زنداني كه بيش از 30 سال از عمر خود را در زندان گذرانده است از داخل زندان سربعضي كسبه شاخص تهران را كلاه ميگذاشت.
مهر
ماه سال جاري مردي به دادسراي مبارزه با جرايم رايانهاي تهران مراجعه
كرده و با طرح شكايتي گفت: من صاحب يك انتشارات در ميدان انقلاب هستم.
ديروز مردي ناشناس با من تماس گرفته و با معرفي خود به عنوان معاون يكي از
دانشگاههاي مهم از من درخواست تعداد زيادي كتاب براي تجهيز كتابخانههاي
دانشگاه خود كرد. وي درباره نحوه پرداخت پول كتابها كه حدود 8 ميليون تومان
ميشد گفت: 2 ميليون تومان از اين پول را از طريق اينترنت به حساب شما
واريز ميكنم و بقيه آنرا موقع تحويل كتابها به نشاني دانشگاه نقدا به شما
خواهيم پرداخت.
وي از من خواست براي دريافت اين پول به يك باجه
خودپرداز رفته و دستوراتي كه به من ميدهد را اجرا كنم. وقتي به خودپرداز
مراجعه كردم وي از پشت تلفن به من گفت چون حسابش ارزي است بايد زبان
انگليسي را براي انتقال اين پول انتخاب كنم. وقتي اين كار را كردم وي
دستورات ديگري به من داد كه آنها را اجرا كردم و در آخر هم گفت اين مبلغ
ظاهرا به دليل مشكلي كه در سيستم به وجود آمده واريز نميشود و از من خواست
به خود پرداز ديگري مراجعه كنم. من هم اين كار را انجام دادم. وقتي پاي آن
دستگاه هم رسيدم زبان انگليسي را انتخاب كرده و كارهايي را كه ميگفت
انجام دادم اما وي گفت امكان انتقال پول نيست و از من خواست به باجه
خودپرداز ديگري مراجعه و اگر شماره حساب ديگري دارم كارهاي وي را انجام دهم
و اين روند را دو بار ديگر تكرار كردم. سرانجام بار چهارم وي گفت پول
واريز شده و بعد هم به بهانه اينكه پرواز دارد و بايد محل كارش را ترك كند
به تماس خاتمه داد. وي البته در مكالمه خود مدعي شده بود كه وايز وجه از
حساب ارزي به حساب عادي نزديك يك ