن
بودند؛ اروپا هم که مایل بود یک نقش مثلًا میانهاى ایفا کند، هیچگونه
کمکى به ما نکرد، بلکه ضربه هم زد- این جوانهاى باهوش و زیرک و احیاناً
بسیار زبل از میان ملت ما، توانستند این نهالها را رشد بدهند و به ثمر
برسانند. کارهاى بزرگى شده؛ این خیلى امیدبخش است. در آینده هم مىتوانید
این کارها را انجام بدهید. لذا من نگاهم به آینده، نگاه خیلى خوبى است؛
اگرچه وضع کنونى را قابل تحسین مىدانم، اما بههیچوجه قناعت به این وضع
را مجاز نمىشمارم، براى هیچکس: نه براى دولتىها، نه براى خود شما
جوانها، نه براى اساتیدتان. ما هنوز خیلى باید راه برویم؛ خیلى باید حرکت
کنیم. فاصلهى ما هنوز با آن قلهها- حتّى، برخى پائینتر از قلهها- زیاد
است. باید این فاصلهها را طى کنیم.
بیانات در دیدار با مردم شیراز1387/02/11
اردوگاه
سرمایهدارى و استعمارى با همهى توان سیاسى خود، با همهى قدرت مالى و
اقتصادى خود و با همهى شبکههاى تبلیغاتى خود، دارد فشار مىآورد تا شاید
بتواند ملت ایران را وادار به عقبنشینى و تسلیم بکند؛ نه فقط از حق
هستهاى- حق هستهاى یکى از حقوق ملت ایران است- بلکه مىخواهند ملت ایران
را از حق عزتش، از حق استقلالش، از حق قدرت تصمیمگیریش و از حق پیشرفت
علمیش، وادار به عقبنشینى کنند. ملت ایران امروز در جادهى پیشرفت علمى و
پیشرفت فنّاورى افتاده و مىخواهد دو قرن عقبافتادگى خود را در دوران
طاغوتها، جبران کند. اینها دستپاچه شدهاند و نمىخواهند ملت ایران- که در
این نقطهى حساس دنیا قرار گرفته است و به عنوان پرچمدار اسلام شناخته
شده- به این توفیقات دست پیدا کند؛ لذا فشار مىآورند. اما ملت ایران
ایستاده است.
بیانات در دیدار گروه کثیرى از کارگران و کارآفرینان1387/02/04
در
منطق کشورهاى سرمایهدارى، کارگر یک ابزار است؛ وسیلهاى است در خدمت
کارفرما. در منطق آن مکتبهاى مضمحلشده و نابودشدهاى که ادعاى طرفدارى از
کارگر مىکردند، وجود جنگ میان کارفرما و کارگر بود. از این جنگ بود که آن
نظامها مىخواستند نان بخورند و اسمشان را بگذارند مدافعین کارگر. آن وقت
در نظام به اصطلاح سوسیالیستى شوروى سابق، همان بساط سرمایهدارى، همان
اسرافها، همان فسادهاى گوناگون مالى به اسم کارگر و به نام دفاع از طبقهى
کارگر وجود پیدا کرده بود. منطقشان، منطق تضاد و تعارض بود. اسلام و نظام
اسلامى و جمهورى اسلامى هیچیک از این دو طریق را قبول ندارد؛ معتقد است که
این دو عامل، یعنى عامل کارآفرینى و ایجاد بنگاههاى اشتغال و کارآفرینى
یک بازوست، وجود نیروى کار یک بازوى دیگر است. اینها باید هر دو باشند و
همکارى کنند. نقش دولت، ایجاد یک خط عادلانهى میانه براى این همکارى است؛
ظلم نشود. نه آنها به اینها تعرض کنند، نه اینها از کار آنها کم
بگذارند؛ هیچکدام به حقوق یکدیگر تعرض نکنند. اگر اینجور باشد، آن وقت
جامعه با سلامت و صفا پیش خواهد رفت؛ نه آن پرخورىها و اسرافها و
زیادهروىها فرهنگ رائج خواهد شد، نه محرومیت یک طبقه براى آن طبقه فرهنگ
ثابت خواهد شد. این، منطق نظام جمهورى اسلامى است.
بیانات در دیدار نخبگان جوان1386/06/12
شما
امروز لحن کسانى را که بر کرسیهاى سیاسىاى سوارند که پایههاى آن بر روى
سرمایه و علم منحرف- سرمایهدارى- قرار گرفته، ببینید. دولتهاى غربى الآن
اینجورىاند. حالا در قلهى قدرتهاى غربى، امریکاست. کرسى قدرت پایههایش
بر روى کارتلها و تراستهاى سرمایهداران قرار دارد و ابزارش علم است. از
سلاح به وسیلهى علم استفاده مىکنند؛ از جاسوسى و دزدى اطلاعات به وسیلهى
علم استفاده مىکنند؛ از زد و بند در جاهاى مختلف دنیا به وسیلهى علم
استفاده مىکنند. ببینید سران اینجور کشورها که اینجور علم منحرف دارند،
لحنشان چیست؟ شنیدید این سخنرانى چند روز قبل رئیسجمهور امریکا را که چقدر
نفرتانگیز، چقدر خشونتطلبانه و متکبرانه بود. همین غرور و تکبر روز به
روز هم دارد اینها را در گرداب فرومىبرد. امروز شما این را بدانید- من
حالا دارم به شما مىگویم. شما آن روز را خواهید دید؛ آنروز ماها نیستیم،
اما شما جوانها آن روز را خواهید دید- که این تمدن بناشدهى بر این پایهى
غلط، در گرداب دارد فرومىرود؛ دارد لحظه به لحظه در باتلاق پائینتر
مىرود و سقوط خواهد کرد؛ بدون شک. همین غرور هم، همین تکبر ابلهانه و
احمقانه هم یکى از عوامل همان سقوطى است که انتظارِ اینها را مىکشد.
اینها سقوط مىکنند. یک هارتوهورتى امروز مىکنند؛ اما در سراشیب دارند
حرکت مىکنند، خودشان هم ملتفت نیستند؛ البته هوشیارهاشان چرا. هوشمندانشان
سالهاست فریاد مىکشند، هشدار مىدهند؛ زنگ خطر! منتها کیست که بشنود؛
مَستند. مست.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسى مشهد1386/02/25
غربىها
هیچ مایل نبودند و نیستند که غیر غربى وارد باشگاه علمى غرب شود. این
کشورهاى آسیائى که الآن پیشرفت کردهاند- مثل ژاپن، مثل چین، مثل تا حدودى
هند- غرب به هیچکدام از اینها کمکى نکرد. چین در کشمکشهاى شدید شرق و
غرب- کمونیسم و دنیاى سرمایهدارى- از طرف شوروىِ آن روز سخاوتمندانه مورد
حمایت قرار گرفت؛ حتّى انرژى هستهاىاش را روسها دادند. چین هیچچیز
نداشت؛ شوروىها چون مىخواستند یک جبههى آسیائى بزرگى در مقابل امریکا و
اروپا تشکیل بدهند، چین را تجهیز کردند؛ چون چین کمونیستى بود، تجهیزش
کردند. هند هم در درجهى بعد همینطور؛ یعنى در جبههبندىهاى شرق و غرب،
هند گرایش به چپ داشت، شوروىها- چپها- کمکش کردند. امریکایىها متقابلًا
پاکستان را تقویت مىکردند. البته پاکستان هم انرژى هستهاى را خودش به
وجود نیاورد، آنها از چین گرفتند؛ اما امریکا چشمش را بست و در موازنههاى
سیاسى منطقهاى به رو نیاورد. ژاپن، پیشرفت علمى خودش را به کمک امریکا و
غرب به دست نیاورد؛ ژاپنىها توانستند نفوذ علمى کنند- شاید تعبیر سرقت،
تعبیر خوبى نباشد- و توانستند علم را به شکلى که طرف راضى نیست، از او
بقاپند؛ منتها ملت سختکوشى بودند و خودشان را پیش بردند؛ غرب به آنها
کمکى نکرد.
بیانات در دیدار مسئولان اقتصادى و دستاندرکاران اجراى اصل 44 قانون اساسى1385/11/30
نویسندگان
قانون اساسى و اصل 44، هم هوشمند بودند، هم منصف؛ به نظر بنده. ما با
بیشتر اینها از نزدیک کار کرده بودیم. در محصول کار هم که همین اصل 44،
اصل 43 و اینهاست، کاملًا پیداست که اینها هم مردمان هوشمندى بودند، هم
مردمان باانصافى بودند. اینها آن چیزى را که از نظرشان به شکل کلى درست هم
هست، خط میانهى بین اقتصاد سرمایهدارى و اقتصاد سوسیالیسم شناخته بودند و
این را در قالب آن سه محور اصلى مالکیت، در اصل 44 ریختند. مالکیتهاى
اختصاصى دولتى، مالکیت تعاونى، و مالکیت بخش خصوصى؛ اینها را تقسیمبندى
کردند. بعد، در ذیلش براى این، دو سه تا شرط قرار دادند. یکى از شرطها این
است که این تقسیمبندى با این مصادیق- که مصادیق را ذکر کردم- باید موجب
رشد و توسعهى اقتصاد بشود؛ باید مایهى زیان نباشد. یعنى اگر یک روزى
مسئولان کشور تشخیص دادند که این تقسیمبندى، مایهى زیان است؛ موجب رشد
اقتصادى نیست، این قانون دیگر در آن روز، بدین شکل اعتبار ندارد و به شکلى
که منطبق بر مصلحت باشد، انطباق دارد. این، هوشمندى و انصاف آنها را
مىرساند.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت کنگره عظیم حج1385/10/08
اکنون
دولت امریکا و سرمایهسالارى غرب و فعالان مفسد صهیونیست حقیقت زندهى
بیدارى اسلامى را حس مىکنند و با اعتراف به این که سلاح و قدرت نظامى در
برابر این حقیقت، کارآئى ندارد، همهى توان خود را در حیلهها و شیوههاى
سیاسى به کار مىگیرند.
بیانات در دیدار کارگران1385/02/06
یک
مسئله مربوط به روابط و احساسات کارگر و کارفرماست. این روابط در اسلام،
برخلاف روابط کارگر و کارفرما در مکاتب مادى است. در مکاتب مادى، چه
مکتبهاى سرمایهدارى- که یکسره طرفدار سرمایهدارند و به کارگر مثل ابزار
کار و ماشین نگاه مىکنند- و چه در مکتب کمونیسم- که خود را طرفدار قشر
کارگر مىدانستند و وانمود مىکردند که بهشت را براى کارگران در همین دنیا
به ارمغان خواهند آورد و عملکردشان نشان داد که دوزخ زندگى را، نه فقط بر
کارگر، بلکه بر دیگر قشرهاى جامعه ملتهبتر مىکنند- در هر دو نظام (چه
نظام سرمایهدارى و چه نظام کمونیستى) رابطهى کارگر و کارفرما، رابطهى
خصمانه است. در نظام سرمایهدارى، رابطه، رابطهى استثمارگرى و فشار کار از
آن ناحیه است؛ در نظام کمونیستى هم کارفرما را مثل یک شیطان مجسم و یک
هیولائى تصویر مىکردند؛ علتش هم این بود که مىخواستند زمام همهى منابع
تولید و کارخانهها را به دست دولت بدهند و خودشان بشوند کارفرماى بزرگ.
همین کار را هم کردند و همین هم پدرشان را درآورد و نابودشان کرد؛ هم
خودشان را نابود کرد و هم ملتهایشان را به خاک سیاه نشاند.
در اسلام
اینطورى نیست؛ در اسلام رابطهى کارگر و کارفرما، رابطهى دوتا دشمن نیست،
رابطهى دوتا همکار است؛ رابطهى استثمارگرى هم نیست؛ یعنى کارفرما سلطان
کارگر نیست. در نظام سرمایهدارىِ غربى، مالک امور، کارفرماست؛ حالا براى
مصلحت ممکن است یک امتیازاتى هم براى کارگر قائل شود تا کار او را از دست
ندهد؛ اما رابطه این است، او مثل ابزار کار است. نگاهش به کارگر، نگاه به
یک انسان نیست، نگاهِ مثل یک ماشین است. اسلام این را قاطعانه رد مىکند.
کارگر و کارفرما دو عنصرند، هرکدام نباشند، کار زمین است. کارگر آن کسى است
که بالمباشره کار و محصول کار را تولید مىکند؛ کارفرما آن کسى است که
زمینهى این تولید را فراهم مىکند. او تولیدکنندهى کار و محصول کار است؛
این فراهمآورندهى زمینه و کارآفرین است. او هم نباشد، کار لنگ مىشود؛
این هم نباشد، کار لنگ مىشود؛ مثل دو شریک، مثل دو همسنگر. این نگاه
اسلام است. هر دو باید نسبت به هم صداقت و محبت و صفا داشته باشند؛ هم
کارفرما نسبت به کارگر، هم کارگر نسبت به کارفرما. حق هرکدام به وسیلهى آن
دیگرى رعایت شود. اگر این شد، که این نگاه اسلام است؛ هم حرمت سرمایهگذار
و کارآفرین و کارفرما باقى و محفوظ مىماند؛ هم حرمت کارگر و کنندهى کار و
حاضر در صحنه. حرمت و حق هر دو محفوظ است و کشور هم به سوى اعتلا پیش
مىرود. رابطهى کارگر و کارفرما این است. کارگران قدر کارفرماها را
بدانند، کارفرماها هم قدر کارگران را بدانند؛ مثل دو همسنگرى که اگر هرکدام
آسیب ببینند، آن دیگرى هم آسیب خواهد دید؛ مسئله این است. تنظیم این روابط
هم به عهدهى مسئولان کشور است؛ چه آنهایى که قانون مىگذارند و چه
آنهایى که قانون را اجرا مىکنند. این هم یک مطلب است که باید مورد توجه
باشد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار عمومى مردم قم1384/10/19
یک
روز تفکرات چپ حاکم بود؛ مارکسیسم و سوسیالیزم در دنیا براى جوانها جاذبه
داشت؛ اما امروز نیست. یک روز تفکرات ناسیونالیستى و ملتگرایىهاى افراطى
در دنیا دل بعضى را مىبُرد؛ اما امروز اینها کهنه شده است. یک روز
لیبرالیسمِ غربى و منطق دولتهاى سرمایهدارى دم از گسترش جهانى مىزد و
مىگفت همهى دنیا باید ما را بپذیرند؛ اما امروز لیبرال دمکراسىِ غرب خودش
را با کارهاى امریکا مفتضح کرده است؛ اروپا هم همینطور است و آنها هم
شنیدن حرفى را که برخلاف منافع ملىشان باشد، تحمل نمىکنند؛ روسرى دختران
مسلمان را نمىتوانند تحمل کنند؛ امنیت شهروندانشان را به جُرم مسلمان
بودن، به جُرم رنگینپوست بودن، نمىتوانند تأمین کنند؛ این لیبرال دمکراسى
غرب است. همینهایى که ادعا مىکردند همهى دنیا مال ماست؛ ماییم که باید
فکر اساسى و ایدئولوژى جهانى را به مردم دنیا بدهیم(!) این رفتار خودشان
است در اروپا و امریکا؛ اینها دیگر حرفى براى گفتن ندارند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار کارگزاران نظام و قشرهاى مختلف مردم1384/06/11
امروز
دنیاى غرب و امریکا و سیاستسازان تفکر غربى- صهیونیستها و محافل
سرمایهدار غربى- خوب مىدانند که حرکت عظیم ملت فلسطین ناشى از گرایش
آنها به اسلام است. چون محور را اسلام قرار دادهاند، شجاعت پیدا کردهاند
و به معناى واقعى کلمه دل به مجاهدت دادهاند. هرجا ملتى این روحیه را
پیدا کند، هیچ قدرتى- قدرت نظامى و غیر نظامى- قادر به برخورد با آنها و
سرکوب آنها نخواهد بود؛ این را خوب مىفهمند. قضایاى دنیاى اسلام، همه
مؤید این واقعیت است. این یک واقعیتِ مسلم است که امروز بیدارى اسلامى،
بلکه نهضت اسلامى، در دنیاى اسلام یک حقیقت روشن است؛ هیچکس نمىتواند این
را انکار کند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران1384/06/08
بعضىها
مىگویند عدالت یعنى توزیع فقر. نخیر، کسانى که بحث عدالت را مىکنند،
بههیچوجه منظورشان توزیع فقر نیست؛ بلکه توزیع عادلانهى امکانات موجود
است. آنهایى که مىگویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان این است
که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم مىشود، ثروت
باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزى مىشود که
امروز در کشورهاى سرمایهدارى مشاهده مىکنیم. در غنىترین کشور عالم- یعنى
امریکا- کسانى هستند که از گرسنگى و از سرما و گرما مىمیرند؛ اینها که
شعار نیست؛ واقعیتهایى است که مشاهده مىکنیم. کسانى هستند که در آرزوى یک
آپارتمانِ سه چهار اتاقه سالهاى سال تلاش مىکنند و چون به جایى نمىرسند،
مىروند خیانت مىکنند تا به این امکانات برسند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان1384/02/19
در
امریکا، معناى آزادى رسانهها، آزادىِ سخن گفتنِ بزرگ سرمایهداران است.
عمدهترین مطبوعات، متعلق به آنهاست. مهمترین چاپخانهها و ناشران کتاب
متعلق به سرمایهداران است. یکى از مسئولان کنونى در بارهى تسخیر لانهى
جاسوسى کتابى به زبان انگلیسى نوشته بود. این مسئول محترم خودش به من
مىگفت: به هر ناشرى در امریکا مراجعه کردیم، حاضر نشدند این کتاب را چاپ
کنند؛ چون ناشران عمده، وابسته به دستگاههاى سرمایهدارىاند؛ بنابراین
مجبور شدیم به کانادا برویم. در آنجا با زحمت توانستیم یک ناشر پیدا کنیم
که این کتاب را چاپ کند. ایشان مىگفت آن ناشر بعداً با من تماس گرفت و گفت
از وقتى من تعهد کردهام این کتاب را چاپ کنم و آنها این را فهمیدهاند،
به من تلفنهاى تهدیدآمیز مىشود و جان من را تهدید مىکنند! آزادى واقعىِ
بیان و آزادى انتخاب هم به معنایى که آنها شعارش را مىدهند، در آنجا
نیست.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان1384/02/19
بنده
دعواى اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندى را غلط
مىدانم. نقطهى مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب،
اصولگرا نیست. نقطهى مقابل اصولگرا، آدم بىاصول و لاابالى است؛ آدمى که
به هیچ اصلى معتقد نیست؛ آدم هرهرى مذهب است. یک روز منافع او یا فضاى
عمومى ایجاب مىکند که بهشدت ضد سرمایهگذارى و سرمایهدارى حرکت کند، یک
روز هم منافعش یا فضا ایجاب مىکند که طرفدار سرسخت سرمایهدارى شود؛ حتّى
به شکل وابسته و نابابش! نقطهى مقابل اصلاحطلبى، افساد است. بنده معتقد
به اصولگراى اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنى که از مبانى معرفتى اسلام
برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روز به روز و نوبهنو.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع بزرگ مردم رفسنجان1384/02/18
ملتهاى
مسلمان تا قبل از آنکه انقلاب اسلامى به صحنه بیاید، مىپنداشتند نام
عدالت در اردوگاه چپ و سوسیالیستى است، و رفاه و پیشرفت مادى در اردوگاه
راست- یعنى نظام سرمایهدارى- قرار دارد. اسلام به صحنه آمد؛ وعدهى زندگى
همراه با رفاه مادى و عدالت اجتماعى را به مردم داد و آنها مجذوب این شعار
و این حرکت عظیم شدند؛ لذا در تمام دنیاى اسلام، نام انقلاب اسلامى و نام
امامِ این انقلاب براى مردم به صورت یک خورشید درخشان و یک نقطهى پُرجاذبه
درآمد. بااینکه ما در سالهاى نخستین انقلاب تبلیغات وسیعى هم در دنیاى
اسلام نداشتیم؛ اما هرکس از نظام جمهورى اسلامى به نقاط دوردست دنیا که
مسلمانان در آنجا زندگى مىکردند، سفر کرد، دید نام امام، نام انقلاب، نام
نظام جمهورى اسلامى و این پرچمِ برافراشته، در اعماق قلب مردم مسلمان جا
دارد. حتّى بسیارى از ملتهاى غیر مسلمان به خاطر این شعار به اسلام جذب
شدند. ما باید به این شعارها عمل کنیم. به صرفِ گفتن و تکرار کردن،
نمىتوان دلخوش بود که به آن هدفها خواهیم رسید؛ باید اینها را در عمل و
در تجربهى میدانى و واقعى پیاده کنیم؛ این مسئولیت بزرگ مسئولان جمهورى
اسلامى است. همهى مسئولان به این معنا معتقد بودهاند و هستند و آن را
دنبال مىکنند؛ ولى باید تلاش و کار کنند تا این اهداف و آرمانها تحقق
پیدا کند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى هیأت دولت1383/08/20
ممکن
است شما بگویید مثلًا در امریکا یا انگلیس به نسبت جمعیت این کشورها فقیر
وجود ندارد. این را نباید حساب کرد؛ باید نگاه کرد که دولت انگلیس در شبه
قارّهى هند چقدر فقیر ایجاد کرده؛ یا فلان دولتى که استعمار آفریقا یا
امریکاى لاتین را داشته، آنجا چقدر فقر ایجاد کرده؛ یا امروز امریکا با
سعهى نفوذ اقتصادىاى که در تمام دنیا دارد، چقدر فقر و گرسنگى و محرومیت
در دنیا ایجاد کرده است. ملاک، اینهاست. البته در خود این کشورها هم فقر و
فقیر و فاصلهى طبقاتىِ بسیار زیاد وجود دارد؛ اصلًا شگفتآور است. گاهى
در آمارهاى ما متأسفانه چیزهاى بىربطِ سادهلوحانهى کوتهبینانهیى دیده
مىشود که مثلًا شکاف اقتصادى کشور ما از امریکا یا از فلانجا بیشتر است؛
اینها حرفهاى ناشى از ندانستن و جهلِ به واقعیتهاست؛ اصلًا از واقعیتها
اطلاع ندارند. نخیر، درهى اقتصادى در کشورهاى سرمایهدارى، وحشتناک و فوق
تصور و از همه جاى دنیا بیشتر است. علاوه بر این، آنها را نباید در خود آن
کشورها مقایسه کرد؛ بلکه باید در همهى دنیا محاسبه کرد؛ چون دامنهى نفوذ
و اقتدار و حرکت اینها در همهى دنیاست. ما فعلًا نمىخواهیم در مسائل
جهانى و بینالمللى وارد شویم؛ خودمان را محاسبه کنیم. اگر مىخواهیم دنیا
آباد شود، باید خودمان را کنترل کنیم. من و شما که زمامدار و مدیر هستیم و
ادارهى امور مالى و صنعتى و کشاورزى کشور دست ماست- یعنى گلوگاههاى فعال
کشور دست من و شماست- باید خود را کنترل کنیم. فقط شخص خود ما نیستیم؛ ما
یعنى مجموعه. شما، یعنى شما و معاونان و مدیران و مسئولانِ اثرگذارتان.
البته ممکن است کسى در گوشهیى و در سطوح خیلى پایین خطایى بکند که قابل
کنترل و پیشگیرى و پیشبینى نباشد؛ آن بحث دیگرى است؛ اما مجموعهیى که شما
مدیر و رئیس و وزیر آن هستید، باید این خصوصیات را داشته باشد.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار قاریان شرکت کننده در بیستویکمین دوره مسابقات بینالمللى قرآن کریم1383/06/26
این
خواندن و تلاوت قرآن، قدم اول است، قدم آخر نیست. اول، آشنایى و انس با
قرآن لازم است. بعد، مفاهیم قرآنى را به صورت سطورِ قطعى و مجسمِ برنامهى
زندگى در مقابل چشم نگه داشتن، تا ما را به این طرف و آن طرف نکشانند؛ یک
روز ما را به سمت کمونیسم بکشانند، یک روز به سمت لیبرالیسم؛ یک روز از
سوسیالیسم بگویند، یک روز از سرمایهدارى. قرآن را وقتىکه یاد گرفتیم و با
آن آشنا شدیم، نمىتوانند ما را به این طرف و آن طرف بکشانند؛ چون خط روشن
قرآن ما را هدایت مىکند. و آنگاه، پیاده کردن این مفاهیم در واقعیت
زندگى است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار مسوولان وزارت امورخارجه و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور1383/05/25
اسلام
ما اسلام عقلانى است. عقل کاربرد بسیار وسیعى در فهم ما، تشخیص اهداف و
تشخیص ابزارهاى ما داراست. از عدالت هم بهعنوان یک هدف بههیچوجه صرفنظر
نمىکنیم. اینکه تصور شود چون دنیاى سرمایهدارىِ مبتنى بر لیبرال دمکراسى
برایش مسألهى عدالت، مسألهى فرعى و درجهى دو و ابزارى است و براى آنها
مسألهى نفع و سود و پول مسألهى اصلى است، موجب نمىشود که ما از عدالت
به معناى یک مسألهى محورى و اصلى صرفنظر کنیم. ما در قالبهاى اقتصادى و
در کارکرد سیاست داخلى و خارجىمان، مسألهى عدالت محور است. اسلام ما این
است: اسلامِ معنویت، عقلانیت و عدالت. به اسم اسلام قانع نیستیم که اسلام
لیبرال داشته باشیم تا ارزشهاى غربى و ارزشهاى امریکایى را ترویج کند و از
روشهاى آنها استفاده کند و با آنها در بخشهاى مختلف همرنگ و همصدا شود
و احیاناً دعاى ندبهاى هم بخواند. ما اسلام متحجرِ طالبانى را هم قبول
نداریم. نه اینکه حالا قبول نداریم، از اولِ جریان نهضت آن را قبول
نداشتیم.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مداحان به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (سلاماللَّهعلیها)1383/05/17
امروز
دستگاههاى تبلیغاتى دنیا براى گمراه کردن انسانها دائم الگو جلوى چشم
نسلهاى بشر در همهى دنیا مىآورند. البته الگوها کمجاذبه و ناموفق است،
اما دستبردار نیستند؛ هنرپیشه مىآورند، نویسنده مىآورند، آدمهاى
پرهیاهوى خوشظاهرِ بدون باطن مىآورند، هیکلهاى پوچ و بىمعنا را مىآورند
و مرتب نمایش مىدهند، تا بتوانند به وسیلهى این الگوها، انسانها را به
سمتى حرکت بدهند و به راهى بکشند. آنها براى این کار، پولها خرج مىکنند و
فیلمهاى هالیوودى و چیزهایى از این دست که مىبینید و مىشنوید و
مىدانید، اغلبش جهتدار است. بااینکه مىگویند هنر بایستى فارغ از سیاست و
جهتگیرى سیاسى باشد، رفتار خودشان بعکس است و اینجورى نیست؛ مستکبران
عالم هنر، سینما، فیلم، شعر، نوشتن، مغز و استدلال و فلسفه را در راه منافع
استکبارى و چپاولگرى خودشان استخدام کردهاند؛ همین چیزى که امروز مظاهر
سرمایهدارى دنیاست؛ قدرت نظامىاش امریکاست، قدرتهاى اقتصادىاش هم
شرکتهاى پشت سر دولت آمریکایند. آنها از همهى امکانات استفاده مىکنند
براى الگوسازى، ملتها هم دستشان خالى است و الگو و نمونهیى که بتوانند در
مقابلهى با آنچه که آنها مىآورند، از خودشان نشان بدهند، ندارند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار هیأت علمى و کارشناسان جهاد دانشگاهى1383/04/01
وقتى
جهاد؛ یعنى تلاش هدفدار براى خدا، وجود داشت، بدون تردید موفقیت هم با آن
همراه خواهد بود. ما راهى که به سمت مرزهاى پیشرفتهى دانش در همهى
زمینهها داریم، مسلم بدانید که جز با روحیهى استقلال، روحیهى توکلِ به
خدا و روحیهى کار براى ایمان طى نخواهد شد. باید این راه را سریع طى کنیم و
راههاى میانبُر را پیدا کنیم و خودمان را برسانیم؛ مرزهاى دانش را باز و
مرزهاى جدیدى را ایجاد کنیم؛ این کار ممکن است؛ زیرا اینجا سرزمین علمخیز
است و شماها نشان دادید که مىشود. درهاى بسیارى از این دانشها بر روى
کشورهایى مثل کشور ما و غیر دارندگانش بسته است و وقتى اجازه مىدهند دانش
منتقل شود، که کهنه و دستمالى شده است و از نویى و طراوت افتاده است. البته
در همهى زمینهها همینطور است؛ در زمینههاى علوم انسانى هم همینطور
است. من آنروز به دوستانى که در زمینههاى اقتصاد و مدیریتهاى گوناگون
کشورى کار مىکنند و در اینجا بودند، گفتم که مطالبى را امروز بعضىها در
اینجا دنبال مىکنند، که منسوخ شده است. نظریات برتر آنها به بازار آمده و
مورد عمل قرار گرفته و آنها مشغول کار هستند، ولى تعدادى در اینجا- کسانى
که مجذوب حرف آنها هستند- تازه دارند آن دنبالهها را مطرح مىکنند! بعضى
مىگویند تعبد پیش خداى متعال و پیش دین نداشته باشیم، اما خودشان در
مقابل غرب و در مقابل اروپا و امریکا تعبد دارند! این افراد تعبد در مقابل
خدا را قبول نمىکنند، ولى تعبد در مقابل سرمایهدارى غرب و دستگاههاى
قدرت سیاسى متکى به آن سرمایهدارى را با جان و دل مىپذیرند!
بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دورهى مجلس شوراى اسلامى1383/03/27
من
بهخاطر دارم که اوایل انقلاب امام این را مکرر به یاد مىآوردند که در
مجالس دیگر در دنیا درگیرىهاى شنیع و کتککارى هست؛ اما تفاخر مىکردند که
در مجلس ما این حرفها نیست؛ مباحثه و مجادله هست. این، مهم است. ما باید
ببینیم دیگران چه مىکنند که نقطهى ضعف آنها محسوب مىشود؛ از آن پرهیز
کنیم. در بسیارى از مجالس کشورهاى سرمایهدارى معمول و رایج است که نماینده
علناً به زبان مىآورد و در عمل هم نشان مىدهد که حافظ منافع شرکتها و
کارتلها و تراستها و کمپانىهاى گوناگون است؛ از این کار ابایى هم ندارد.
مقاصد و منافعى را که کمپانىهاى بزرگ و مراکز عظیم مالى- که بیشترین ظلم
دنیا از سوى آنهاست- تعریف مىکنند، اینها در مجالس دنبال قانونگذارى و
ردیف کردن کار آنها هستند؛ این بزرگترین نقطهى ضعف آنهاست.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره)1383/03/14
پدیدهى
استعمار- که دهها کشور و میلیونها انسان را سالهاى متمادى غرق در سختترین
و شدیدترین محنتها کرد- یکى از چیزهایى است که در نتیجهى تفکیک علم از
معنویت، سیاست از معنویت و دولت از اخلاق در اروپا اتفاق افتاد. دو جنگ
جهانى اول و دوم هم از همان میوههاى تلخ بود. کمونیزم و حکومتهاى اختناق
مارکسیستى هم جزو نتیجهها و میوههاى تلخ جدایى حرکت علمى و صنعتى از
معنویت بود. ویران شدن کانون خانواده، سیلاب فساد جنسى و طغیان
سرمایهدارىِ افراطى، همه نتایج همان تفکیک است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در مراسم پانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى(ره)1383/03/14
ضابطههاى
رهبرى و ولایت فقیه، طبق مکتب سیاسى امام بزرگوار ما، ضابطههاى دینى است؛
مثل ضابطهى کشورهاى سرمایهدارى، وابستگى به فلان جناح قدرتمند و ثروتمند
نیست. آنها هم ضابطه دارند و در چارچوب ضوابطشان انتخاب مىکنند، اما
ضوابط آنها این است؛ جزو فلان باند قدرتمند و ثروتمند بودن، که اگر خارج
از آن باند باشند، ضابطه را ندارند. در مکتب سیاسى اسلام، ضابطه، اینها
نیست؛ ضابطه، ضابطهى معنوى است. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت.
علم، آگاهى مىآورد؛ تقوا، شجاعت مىآورد؛ درایت، مصالح کشور و ملت را
تأمین مىکند؛ اینها ضابطههاى اصلى است برطبق مکتب سیاسى اسلام. کسى که
در آن مسند حساس قرار گرفته است، اگر یکى از این ضابطهها از او سلب شود و
فاقد یکى از این ضابطهها شود، چنانچه همهى مردم کشور هم طرفدارش باشند،
از اهلیت ساقط خواهد شد
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههاى استان زنجان1382/07/22
پس
از به وجود آمدن نظام اسلامى بر پایهى مستحکم ایمانهاى مردم، چالش عظیم
جهانى در برابر آن پیدا شد. چرا؟ چون این نظام بهطور طبیعى با اختاپوس
خطرناک نظامهاى استکبارى دنیا درگیر مىشد. معناى این درگیرى این نبود که
ما مىخواستیم به جنگ امریکا یا انگلیس یا فلان کشور برویم. شما جوانان
بدانید که در طول دوران بیست و پنج سال انقلاب اسلامى، حتّى یک روز هم نشد
که مسئولان انقلاب به ذهنشان خطور دهند که به جنگ و معارضه با این کشور و
آن کشور بروند؛ نه، این چالش از ناحیهى هویّت و ذات انقلاب است. وقتى یک
کشور اسلامى با داشتن موقعیت حسّاس جغرافیایى و با فرهنگِ عمیق به میدان
مىآید و ایدهاى را مطرح مىکند و براى جان بخشیدن به آن، تمام مجاهدت و
تلاش خود را مىکند و نشانههاى موفقیّت در چهرهى او آشکار مىشود، بهطور
طبیعى منافع استکبار را در کلّ منطقه به خطر مىاندازد. لذا دستگاههاى
استکبارىِ آن روز- که در یک طرف اردوگاه لیبرالیزم سرمایهدارى و در طرف
دیگر اردوگاه سوسیالیزم ادّعایىِ الحادىِ دیکتاتورى بود- با انقلاب اسلامى
درافتادند. عجیب این بود که اینها در نوددرصدِ مسائل با همدیگر اختلاف
داشتند، اما در اینکه باید این شعلهى برافروخته را خاموش کرد و این نهال
برآمده را کَند، باهم متّحد بودند! شما جوانان عزیز روى این مسائل فکر
کنید؛ اینها حرفهاى تکرارى نیست؛ اینها راه ما را براى آینده روشن
مىکند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار معلّمان و کارگران1382/02/10
عدّهاى
در جامعه طورى حرف مىزنند و مشى مىکنند که تصوّر مردم اینگونه باشد که
بله، بزن و بکوب مسابقهى مادیّات است؛ هرکه پول بیشترى بهدست آورد و
استفادهى بیشترى کرد، او بُرده است؛ هرکس استفادهى کمترى کرد، کلاهش پس
معرکه است و عقبمانده و بدبخت است! قضیه این نیست. این مربوط به قانون
جنگلِ حیوانهاى مدرن است! بله؛ در نظامهاى سرمایهدارى که دعوا بر سر پول و
مادیّات است، همینطور است- چون معنویتى وجود ندارد- اما در جامعهى
انسانى، فضیلت و شرف و آبرو و کرامت انسانى و ارزش معنوى حرف اوّل را
مىزند. البته این بهانه نشود براى اینکه به فکر مادیّات و ترمیم معیشت
نباشند؛ باید باشند و راهش هم همان چیزى است که عرض کردم: پایههاى اقتصادى
را مستحکم کنند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد امیرالمؤمنین على(ع)1381/06/30
ما
امروز اگر جمهورى اسلامى هستیم، اگر حکومت علوى هستیم، باید اینها را
رعایت کنیم. شما مردم هم اینها را باید از ما بخواهید. اقامهى دین خدا را
باید بخواهید. اینکه ما نگاه کنیم ببینیم شرق و غرب در مفاهیم حکومتى و
مفاهیم سیاسى حرفشان چیست، آنها چه مىگویند، ما هم سعى کنیم خودمان را آن
طور تطبیق دهیم، این مثل همان خلافت عثمانیهاست، مثل خلافت بنى امیّه و
بنى عبّاس است. آنها هم اسمشان خلیفهى پیغمبر بود؛ اسمشان حاکم اسلامى
بود؛ اما رسم و عملشان حکومت کسرى و قیصر و حکومت پادشاهان بود. همانطور
که آنها عمل مىکردند، اینها هم همانطور عمل مىکردند. اسممان حکومت
علوى و حکومت اسلامى باشد، بعد برویم سراغ سرمایهدارى غرب، سراغ حکومتى که
سرمایهداران و کمپانىداران و زشتروترین ظالمان و ستمگران عالم آن را
اداره مىکنند؟! این درست است؟ این همان نفاق خواهد شد. پرچمى را با یک
نامى بلند کنیم، آن وقت در زیر این پرچم سراغ چیزهاى دیگر برویم!؟ امروز در
نظام اسلامى، همهى کارگزاران حکومت، از پایین تا بالا؛ از رهبرى- که
خدمتگزار همه است- از رئیسجمهور، از وزرا، از مسئولین قضائی، از نمایندگان
مجلس و از مدیران گوناگونى که در اکناف کشور هستند، باید همّتشان این باشد
که دین خدا را اقامه کنند، عدالت را احیا کنند، تبعیض در اجراى مقرّرات را
از میان بردارند، بیشترین توجّهشان به طبقهى محروم و مستضعف و فقیر باشد-
همچنان که امیر المؤمنین بود- شعار تقوا را شعار شخصى و عمومى خودشان قرار
دهند؛ این وظیفهى ماست.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع بزرگ زایران حرم امام خمینى(ره)1381/03/14
هنر
بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمى را براى این انقلاب به
وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمهى قدرتها و جریانهاى سیاسىِ مسلّط
هضم شود. شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى»، یا شعار «استقلال،
آزادى، جمهورى اسلامى» که تعالیم امام و خطّ اشارهى انگشت ایشان در دهان
مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکى به اصول ثابت و مستحکمى
است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطى دارد، نه به اصول
سرمایهدارىِ لیبرال اردوگاه غرب. علّت اینکه شرق و غرب با این انقلاب
دشمنى کردهاند و سرسختى نشان دادهاند، همین بود.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى1380/12/27
آمریکاییها
اصولى را به عنوان اصول امریکایى معرفى مىکنند و مىگویند این اصول،
جهانشمول است. این اصول، آزادى انسان، آزادى فکر، کرامت انسان، حقوق بشر و
از این قبیل چیزهاست. اینها اصول آمریکاییند؟! مشخّصهى جامعهى
آمریکایىِ امروز اینهاست؟! مشخّصهى حکومت امروز امریکا اینهایى است که
شما ذکر کردید؟! آیا این حکومت نبود که بومیان اصلى سرزمین امریکا را قتل
عام کرد؟ سرخپوستان امریکا را نابود کرد؟ آیا این حکومت و عوامل مؤثّر در
این حکومت نبودند که میلیونها آفریقایى را از داخل خانههایشان به بردگى
گرفتند و دختر و پسر جوان آنها را براى بردگى ربودند و سالهاى متمادى با
سختترین فاجعهها با اینها رفتار کردند؟ امروز یکى از تراژدىترین آثار
هنرى، اثرى است به نام «کلبهى عموتام» که زندگى بردهدارى را در امریکا
نشان مىدهد که شاید قریب دویست سال است که این نوشته هنوز زنده است.
واقعیّتهاى امریکا این است؛ حکومت امریکا این است؛ آن مشخّصه و ممیّزهاى
که نظام امریکایى به دنیا نشان داده، این است؛ نه آزادى انسان، نه برابرى
انسان. کدام برابرى؟! شما هنوز هم بین سیاه و سفید برابرى قائل نیستید.
همین امروز هم از نظر شما رگهى سرخپوستى در یک نفر آدم در هریک از مراحل
گزینش ادارى یک نقطهى ضعف براى او محسوب مىشود. برابرى انسانها؟! آزادى
فکر؟! شما حاضرید همین سخنرانى، یا سخنرانى آقاى رئیسجمهور را در
رسانههایتان در امریکا پخش کنید؟ اگر آنجا آزادى فکر و آزادى بیان هست،
همین سخنرانى نیمساعتهى آقاى خاتمى را بردارید پخش کنید. کدام آزادى
فکر؟! رسانهها متنوّع است، اما بند ناف همه متّصل به دستگاه سرمایهدارى و
سرمایهداران بزرگ امریکاست که اکثریّتشان در اختیار صهیونیستهاست! این
معنى آزادى رسانهها در امریکا است؟! چرا به مردم دنیا دروغ مىگویید؟
اینها اصول امریکایى است؟! آن وقت مىگویند اصول امریکایى جهانشمول است.
شما کى هستید که به خودتان حق مىدهید که براى بشریّت، اصول جهانشمول وضع
کنید؟ خوب؛ قبل از شما هم کمونیستها، اصول جهانشمول داشتند؛ استالین هم
اصول جهانشمول داشت؛ مىگفت همهى دنیا باید از من اطاعت کند؛ از این اصول
باید پیروى کند. فاشیستهاى دنیا هم به نظر خودشان اصول جهانشمول داشتند.
این چه منطقى است که این اصول ماست؛ این اصول جهانشمول است، هرکه در دنیا
قبول نکند، باید برویم با بمب اتم او را بکوبیم. این منطق، منطق یک ملت
آزاد است؟! این منطق، منطق یک دولتى است که حقیقتاً معتقد به کرامت انسان
است؟! اینطور به بشریت دروغ مىگویید؟!
بیانات در دیدار کارگزاران نظام1380/09/21
کارهاى
بزرگى بر عهدهى شماست. واقعاً بارهاى سنگینى بر دوشتان قرار دارد. باید
بتوانید این بارها را تحمّل کنید. از اطراف دنیا فشارهاى سیاسى وارد مىشود
و تبلیغات منفى از همه طرف دنیا هجوم مىآورد. علّتش هم معلوم است؛ چون
نظام، نظامى است که با قلدرهاى دنیا درافتاده است. وقتى نظامى شعار عدالت
بدهد و با ظلم دربیفتد، یعنى با ظالمها درافتاده است. ظالمها چه کسانى
هستند؟ همیشه قلدرهاى دنیا ظالمند؛ ظالمها هم همان قلدرها هستند. کمتر
اتّفاق مىافتد که آدمهاى ضعیف، ظالم شوند. زورداران هستند که ظالم
مىشوند؛ پس به طور طبیعى نظام اسلامى با اینها درمىافتد. این شبکهى
عظیمِ به همپیوستهى درهمتنیدهى بسیار فاسدِ سرمایهدارى جهانى- که
استکبار جهانى هم در حقیقت، همان است و ادارهکنندهى سیاستهاى جهانى است-
دائم تبلیغات مىکند، حرف مىزند، جوّ مىسازد و افکار عمومى درست مىکند.
بازتابهاى اینها مىآید تا به یکىیکىِ افراد مىرسد؛ به نمایندهى مجلس
مىرسد، به مسئولان قضائی مىرسد، به دولت مىرسد، به وزارت خارجه مىرسد،
به بخشهاى مختلف مىرسد. ایستادگى در مقابل اینها، ذخیره لازم دارد. بد
نیست که دوستان در مواردى این ذخیره را در خود به وجود آورند.
پیام به حجاج بیتاللَّه الحرام در موسم حج1379/12/12
حج
همچنین مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. اینکه خداوند متعال همهى
مسلمانان و هرکه از ایشان را که بتواند، به نقطهیى خاص و در زمانى خاص
فرامىخواند و در اعمال و حرکاتى که مظهر همزیستى و نظم و هماهنگى است،
آنان را روزها و شبهایى در کنار یکدیگر مجتمع مىسازد، نخستین اثر نمایانش،
تزریق احساس وحدت و جماعت در یکایک آنان و نشان دادن شکوه و شوکت اجتماع
مسلمین به آنان و سیراب کردن ذهن هریک یکتن آنان از احساس عظمت است. با
احساس این عظمت است که مسلمان اگر تنها در شکاف کوهى هم زندگى کند، خود را
تنها حس نمىکند. با احساس این حقیقت است که مسلمین در هریک از کشورهاى
اسلامى، شجاعت برخورد با اردوگاه ضدیت با اسلام، یعنى همین سلطهى سیاسى،
اقتصادى دنیاى سرمایهسالارى و عوامل و ایادى آن و نیرنگ و فتنهگرى آن را
مىیابند و افسون تحقیر که اولین سلاح استعمارگران غربى در برابر ملل مورد
تهاجمشان بوده و هست در آنان نمىگیرد. با احساس این عظمت است که دولتهاى
مسلمان با تکیه به مردم خود، از تکیه به قدرتهاى بیگانه خود را بىنیاز حس
مىکنند و این فاصلهى مصیبتبار میان ملتهاى مسلمان با دستگاههاى حاکم بر
آنان پدید نمىآید. با احساس این وحدت و جماعت است که نیرنگ استعمارى
دیروز و امروز یعنى احیاى احساسات افراطآمیز ملىگرایى این فاصلهى وسیع و
عمیق میان ملتهاى مسلمان را پدید نمىآورد و قومیت عربى و فارسى و ترکى و
آفریقایى و آسیایى، بهجاى آنکه رقیب و معارض هویت واحدهى اسلامى آنها
باشد، بخشى از آن و حاکى از سعهى وجودى آن مىگردد؛ و به جاى آنکه هر
قومیتى، وسیله و بهانهى نفى و تحقیر قومیتهاى دیگر شود، وسیلهاى براى نقل
و انتقال خصوصیات مثبت تاریخى و نژادى و جغرافیایى هر قوم به سایر اقوام
اسلامى مىگردد.
پیام به حجاج بیتاللَّه الحرام در موسم حج1379/12/12
امت
اسلامى امروز در حال تجربهى این موفقیتها و ناکامیها است. هم دولتهاى
مسلمان و هم ملتها در برابر این واقعیّتها، تکالیف بزرگى بر دوش دارند و
جهان اسلام در حال گذار از مرحلهى حساسى از تاریخ خویش است. آشنایى با این
تکالیف و احساس تعهد در برابر آن مىتواند ورق شوربختى و ضعف را از کتاب
تاریخ اسلام بگرداند و بار دیگر صفحهى عزت و عظمت مسلمانان و درخشش مادى و
معنوى دنیاى اسلام را بگشاید. امروز دنیاى غرب که عامل تشدیدکنندهى ضعف و
عقبماندگى کشورهاى اسلامى بوده است، دستخوش گرفتاریهاى بزرگ و حل نشدنى
است. فساد مادىگرى و نظام سرمایهسالارى بتدریج نفوذ خود در پایههاى آن
تمدن مادى را آشکار مىسازد و بیماریهاى مزمنى را که در زیر تشعشع
خیرهکنندهى صنعت و سرمایه پنهان مانده بود، بتدریج برملا مىکند و نزدیکى
بحران را به آنان خبر مىدهد. دنیاى اسلام، نسیم بیدارى اسلامى را بر
چهرهى ملتهب و رنجکشیدهى خود حس مىکند و نشانههاى آن را در جابهجاى
جهان اسلام، بهویژه در ایران مجاهد و سربلند و نیز در فلسطین و لبنان به
چشم مىبیند. فروغ امید، دلهاى جوانان را در همه جا روشن کرده و طلسم تحقیر
و تحکّم غرب، در هم شکسته است. این فرصت، آسان به دست نیامده و هزاران جان
گرامى در راه آن ایثار شده است. از این پس نیز راه، دراز و دشوار، لیکن
مطمئن و بىچون و چرا است. در حال حاضر، ملت فلسطین سهم بزرگى در گشودن و
پیمودن این راه بر دوش گرفته است، و همه باید به آن ملت مظلوم و شجاع و
بیدار کمک کنند. دیگر ملتها و دولتها مىتوانند در یارى رساندن به ملت
قهرمان فلسطین، سهم خود را در پیمودن این راه بر عهده گیرند.
بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیرکبیر1379/12/09
امروز
تئوریسینها و تبلیغاتچىهاى غربى در صددند خطّ ارتجاع به غرب خط برگشتِ
به همان تحمیلپذیرى غربى را دوباره برگردانند. البته همانطور که گفتم،
تحت عنوان یک تئورى شبه روشنفکرانه؛ به عنوان یک حرف نو؛ تئورى جهانى شدن و
تئورى تغییر گفتمان. مىگویند دانشجوى این دوره دیگر نمىتواند دانشجوى
دوران ضدّ استعمارى باشد. مىگویند دوران ضدّیت با استعمار و استکبار و مرگ
بر استکبار گفتن، گذشته است؛ دوران عدالتخواهى و مبارزهى با سرمایهدارى
سرآمده است؛ دوران آرمانخواهى و تبرّى و تولّاى سیاسى تمام شده است؛
گفتمان جدید دانشجویى عبارت است از گفتمان جهانى، جهانى شدن، گفتمان
واقعبینى، گفتمان پیوستن به نظم نوین جهانى؛ یعنى سیاهى لشکر امریکا شدن!
این جهانى شدن، اسمش جهانى شدن است؛ اما باطنش امریکایى شدن است. معنایش
این است که ملت ایران علىرغم مجاهدتهایى که کرده، علىرغم پرچمهایى که بر
قلّههاى پیروزى کوبیده، علىرغم بیدارى عظیمى که در ملتهاى مسلمان به وجود
آورده، باید دوباره مثل دوران قبل از انقلاب، سیاهى لشکر و عمله و ابزار
تأمین منافع آمریکاییها شود. هدف به صورت لخت و پوستکنده جز این چیز دیگرى
نیست؛ اما مىخواهند در زیر نامهاى زیبا جهانى شدن و تحوّل و پیشرفت این
هدف را پنهان کنند.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با گروه کثیرى از بانوان1379/06/30
فرهنگ
غربى در مورد زن و بىبندوبارى و به ابتذال کشاندن زنان آن مناطق، موجب
شده است که بنیان خانواده، سُست و متزلزل گردد و خیانت زن و مرد به یکدیگر،
در داخل خانواده چندان مهم شمرده نشود. این گناه نیست؟ این خیانت به جنس
زن نیست؟ با این فرهنگ، از همهى دنیا هم طلبکارند؛ در حالى که باید بدهکار
باشند! فرهنگ غربى در مورد زنان باید در موضع مدافع قرار گیرد؛ باید از
خودش دفاع کند؛ باید توضیح بدهد؛ اما غلبه و سلطهى سرمایهدارى و
رسانههاى مستکبرِ جبّارِ غربى قضیه را بعکس مىکنند؛ آنها مىشوند
طلبکار؛ آنها مىشوند مدافع حقوق زن به قول خودشان و به اصطلاح خودشان! در
حالى که چنین چیزى نیست. البته در بین غربىها هم مسلّماً متفکّرانى،
فلاسفهاى و انسانهاى صادق و صالحى هستند که صادقانه فکر مىکنند و حرف
مىزنند. آنچه که من مىگویم، گرایش عمومى فرهنگ و تمدّن غربى به زیان زن و
علیه زن است.
بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران1379/04/19
اگر
تعریف مشخّصى از اصلاحات نشود، الگوهاى تحمیلى غلبه خواهد کرد؛ همان
اتفاقى که در شوروى افتاد؛ چون نمىدانستند چهکار مىخواهند بکنند؛ لذا به
سراغ تقلید ناشیانهى اصلاحات در الگوها و مدلهاى غربى رفتند و به آنها
پناه بردند. امام بزرگوار ما هوشمندانه این ضعف را در آنها تشخیص دادند؛
لذا در نامهاى که ایشان به گورباچف نوشتند، این نکته را متذکّر شدند.
ایشان نوشتند شما اگر بخواهید گرههاى کور اقتصاد سوسیالیسم و کمونیسم را
با پناه بردن به کانون سرمایهدارى غرب حل کنید، نه تنها دردى از جامعهى
خود را دوا نخواهید کرد، بلکه دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران
کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهاى اقتصادى و اجتماعى به بنبست
رسیده است، دنیاى غرب هم در این مسائل البته به شکلى دیگر و نیز در مسائل
دیگر گرفتار حادثه است. اینکه بنده مکرّر مىگویم امام یک حکیم واقعى بود،
به این خاطر است. در آن جنجال تبلیغاتى رسانهاى جهان، نکتهى اصلى را امام
تشخیص داد.
بیانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران1379/02/23
اما
چرا از آن دو رژیم جهانى رژیم شرقىِ کمونیستى و رژیم غربىِ سرمایهدارى
الگو نگرفتیم؟ چون رژیمهاى باطلى بودند. رژیمهاى کمونیست، رژیمهاى مستبدى
بودند که با شعار حکومت مردمى سرِ کار آمده بودند؛ اما اشرافى هم بودند!
بااینکه دم از ضدّیت با اشرافیگرى مىزدند، اما عملًا حکومتهاى اشرافى
بودند. از لحاظ استبداد، در نهایت درجهى استبداد بودند و حاکمیت مطلق دولت
بر اقتصاد، بر فرهنگ، بر سیاست و بر فعالیتهاى گوناگون اجتماعى و غیره به
چشم مىخورد! در رژیمهاى شرقى، مردم هیچکارهى محض بودند. بنده از نزدیک
رفته بودم و این کشورها را در اواخر عمرشان دیده بودم. حتى در رأس بعضى از
کشورهاى عقب افتاده و فقیرشان هم یک رژیم به اصطلاح و به قول خودشان کارگرى
سرِ کار بود؛ اما همان رفتارهاى اشرافیگرى و همان کارهاى غلطِ دربارهاى
قدیم را تکرار مىکردند! نه انتخاباتى در این کشورها بود، نه رأى مردمى در
کار بود؛ اما به خودشان دمکراتیک هم مىگفتند و ادّعاى مردمى بودن
مىکردند! مردم هیچکارهى محض بودند: از لحاظ اقتصادى، صددرصد وابستهى به
دولت؛ از لحاظ کارهاى فرهنگى، صددرصد وابستهى به دولت! معلوم بود که چنین
رژیمهایى محکوم به فنا بود. البته چون شعارهاشان، شعارهایشان برّاق و
جذّابى بود، توانستند در اطراف دنیا جوانانى را به سمت خودشان جذب کنند و
حکومتهایى تشکیل دهند؛ اما دیگر نمىتوانستند عمرى بکنند. دیدید آخرش هم به
کجا رسیدند؛ بعد از چند ده سال بهکلّى زایل شدند. طبیعى بود که آن رژیمها
براى ما قابل الگو گرفتن نبود. آن روزى که انقلاب ما پیروز شد یعنى بیست و
یک سال قبل از این هیچ انقلابى در دنیا وجود نداشت که وقتى پیروز مىشد،
به همین حکومت شرقى یا مارکسیستى و یا سوسیالیستى که مرتبهى رقیقترش بود
گرایش نداشته باشد؛ لیکن اسلام و ملت ایران و رهبر این ملت آن را رد کردند و
قبول نداشتند و کنار گذاشتند.
بیانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران1379/02/23
از
غرب هم نمىخواستیم و نمىتوانستیم الگو بگیریم؛ چون غرب چیزهایى داشت،
اما به قیمتِ نداشتن چیزهاى مهمترى. در غرب، علم بود، اما اخلاق نبود؛
ثروت بود، اما عدالت نبود؛ فناورى پیشرفته بود، اما همراه با تخریب طبیعت و
اسارت انسان؛ اسم دمکراسى و مردمسالارى بود، اما در حقیقت سرمایهسالارى
بود، نه مردمسالارى؛ امروز هم همینطور است. این مطلبى که عرض مىکنم،
ادّعاى من نیست. من از قول فلان نویسندهى مسلمانِ متعصّب نقل نمىکنم؛ از
قول خود غربىها نقل مىکنم. امروز در کشورهاى غربى و در خود امریکا، آن
چیزى که به نام دمکراسى و انتخابات وجود دارد، صورت انتخابات است. باطن آن،
حاکمیت سرمایه است. من مایل نیستم که از نویسندگان و کتابهایشان اسم
بیاورم؛ اما خود نویسندگان امریکایى تشریح مىکنند و مىنویسند که انتخابات
شهردارىها، انتخابات نمایندگى مجلس و انتخابات ریاست جمهورى، با چه
سازوکارى انجام مىگیرد. اگر کسى نگاه کند، خواهد دید که در آنجا، آراء
مردم تقریباً هیچ نقشى ندارد و آنچه که حرف اوّل و آخر را مىزند، پول و
سرمایهدارى و شیوههاى تبلیغاتىِ مدرن و همراه با فریب و جذاب از نظر آحاد
مردم سطحىنگر است! اسم دمکراسى هست، اما باطن دمکراسى مطلقاً نیست.
پیشرفتهاى علمى در غرب بود، اما این پیشرفتهاى علمى وسیلهاى براى استثمار
ملتهاى دیگر شده بود. غربىها به مجرّد اینکه یک قدرت علمى پیدا کردند، آن
را به قدرت سیاسى و اقتصادى تبدیل نمودند و به طرف شرق و غرب دنیا راه
افتادند. هرجا کشورى ممکن بود رویش دست بگذارند و آن را استثمار کنند،
بىدریغ کردند. هرجا نکردند، ممکنشان نشد! در غرب، آزادى بود، اما آزادى
همراه با ظلم و بىبندوبارى و افسارگسیختگى. روزنامهها در غرب آزادند و
همه چیز مىنویسند؛ اما روزنامهها در غرب متعلّق به چه کسانى هستند؟ مگر
متعلّق به مردمند؟! اینکه امر واضحى است؛ بروند نگاه کنند. شما در همهى
اروپا و امریکا یک روزنامهى قابل ذکر نشان دهید که متعلّق به سرمایهداران
نباشد! پس روزنامه که آزاد است، یعنى آزادى سرمایهدار که حرف خودش را
بزند؛ هرکس را مىخواهد، خراب کند؛ هرکس را مىخواهد، بزرگ کند؛ به هر طرف
مىخواهد، افکار عمومى را بکشد! اینکه آزادى نشد.
بیانات مقام معظم رهبرى در خطبههاى نمازجمعه تهران1379/02/23
آنهایى
که به ارزشها توجّه مىکنند و تحوّل و تغییر و پیشرفت را ندیده مىگیرند،
خطر تحجر تهدیدشان مىکند؛ باید مراقب باشند. آنهایى که به تحوّل و تغییر
توجّه مىکنند و ارزشها را در درجهى اول قرار نمىدهند، خطر انحراف
برایشان وجود دارد؛ اینها هم باید مراقب باشند. هر دو طرف باید مواظب
باشند. مبادا گروه اوّل دچار جمود و تحجّر شود. مبادا گروه دوم دچار انحراف
و زمینهسازى براى دشمن و مخالفان اساس ارزشها شود. اگر دو گروه این توجه
را داشته باشند، آنوقت جامعه مىتواند جامعهاى باشد که با همان وحدتى که
مورد نظر و لازم است، زندگى خودش را به سمت تکامل و تعالىاى که اسلام براى
او در نظر گرفته، پیش ببرد.
پس یک خطر، عبارت شد از اینکه دو جناح و دو
طرف، خودشان غفلت کنند و دچار خطر شوند. اما خطر بزرگتر از این هم وجود
دارد. آن چیست؟ آن خطرِ نفوذ است. از هر دو طرف ممکن است افرادى نفوذ کنند.
گاهى یک دشمن از هر دو طرف نفوذ مىکند: از آن طرف به عنوان ارزشگرایى
مىآید و با هرگونه تحوّلى مخالفت مىکند؛ حتى با راههاى رفته هم مخالفت
مىکند و مىخواهد حرکت انقلابى را برگرداند. از این خطرناکتر، این طرف
قضیه است؛ به عنوان تغییر و تحوّل و پیشرفت، کسانى بیایند که با اساس
ارزشها و با اصل اسلام و با اصل تدیّن مردم و با اصل عدالت اجتماعى
مخالفند؛ دچار همان سرمایهسالارى غربىاند؛ دنبال کیسه دوختناند؛ با اصل
رفع تبعیض طبقاتى مخالفند؛ با نام دین هم مخالفند، و لو به زبان نیاورند!
اینها به نام تحوّل، به نام تغییر، به نام پیشرفت، به نام اصلاح، بیایند
وارد میدان شوند و میداندارى کنند. اینها ممکن است در بدنهى اقتصادى
جامعه نفوذ کنند. اگر اینگونه آدمهاى بیگانه و غریبه در بدنهى اقتصادى
جامعه نفوذ کنند، البته خطرناک است؛ چون اقتصاد و مال و ثروت در جامعه مهم
است و باید دست انسانهاى امین باشد. اما از آن خطرناکتر این است که بیایند
در مراکز فرهنگى نفوذ کنند؛ ذهن مردم، ایمان مردم، باورهاى مردم، خط سیر
صحیح مردم را قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان چیزى اتفاق بیفتد که در
صحنهى مطبوعات و صدا و سیماى دنیاى غرب اتفاق مىافتد؛ یعنى
سرمایهسالارى. همچنان که رادیوها و تلویزیونهاى بینالمللى امپراتورى
خبرى دنیا در دست سرمایهدارهاست، اینها به داخل کشور ما بیایند و مراکز
فرهنگى را هم تصرف کنند و از طریق فرهنگى بخواهند اثر بگذارند. این همان
چیزى است که بنده چند سال قبل از این، نشانههاى آن را در گوشه و کنار
مشاهده کردم و «تهاجم فرهنگى» را گفتم. بعضى پذیرفتند، بعضى هم اصلش را
انکار کردند و گفتند اصلًا تهاجم فرهنگى وجود ندارد!
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران1379/02/01
نکتهى
چهارم در فرصتهاى ما، راهنماییهاى اسلام و اصول و ارزشهاى اسلامى است که
امروز در کشور ما رسمیت دارد. در بسیارى از مناطق دنیا ممکن است دمکراسى هم
باشد، فعّالیت اقتصادى هم باشد؛ اما چیزى به نام عدالت اجتماعى و رفع
تبعیض مطرح نیست. امروز در کشورهاى سرمایهدارى و در میان طبقات گوناگون،
آنچه که رسمیت و اعتبار دارد، مبارزه و جنگ اشخاص براى حفظ منافع خودشان
است و چیزى به نام عدالت اجتماعى، به عنوان یک وظیفه، به عنوان یک ارزش و
به عنوان یک تکلیف بر دوش برنامهریزان آن کشورها، وجود ندارد. اسلام که
قانون اساسى ما را تشکیل مىدهد و قوانین ما را هدایت مىکند، عدالت
اجتماعى جزو بزرگترین توصیههایش آن است. اگر مسئولانى در کشور براى عدالت
اجتماعى، براى نفى فقر در جامعه و براى کم کردن شکاف میان طبقات فقیر و غنى
کار نکنند، از چشم مردم خواهند افتاد و مردم آنها را به عنوان مسئولانى
که مورد علاقه و قبول آنها باشند، طبعاً نمىپذیرند.
پیام به کنفرانس بینالمجالس اسلامى1378/03/25
بلاى
دیگرى که سلامت جوامع اسلامى، بخصوص جوانان را تهدید مىکند تهاجم فرهنگى
غرب است. امواج صوتى، تصویرى حامل ابتذال، بدتر و نافذتر از کشتىها و
هواپیماهاى جنگى، براى سلطه مجدد دشمنان جهانى اسلام، زمینهسازى مىکنند. و
با ترویج ارزشهاى کاذب، غربگرایى را که موجب ذلت و اسارت مسلمانان است
تبلیغ مىنمایند. این اجلاس علاوه بر مقابله با این تهاجم خانمان برانداز،
باید در جستجوى راههاى مناسب ترویج فرهنگ غنى و ارزشهاى اصیل اسلامى و
تقویت مبانى اعتقادى ملّتهاى اسلامى باشد. به علاوه رسانیدن پیام حیاتبخش
اسلام به دنیاى غیر مسلمان بهویژه جوامع صنعتى تشنه معنویت و خسته از
مکاتب شکستخورده مادّى جزء وظایف اجلاسهاى بینالمللى اسلامى مىتواند
باشد. مارکسیسم جزء موزه تاریخ سیاسى جهان شده و سرمایهدارى از پاسخ دادن
به نیازهاى معنوى و رو به رشد ملل غربى عاجز است و گرایش به معنویت در بین
آنها روزافزون است و هیچ آئین و مکتب فکرى، ظرفیت اسلام براى پاسخگویى به
نیازهاى روحى انسان عصر ما را ندارد.
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی1377/12/04
تبلیغ
کارى لازم است؛ منتها تبلیغ یک معناى صحیح و اسلامى و انسانى دارد و آن،
رساندن است. بالاخره انسان بایستى حرفى را که در دل دارد به مخاطب مورد
نظرش برساند. این هیچ اشکالى هم ندارد؛ یعنى از روشهاى معمولى استفاده کند و
برساند. یک معناى تبلیغ که امروز در دنیا رایج است، به معناى غربى تبلیغ
است؛ یعنى آن چیزى که در نظام سرمایهدارى غرب معمول است. تبلیغ در آنجا
اصلًا به معناى این نیست که حقیقتى را از جایى به مغزى منتقل کنند؛ بلکه
معنایش تحت تأثیر قرار دادن دلها و مغزها با شیوههاى علمى و روانشناسى
است. مثلًا فرض کنید یکجا پنجاه قطعه عکس را بغل هم مىزنند؛ آدم همینطور
هرچه نگاه مىکند، طبعاً در ذهنش مىماند. این مانع تفکّر و تعقّل مىشود.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم آقاى خاتمى سال 761376/05/12
نظام
اسلامى، نظام سرمایهدارى نیست. من چهار سال قبل، در همینجا در روز تنفیذ
همین موضوع را به حضّارى که بودند، عرض کردم و گفتم: «نظام ما، نظام
سرمایهدارى نیست. نظام سرمایهدارى، به جمعِ ثروت، به رونق اقتصادى و به
مجموع در آمد ملى نگاه مىکند و برایش مهم نیست که این ثروتْ چگونه به دست
مىآید، به دست کى مىآید و چند درصد از مردم، چگونه از آن استفاده
مىکنند!» باید در آمد ملى بالا برود، ثروت زیاد شود، تلاش اقتصادى مورد
حمایت قرار گیرد؛ که مورد حمایت هم قرار مىدهند. قوانین هم در این جهت
است. قدرت اجرایى هم در این جهت است. کشورهاى سرمایهدارى آن هم نه همه
بلکه بعضى حد اکثر کارى که مىکنند این است که بیمهها و تضمینهایى را
براى قشرهاى مظلوم و محروم مىگذارند، تا حد اقلى هم به آنها برسد. این،
نظام سرمایهدارى است.
بیانات مقام معظم رهبرى در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینى(ره) مشهد مقدّس رضوى1376/01/01
مردم
در دنیا به شدّت تشنهى عدالتند. امروز در کشورهایى که دم از دمکراسى
مىزنند، بىعدالتى از همه جا بیشتر است. در همین کشورِ امریکا، بااینکه
سالهاى متمادى مىگذرد که رسماً برابرى حقوقى سیاه و سفید را روى کاغذ
اعلان کردهاند، هنوز که هنوز است، میان سیاهان و سفیدان تبعیض حاکم است.
در بعضى از کشورهاى اروپایى، تبعیض هست. مسألهى نژادى هنوز در آن جاها
مطرح است. هنوز که هنوز است، قدرتمندان این کشورها از جمله در امریکا اگر
در داخل ملاحظه کنند که کسى، چیزى و جماعتى، با اقتدار مطلقِ سرمایهدارى
آنها معارضهاى دارد، بىرحمانه مىکوبندش!
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار روحانیون و مبلّغان، در آستانه «ماه محرم»1375/02/26
خصوصیت
دین مقدّس اسلام، بخصوص مجموعهى فکرى و عقیدتى شیعه- که امتیازاتى دارد-
این است که همهى عوامل لازم براى رشد فردى و اجتماعىِ انسان را در خودش
جمع دارد. این، نکتهى خیلى مهمّى است. ملاحظه کنید: یکوقت فرهنگى،
تمدّنى، عقیدهاى و یا مکتبى بر بشر عرضه مىشود که ممکن است جهات خیلى
خوبى هم در آن باشد. مثلًا- فرض بفرمایید- مجموعهى تفکّرات مکتبِ عرضه
شده، موجب گردد که نیروهاى درونى افراد بشر به کار بیفتد؛ استعدادهایشان
شکوفا شود؛ کار کنند، ابتکار کنند، سازندگى کنند، تولید ثروت کنند و دنیا
را نوسازى کنند. این خصوصیات هم ممکن است در مکتب عرضه شده باشد. اما همین
مکتب، عیبى هم در درون خود داشته باشد، که موجب شود همین مردمى که این
بهرهها را از قِبَل این مکتب مىبرند، زیانهاى سختى تحمّل کنند که گاهى آن
زیانها، از این منافع هم بیشتر مىگردد. مثال واضحش، تفکّر غرب و فرهنگ
سرمایهدارى و آزادى فردى و لیبرالىِ رایج در غرب است. شما که مبلّغ دینى و
روحانى هستید، لازم است در این نکات، خیلى مداقّه کنید. ما که مىگوییم
«فرهنگ غرب»، نمىخواهیم بگوییم که این فرهنگ، همهاش از باى بسم اللّه تا
تاى تَمَّت، بدى و زشتى و خرابى است. شما دیدهاید که بنده مکرّر راجع به
غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مىزنم. معناى صحبتهاى بنده، صرفاً این نیست که
فرهنگ غرب از باى بسم اللّه تا تاى تمّت، همهاش خراب و خرابى و بدى است.
اگر اینگونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اوّل آن را نمىپذیرفتند و
اصلًا تحمّل نمىکردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط
مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار روحانیون و مبلّغان، در آستانه «ماه محرم»1375/02/26
اغلب
مکاتب بشرى، از جمله مکتب سرمایهدارى غرب هم، همینطور است. یک طرفش را
دیدهاند. آن طرفى که انسانها را به کار و تلاش و پیشرفت و رشد مادّى و
ثروت و علم مىکشاند، دیدهاند و درست هم بوده است. اما طرف دیگرش را
ندیدهاند، که در این جامعهاى که آسمانخراشها وجود دارد و ثروتها و
تجمّلات هست، فقر و بیچارگى افراد زیادى از انسانها هم هست. از گرسنگى مردن
هم هست. ظلم هم هست. بدتر از همه، فساد همهگیرى هست که به داخل خانهى
همه کسانى که از این وضع لذّت مىبرند، نفوذ مىکند و زندگى را بر آنها
تلخ خواهد کرد. خوب؛ این معضل، گریبانگیر شد و کار را خراب کرد. هنرِ یک
مجموعه و یک مکتب، این است که همهى عوامل در آن جمع باشد. و الّا اگر یک
مکتب، فقط جهانگیرىاش خوب باشد، مىتواند فتوحات کند؛ اما نمىتواند
نگهدارد. منابع طبیعى را خوب مىتواند حفظ کند؛ ولى از حفظ منابع انسانى،
ناتوان است. رشد مادّى مىتواند بدهد؛ اما در دادنِ رشد معنوى مىماند.
بالاخره، مساوات را در بین آحاد مردم، مىتواند برقرار کند؛ ولى نهایتاً
المثنّاى مکتب کمونیسم مىشود! کمونیستها همه چیز را دولتى کردند؛ همه چیز
را کوپنى کردند و براى اینکه مردم، مساوى شوند، سرمایههاى شخصى را به کلّى
از آنها گرفتند. بسیار خوب! کسى که ثروتمند بود، ثروتش را از دست داد و
همه مساوى- یعنى تقریباً فقیر- شدند! فرضاً یکجا اغنیا را هم به دم تیغ
دادند تا فقرا سودى ببرند. ادّعایشان این بود که در طبقات پایین جامعه،
بههرحال، مساواتى به وجود آورند. اما در طبقات بالا، تبعیض و اختلاف
طبقاتىاى که در کشورهاى دیگر بود، اینجا چند برابر شد! ما کشورهاى
کمونیستى را دیده بودیم. بنده در زمان مسئولیت دولتى خود، در مسافرتهایى که
به کشورهاى کمونیستى کردم، وضع فقیر و غنىشان را از نزدیک دیدم. در طبقات
پایین جامعه، مردم نان براى خوردن نداشتند. اما در رأس حکومتهایشان، چنان
جاه و جلال و فرعونیت و امپراتورىاى به وجود آمده بود، که شانه به شانهى
سرمایهدارىِ بزرگِ جهانى مىسایید! انگار نه انگار که به گفتهى خودشان
«سوسیالیست» هستند! آرى؛ وقتى یک مکتب ناقص باشد، وضعیت، بهتر از این
نمىشود. یک طرف را درست مىکند، طرف دیگر خراب مىشود!
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مدیران و مسؤولان مطبوعات کشور1375/02/13
همهى
مطبوعات باید توجّه داشته باشند که خطّ قرمزى وجود دارد و از این خطّ
قرمز، هیچکس نباید عبور کند. نه اینکه ما اجازه نمىدهیم؛ در هیچ جاى دنیا
اجازه نمىدهند. در به اصطلاح دمکراتیکترین کشورها هم اجازه نمىدهند.
شما ببینید آن وقتها که در امریکا خبرى از موج چپ بود- حالا که دیگر این
خبرها نیست- چپهاى امریکا- اعم از گروههاى کمونیست یا سوسیالیست- و
اجتماعاتشان تحت چه شرایطى زندگى مىکردند! شما رمانهایى را که بعضى از
نویسندگان داراى گرایش به چپ، مثل «هوارد فاست» نوشتهاند- چند رمان او به
فارسى هم ترجمه شده و بنده دیدهام- بخوانید و ببینید در بارهى چپها چه
مطالب تکاندهندهاى آوردهاند! همین کتاب معروف «خوشههاى خشم» اثر «جان
اشتاین بک» یا دیگر کتابش را که الآن در ذهنم نیست، بخوانید و ببینید راجع
به وضع چپها و برخورد سردمداران مرکزِ به اصطلاح دمکراسى با آنها، چه
نوشته است! بخوانید و بدانید که مرکزِ به اصطلاح دمکراسى و قبلهى کسانى که
صاحب چنین قلمهاى بد و زشتى در ایرانند، حتّى حاضر نبودند چپها را تحمّل
کنند؛ چون معتقد بودند، مارکسیسم، نظام سرمایهدارى امریکا را زیر سؤال
مىبرد. خوب؛ اگر چپها را تحمّل مىکردند، به معناى موافقت با عبور آنها
از خطّ قرمز بود. اگر امروز مجموعهاى در امریکا پیدا شود که بنویسد، بگوید
و شعار بدهد «امریکا باید تجزیه گردد»، یا شعار بدهد «امریکا باید به چهل و
نه ایالت تقسیم شود»، چگونه با آن رفتار مىکنند؟ اگر امروز کسى در امریکا
قد عَلَم کند و بگوید «چون چهل، پنجاه میلیون سیاه در ایالات متّحده زندگى
مىکنند، باید کشور جداگانهاى داشته باشند و بخشى از امریکا را به آنها
بدهید تا حکومت تشکیل دهند»، دولت امریکا با وى چه برخوردى خواهد داشت؟ آیا
همان کارى را که با فرقهى داودیها کردند و همه را در ساختمانى به آتش
کشیدند، با او نخواهند کرد؟اینها خطوط قرمز یک ملت است. شما، انقلاب را
زیر سؤال ببرى، اصل انقلاب را نفى کنى و در نفى نظام جمهورى اسلامى بکوشى؟!
خوب؛ این خطّ قرمز است و قابل تحمّل نیست.
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث»1374/09/29
نظامهاى
سرمایهدارى در دنیا، دنبال آبادى، عمران و پیشرفت علم و صنعت در
کشورهایشان رفتند؛ بدون اینکه به اصل عدالت اجتماعى، اهتمام قابل اعتنایى
داشته باشند. البته خیلى از آن هدفها را توانستند کسب کنند؛ مانند کسب علم،
زندگى راحت، فناورى پیشرفته، زندگى لوکس و کسب قدرت نظامى. اینها بهدست
آمد و این هم وعدهى الهى است. خداوند متعال وعده فرموده است که هر ملتى،
چنانچه بهطور جدّى به دنبال هر هدفى حرکت کند، به آن هدف خواهد رسید. در
این، شک نیست. آنهایى هم که بهطور جدّى حرکت کردند، به همان مقدار، به
این ظواهر زندگى؛ یعنى به ثروت جامعه، قدرت نظامى و قدرت و پیشرفت علمى
رسیدند؛ اما در زندگیشان، سعادتمند نشدند. در آن کشورها، دردهاى بشریّت،
تمام نشده است. ثروتى که در آن جامعه هست، عدّهاى از افراد جامعه را
برخوردار کرده است؛ اما نتوانستهاند تبعیض را برطرف و عدالت اجتماعى را
برقرار کنند. حتّى براى کسانى هم که از زندگىِ راحت برخوردارند، نتوانستند
راحتى حقیقى، آرامش روحى و زندگى خوش به وجود آورند. آب خوش از گلویشان
پایین نمىرود. انواع و اقسام گرفتاریها، گریبان آنها را گرفته است. البته
بعضى از گرفتاریها فورى ظاهر مىشود و بعضى بعد از مدّتى ظاهر مىگردد، که
اکنون وقتِ ظاهر شدن گرفتاریهاى آنهاست. دنیاى غرب، ممکن است بیست تا چهل
سال پیش اینطور نبوده است؛ اما اکنون گرفتاریهاى زندگى مادّى، گریبان آن
را گرفته است. دلیل آن، این است که به معنویّت و عدالت اجتماعى توجّه نکرده
است.
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار دانش آموزان و دانشجویان1374/08/10
این
علم را باید آموخت. براى همه راه باز است که دین را یاد بگیرند و از آن
استنباط کنند؛ اما استنباط از دین یک روش علمى دارد و کار عامیانهاى نیست.
هرکس از هرجا رسید نمىتواند از قرآن و سنّت استنباط کند. دانش اصلى
روحانیت، فقاهت است. البته فلسفه و عرفان اسلامى نیز هست که هر دو به معناى
وسیع فقاهت، داخل در فقاهتند. اگر روش فقاهت را از میان بردارند، دیگر
چیزى از دین باقى نمىماند. عدّهاى از آن طرف مىآمدند و دین را با تفکّر
مارکسیستى تفسیر مىکردند. این عدّه ظاهرِ اسلامى و باطنِ مارکسیستى داشتند
و از این جهت منافق بودند. وقتى کتاب آنها را در مقابل کتابهاى فکرى و
نوشتههاى ایدئولوژیکِ حزب توده و گروههاى کمونیستى مىگذاشتیم، باهم مو
نمىزدند. این شباهتها در زمینههاى اقتصادى، تاریخ، فلسفهى تاریخى و
اقتصاد سوسیالیستى چشمگیرتر بود. تفاوت در این بود که این عدّه اسم خدا و
پیغمبر را به کتابهایشان اضافه کرده بودند. وقتى دین، مفسّر و متصدّى و
متولّىِ رسمى نداشته باشد، کار به اینجا مىرسد که عدّهاى از راه مىرسند و
دین را با تفکّر مارکسیستى و یا دمکراسى و سرمایهدارى غربى تطبیق
مىدهند. امروز در دنیا کسانى هستند که اسلام- و نه مطلق دین- را درست با
آنچه که شرکتها و کمپانیهاى بزرگ مىخواهند، تطبیق مىدهند. اگر روحانیت
وجود داشت، این طور نمىشد. البته همواره روحانیت احتیاج به اصلاحات داشته
است.
بیانات مقام معظم
رهبرى در دیدار جمعى از اعضاى «نیروى انتظامى»، کارکنان «سازمان تأمین
اجتماعى»، «سازمان بهزیستى» و اساتید و دانشجویان دانشگاهها1373/04/29
امروز
در دنیا کسى به ترور متوسّل مىشود که منطق ندارد. پس بیهوده به خودشان
زحمت ندهند که بخواهند جمهورى اسلامى را متّهم کنند. اتهام تروریسم زدن به
جمهورى اسلامى، حرفِ چرند و بىقاعدهاى است. جمهورى اسلامى به ترور احتیاج
ندارد. خودِ شما مىگویید که شعارهاى انقلاب اسلامى، مصر و الجزائر و کجا و
کجا و کجا را به هم ریخته است. ما که در این کشورها حضور نداریم. این، حرف
و فکر ماست که در این سرزمینها رسوخ کرده است. خودِ شما مىگویید که
تفکّرات اسلامىِ ایران، در دنیا، خطر بزرگى براى سرمایهدارى غرب و قدرتهاى
غربى به حساب مىآید. مگر خودِ شما این را نمىگویید؟ پس، این فکر و
اندیشهى ماست که به همه جا مىرود و دلها را متحوّل مىکند. دولتهاى غربى،
از ترسشان اجازه نمىدهند که افکار ما، در غرب منتشر شود. آیا با این
اوصاف، ما احتیاج به ترور داریم؟! ما که از چنین سلاح برّایى- فکر و
اندیشه- برخورداریم.
بیانات در مراسم تنفیذ حکم آقای هاشمی سال 721372/05/12
اساس
در نظام اسلامى، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. فرق عمدهى ما
با نظامهاى سرمایهدارى همین است. در نظامهاى سرمایهدارى، اساس، رشد
اقتصادى و شکوفایى اقتصادى و ازدیاد و تولید ثروت است. هرکه بیشتر و بهتر
تولید ثروت کند، او مقدّم است. آنجا مسئله این نیست که تبعیض یا فاصله پیش
آید. فاصله در درآمدها و نداشتن رفاهِ جمع کثیرى از مردم، نگرانى نظام
سرمایهدارى نیست. در نظام سرمایهدارى، حتى تدابیرى که ثروت را تقسیم کند،
از نظر نظام سرمایهدارى، تدابیر منفى و مردودى است. نظام سرمایهدارى
مىگوید: «معنى ندارد که ما بگوییم ثروت جمع کنید تا آن را از شما بگیریم
تقسیم کنیم! این معنى ندارد. اینکه شکوفایى نخواهد شد!» نظام اسلامى
اینگونه نیست. نظام اسلامى معتقد به یک جامعهى ثروتمند است، نه یک
جامعهى فقیر و عقبمانده. معتقد به رشد اقتصادى است؛ ولى رشد اقتصادى براى
عدالت اجتماعى و براى رفاه عمومى، مسألهى اوّل نیست. آنچه در درجهى اوّل
است، این است که فقیر در جامعه نباشد؛ محروم نباشد؛ تبعیض در استفاده از
امکانات عمومى نباشد. هرکس براى خودش امکاناتى فراهم کرد، متعلّق به خود
اوست. اما آنچه که عمومى است مثل فرصتها و امکانات متعلّق به همهى کشور
است و باید در اینها تبعیضى وجود نداشته باشد. معنى ندارد که یک نفر پاى
خود را بگذارد روى دوش مأمورین دولتى و با ترفند و خداى ناکرده با اعمال
روشهاى غلط، امتیاز بگیرد، رشدى افسانهاى بکند و بعد بگوید: «آقا، من ثروت
را خودم به دست آوردهام.» در نظام اسلامى، چنین چیزى را نداریم. ثروتى که
بر پایهى صحیحى نیست، از اصل نامشروع است.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار کارگزاران و قشرهاى مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام1371/10/17
بسیارى
از کشورها در دنیا وجود دارند که خیلى ثروتمندند. نگاه کنید به کشورهاى
سرمایهدارى دنیا! نگاه کنید به بعضى از کشورهایى که سرمایههاى عظیم الهى
در زیر خاکهاى آنهاست و حکامشان بیرون مىآورند و بىمحابا مىفروشند و
پولهایش را خرج مىکنند! اینها ثروتمندند. کشورهاى سرمایهدارى، طبق آنچه
که معمول بین اقتصادیون است، وقتى سرانهى کشورى را محاسبه و ملاحظه
مىکنند، خودشان ده برابر کشورهاى متوسط سرانه دارند. معناى این چیست؟ آیا
معنایش این است که همهى مردم آن کشورها از این سرانه برخوردارند؟ ابداً
معنایش این نیست! اگر شما در بعضى از کشورهاى سرمایهدارى، جلوههاى ثروت،
از جمله کارخانههاى عظیم، آپارتمانها و ساختمانهاى سربهفلک کشیده را
مىبینید؛ اگر ثروتهاى زیاد و پولهاى افسانهاى را ملاحظه مىکنید، آیا به
این معناست که در این کشورها عدالت وجود دارد؟ خوب؛ معلوم است که از عدالت
خبرى نیست! در همین کشورها کسانى هستند که از گرسنگى، از بىدارویى و از
نبود مسکن، به شدت در رنجند و بعضى به دلیل همین کمبودها و ناراحتیها، در
همان کشورها مىمیرند.
بیانات مقام معظم رهبرى در جمع مردم چهارمحال و بختیارى، در استادیوم ورزشى شهرکرد1371/07/15
طبق
آیهى قرآن که فرمود: «و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الارض و
نجعلهم ائمّة و نجعلهم الوارثین»، انسان مىفهمد جهت حرکت کلى ادیان الهى،
به سمت رفع استضعاف و محرومیت است. این است که اسلام و پرچم دین را، از
پرچمهاى فرهنگها و تمدنها و ایدئولوژىها و مکاتب گوناگون، به کلى متمایز
مىکند: سعى براى طبقهى محروم. امروز در دنیاى سرمایهدارى و کشورهایى که
زیر سلطهى استکبار جهانى است، حرکت به سمت رشد پولداران و سرمایهداران
است؛ و آنچه به فکر آن نیستند، طبقات محروم است. اگر یکوقت کمکى هم به
محرومین بشود، براى این است که بتوانند از آنها به نفع پولداران و
سرمایهداران استفاده کنند. مبناى اقتصاد امروز دنیاى سرمایهدارى و
استکبار، بر این است. در طول زمان هم، همیشه سلاطین و قدرتمندان و
مستکبران، بر همین روال حرکت کردهاند. اما اسلام این را نمىگوید. اسلام
مىخواهد محرومیت از روى زمین و بخصوص در جوامع اسلامى، برداشته شود. آنجا
که دین خدا حاکم است، باید محرومیت نباشد. انسانها باید از مواهب الهى
برخوردار شوند، تا بتوانند در یک محیط مناسب و مساعد، خود را به کمال
برسانند. عدل در جامعه باید مستقر شود. این، شعار اسلام است و شعارى است که
دنبال آن، عمل است و شعارى است که براى تودههاى مظلوم و محروم عالم،
داراى جاذبه است. نه مثل آن سوسیالیستها و کسانى که دم از طرفدارى از
محرومین مىزدند؛ اما هفتاد سال کشورها و ملتها و جوامع را معطل کردند و
روز به روز آنها را عقبتر راندند.
پیام به حجاج بیتاللَّه الحرام1371/03/13
تبلیغات
استکبارى بر ضد اسلام که بخشى از حملهى صلیبى جدید است، چنین وانمود
مىکند که اسلام قادر بر سازماندهى زندگى سیاسى و اقتصادى ملتهاى مسلمان
نیست و ملتهاى مسلمان چارهاى جز این ندارند که با معیارها و شکل و محتواى
حکومتها و نظامهاى سرمایهدارى غرب زندگى کنند! این، یک ترفند و دروغ
مزورانه است که براى وابسته کردن کشورهاى اسلامى به اردوگاه استکبارى غرب و
استثمار منابع مادى آن طراحى شده و سالها است تبلیغ مىشود. نظام
سرمایهدارى غرب، تا گلو در مشکلات انسانى لاینحل فرورفته و با وجود
ثروتهاى فراوانى که در اختیار دارد، از استقرار عدالت اجتماعى، به کلى
ناتوان مانده است. شورش اخیر سیاهان در امریکا، نشان داد که نظام امریکا نه
فقط نسبت به ملتهاى آسیا و آفریقا و امریکاى لاتین، که نسبت به ملت خود
نیز با بىعدالتى عمل مىکند و در اینجا نیز مانند آنجاها، اعتراض را با
خشونت و سرکوب پاسخ مىدهد. درست است که اردوگاه کمونیزم متلاشى و نابود
شد، اما رقیب آن، یعنى اردوگاه سرمایهدارى هم، با وضع فعلى و بخصوص با
غرور و طغیانى که پس از یکهتاز شدن در میدان قدرت بدان دچار شده، ماندنى
نیست و دیر یا زود، دنیا شاهد سقوط و متلاشى شدن آن نیز خواهد بود.
بیانات در جمع علما و مدرّسان و فضلاى حوزهى علمیهى قم، در خجسته سالروز میلاد حضرت مهدى(عج)1370/11/30
مبناى
سیاست سرمایهدارى بر این نیست که همهى انسانها بایستى مستغنى باشند و
فقیر نباشد. آنها اگر فقیر را غنى مىکنند، بهخاطر این است که فقیر باید
برایشان کار کند؛ ولى فقیرى که براى آنها کار نمىکند، مىگویند بگذار
بمیرد! چنانچه سرمایهداران و کمپانیها و تراستها نتوانستند آدم ولگرد و
بیکار را به کار بگیرند یعنى لازمش نداشتند اگر به آنها بگویند آیا دلتان
مىخواهد به شما یک آمپول بدهیم بزنید و این افراد را از بین ببرید،
مىگویند بله، بدهید بزنیم! بنابراین، براى آنها مسئله این است؛ اما براى
ما مسئله غیر از این است. ما مىگوییم نه فقط انسانى که در این کشور هست
منتها نسبت به انسان این کشور، ما یک مسئولیت فورىتر داریم بلکه همهى
مسلمین در عالم، به یک معنا عایلهى ما هستند. اگر از مسلمین هم فراغت پیدا
کردیم، همهى گرسنگان دنیا در صورتى که محارب نباشند عایلهى ما هستند؛
این مسئله، مسألهى اعتقادى است. کشورهاى غربى و پیشرفتهى اقتصادى،
نخواهند توانست بکلى فقر را برطرف کنند؛ اما جمهورى اسلامى در این جهت حرکت
مىکند و إن شاء اللّه به اینجا خواهد رسید. آمار بىسوادى بهشدت پایین
آمده است. آمار مشکلات طبقات پایین در مناطق گوناگون کشور، بهشدت پایین
آمده است؛ البته سطح زندگى بالا رفته و توقعات بیشتر شده است.
بیانات در دیدار با اعضاى ستاد پیگیرى قطعنامهى 598 شوراى امنیت سازمان ملل متحد(1)1370/09/30
امروز
شاید تصور غربىها یا لااقل تبلیغاتشان این است که اتحاد جماهیر شوروى به
خاطر شکست تجربهى سوسیالیسم به این نتیجه رسید که آن اقتصاد غلط بود؛ بعد
از هفتاد سال فهمید که این اقتصاد درست است؛ یعنى فروپاشى نظام سوسیالیسم
را به پاى یک تجربهى دیگر، یا تجربهاى براى بیان استحکام مبناى جوامع
سرمایهدارى به حساب آوردن! این غلط است؛ بههیچوجه این محاسبه درست نیست؛
اصلًا ربطى به این قضیه ندارد؛ مسئله بایستى جاى دیگر علتیابى و علتجویى
بشود؛ مسألهى دشمنى با دین و بریده شدن از ایمان معنوى است. در هرجا و به
هر اندازه که این عامل منفى وجود داشته باشد، به همان اندازه تلاشى و
نابودى منتظرش است. البته عرض کردم، نباید تصور کرد که فردا باید اتفاق
بیفتد. آن کشورهایى هم که به شکل دیگرى اگرچه نه با آن نمودارها و نمادها
با دین مقابله مىکنند، باید منتظر چنین وضعى باشند. این قرن آنطور که به
چشم مىخورد إن شاء اللّه قرن گرایش عمومى بشریت به سمت معنویت و به سمت
دین است.
پیام به حجاج بیتاللَّهالحرام1370/03/26
حج
همچنین مظهر وحدت و اتحاد مسلمانان است. اینکه خداوند متعال همهى
مسلمانان و هرکه از ایشان را که بتواند، به نقطهیى خاص و در زمانى خاص فرا
مىخواند و در اعمال و حرکاتى که مظهر همزیستى و نظم و هماهنگى است، آنان
را روزها و شبهایى در کنار یکدیگر مجتمع مىسازد، نخستین اثر نمایانش،
تزریق احساس وحدت و جماعت در یکایک آنان و نشان دادن شکوه و شوکت اجتماع
مسلمین به آنان و سیراب کردن ذهن هر یک تن آنان از احساس عظمت است. با
احساس این عظمت است که مسلمان اگر تنها در شکاف کوهى هم زندگى کند، خود را
تنها حس نمىکند. با احساس این حقیقت است که مسلمین در هریک از کشورهاى
اسلامى، شجاعت برخورد با اردوگاه ضدیت با اسلام، یعنى همین سلطهى سیاسى،
اقتصادى دنیاى سرمایهسالارى و عوامل و ایادى آن و نیرنگ و فتنهگرى آن را
مىیابند و افسون تحقیر - که اولین سلاح استعمارگران غربى در برابر ملل
مورد تهاجمشان بوده و هست - در آنان نمىگیرد. با احساس این عظمت است که
دولتهاى مسلمان با تکیه به مردم خود، از تکیه به قدرتهاى بیگانه خود را
بىنیاز حس مىکنند و این فاصلهى مصیبتبار میان ملتهاى مسلمان با
دستگاههاى حاکم بر آنان پدید نمىآید. با احساس این وحدت و جماعت است که
نیرنگ استعمارى دیروز و امروز - یعنى احیاى احساسات افراطآمیز ملىگرایى -
این فاصلهى وسیع و عمیق میان ملتهاى مسلمان را پدید نمىآورد و قومیت عربى
و فارسى و ترکى و آفریقایى و آسیایى، بهجاى آنکه رقیب و معارض هویت
واحدهى اسلامى آنها باشد، بخشى از آن و حاکى از سعهى وجودى آن مىگردد؛ و
به جاى آنکه هر قومیتى، وسیله و بهانهى نفى و تحقیر قومیتهاى دیگر شود،
وسیلهیى براى نقل و انتقال خصوصیات مثبت تاریخى و نژادى و جغرافیایى هر
قوم به سایر اقوام اسلامى مىگردد.
پیام به مناسبت روز ملى مبارزه با استکبار جهانى1369/08/13
اردوگاه
«استکبار سرمایهدارى»، از سر برآوردن نیروى اسلامى، متوحش و بهشدت نگران
است و آن را زنگ خطرى براى بهرهبردارى نامشروع خود از مظاهر حیاتى همهى
عالم، بلکه براى ادامهى حیات خود مىداند. اگر کسانى تصور کنند که امریکا
که خود مرکز اصلى این اردوگاه پُرفتنه و فساد است، ممکن است با نظام اسلامى
که مظهر حیات مقتدرانهى اسلام است، سر آشتى و مساعدت داشته باشد، بسى
سادهلوحانه اندیشیدهاند.
بیانات در دیدار با مسؤولان بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامى1369/07/24
اگر
کسى گفت که بنیاد راکفلر مثلًا به وضعیت چهار نفر فقیر رسیدگى مىکند،
باور نکنید؛ اصلًا چنین چیزى ممکن نیست. آن پولى که از آن طریقها به دست
مىآید و محصول شیوههاى کثیف سرمایهدارى موجود دنیاست، اصلًا نمىتواند
در خدمت اهداف انسانى قرار بگیرد. اگر فرضاً به فقیرى هم کمک بکنند
مىکنند، آخر این بنیادها اینطور چیزهایى دارند چنانچه به عمقش بروید،
مىبینید که خراب مصرف مىشود؛ مثل آبى است که در چاه فاضلاب مىریزد! لذا
پول باید صحیح و نظیف باشد، تا به درد پُرکردن خلئى که در جامعهى اسلامى
وجود دارد، بخورد. مسألهى ما این است.
پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره)1369/03/10
بعضى
از رسانههاى مغرض خارجى اصرار دارند وانمود کنند که پایبندى به اصول
انقلاب، به معناى دورى از رفاه عمومى و علاج نکردن مشکلات طبقات ضعیف و
مستمند است. این حرف از کسانى صادر مىشود که دهها سال جوامع خود را در
سایهى سنگین تفکر کمونیستى، به راهى بدبختىزا سوق دادهاند. درحالىکه
سران آن کشورها مانند کشورهاى سرمایهدارى، غرق در زندگى اشرافى بودند،
طبقات پایین جامعه در انواع سختیهاى مادّى و معنوى به سر مىبردند. در نظام
اسلامى، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدفهاى طراز اول است و پایبندى به
اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنى بىمعنى و
ادعایى پوچ است.
بیانات در دیدار روحانیون و ائمهى جمعه و جماعات استان مازندران1369/02/22
فلسفهى
مارکسیسم، یکى از آنهاست که سروصداى بیشترى پیدا کرد. بقیهى مکتبهاى
فلسفى، اجتماعى رایج و سربرداشتهى در قرن نوزدهم و بیستم، جهت و گرایش
خالص و یا غالب مادّى و غیر مذهبى و ضد مذهبى دارند. این گرایش غیر معنوى و
ضد معنوى، مثل جریانى که از کم شروع مىشود و لحظهبهلحظه اوج مىگیرد و
فراگیرى پیدا مىکند، در زندگى و افکار و خانواده و ارتباطات درون اجتماعى
مردم وارد شد.
در کنار این جریان فکرى، سیاستها حرکتى را مستقلًا به سمت
ضدیت با دین و معنویت شروع کردند. بعضى از این سیاستها، علىالظّاهر به
این فلسفهها هم کارى نداشتند. البته کسانى هستند نمىخواهم حالا این فکر
را مطرح کنم، اما بدانید و شاید هم مىدانید که معتقدند اصلًا تفکرات مادّى
و لو چپترینش مخلوق و محصول فکر سیاستمدارهاست، نه فلاسفه. مىگویند:
اصلًا همهى این بساطها و جنجالها، یک کار سیاسى به معناى حقیقى بود؛ یک
کار اقتصادى در جهت پیشرفت ثروتها و سرمایهها و بساط سرمایهدارى در دنیا
بود که روز به روز اوج مىگرفت. علىاىّحال، سیاستها هم در جهت ضدیت با
معنویت افتادند و روز به روز این تضاد بیشتر شد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام1368/11/09
خیلىها
در دنیا خواستند فقر را ریشهکن بکنند اما از چه طریقى استفاده کردند؟
همهى حرف سر این طریقهاست. مثلًا از همین روش سوسیالیسم استفاده کردند،
ولى دیدید که این روش غلط از آب درآمد. آنهایى که از اول روش سوسیالیسم را
اختراع کردند، شاید- و یا حتماً- قصد سویى نداشتند؛ بلکه فکر مىکردند کار
و راه آنها درست است. گفتند بیاییم همهى سرمایهها را از مردم بگیریم و
به دست دولتى که منابع را عادلانه تقسیم مىکند، بدهیم تا سرمایهدارى
برافتد. آنها غافل بودند که دولت هم متشکل از یک عده انسان است که آنها
هم مثل همان سرمایهدارها، همان احساسات را دارند. بعد از مدتى، حتّى به
چیزى پُرضررتر و بیکارهتر از آن سرمایهدارها تبدیل شدند.
بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام 19 دی1368/10/19
ما
خواستهایم که در میان ظلمات جاهلیت قرن بیستم، خورشید فروزان اسلام را به
درخشش درآوریم. ما خواستهایم در هنگامى که نسلهاى بشر، از مکتبهاى
گوناگون- از سرمایهدارى پلید غرب تا کمونیسم ملحد شرق- دلزده شدند،
بتوانیم مکتب حیاتبخش و راه زندگى سالم و مطلوب و شیرین را به بشر نشان
بدهیم و آن، حیات طیبهى اسلامى است. تقریباً در طول این یازده سال، هرچه و
در هر قسمتى که ما در راه اسلام پیش رفتیم، در همان قسمت زندگى شیرین شده
است و در هر بخشى که توفیق پیدا نکردیم در جهت اسلام حرکت بکنیم، در آن
بخش زندگى سخت و تنگ و تلخ باقى مانده است.
بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم1368/09/07
اینها،
راجع به اسلام کارشناس و متفکر دارند که مىنشینند بررسى مىکنند و در
بارهى ملتها و اندیشهها و روحیات و مذاهب گوناگون، پروندههایى درست
مىکنند و در مراکز تحقیقاتى و فرهنگى و جاسوسى و سیاسى خود، تمام آن
پروندههاى آرشیو شده را دو مرتبه مطرح مىکنند و کارهاى تحقیقاتى جدید
انجام مىدهند. اینکه مىشنویم در اسرائیل، سمینارى تحت عنوان «شناخت اسلام
و تشیع در ایران» برگزار مىشود، به همین معنا و در همین جهت است. در
بسیارى از جاهاى دنیا، سمینارها و جلساتِ تحقیقاتىاى توسط دنیاى غرب و
سرمایهدارى و استکبار تشکیل مىشود و تزهاى گوناگونى براى بازنگرى به
اسلام مطرح مىگردد. استکبار، همهى وجودش را اندیشمندانه در جهت ادارهى
مطلوب خودش به کار مىگیرد و کاملًا با فکر حرکت مىکند و جریانات جهانى را
هدایت مىنماید تا محفوظ بماند؛ چون مىداند که اگر فکر و پیشبینى و
آیندهنگرى نکرد و اگر آمار نداشت، ضربه خواهد خورد. عالى ترین و ممتازترین
دستگاههاى فکرى، در اختیار استکبار است. اینها، از پانزده یا بیست سال
پیش، براى مسائل بلند مدت سرمایهدارى، فکر و طراحى مىکنند و نقشه
مىریزند تا در آینده از آن جواب بگیرند.
بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم1368/09/07
انقلاب
اسلامى، ناگهان تمام موجودیت و نظام ارزشى دستگاه استعمارى غرب و دنیاى
سرمایهدارى را زیر سؤال برد. یعنى آیندهشان را کلًا تهدید کرد و ابهامى
به آیندهى آنها داد؛ چون این انقلاب بر مبناى اسلام بود و نتیجتاً هرجا
مسلمانى باشد، ممکن است این انقلاب بالقوه در آنجا تحقق پیدا کند. بعد هم
مرتب نمونههاى آن را از افغانستان گرفته تا اندونزى و مالزى و مصر و تونس و
حتّى در کشورهایى که سیستمهاى به اصطلاح انقلابى دارند- مثل الجزائر یا
لیبى- دیدند و مشاهده کردند که همین اسلام در آن جاها سر بلند کرده است و
هل من مبارز مىگوید و آینده را ترسیم مىکند. اینها، احساس وحشت کردند و
تمام دنیاى سرمایهدارى و استکبارى دست به هم دادند، براى اینکه در مقابل
اسلام بایستند. البته، دنیاى سوسیالیسم به گونهى دیگر مقابله مىکرد؛
منتها مثل غربىها ابزار لازمِ اندیشمندى و آیندهنگرى و توجه را در اختیار
نداشت. این، رشتهاى از تمدن صنعتى و مسألهى آمار و آرشیوها و آیندهها و
حدسیات است که شرقیها به همان نسبت که در کار صنعتى عقبند، در این قضیه هم
از غربىها عقبند. علاوه بر این، آنها اشتراک منافعى نیز با این انقلاب
حس مىکردند؛ چون مىدیدند غرب صدمه مىخورد. آنها، خیال مىکردند که
برایشان خوب است؛ ولى حالا دیگر همه چیز یککاسه شده و بلوک غرب و شرق معنا
ندارد و آرزوها و ایدهآلهاى مارکسیستى و سوسیالیستى تمام شده است و چند
کشورِ منزوىِ بختبرگشته- مثل آلبانى و رومانى و ... باقى ماندهاند که
اینها هم چیزى بارشان نیست. ما رومانى را از نزدیک دیدهایم و مىدانیم که
آنجا چه خبر است. اصلًا چیزى نیستند و واقعاً نمىشود گفت که اینها
هستند، پس دنیاى سوسیالیسم وجود دارد! امثال کوبا و کشورهاى ضعیفِ
عقبمانده هم که دیگر اصلًا قابل ذکر نیستند. تنفس آنها هم با اجازهى
روسها و اربابهاى شرقى بود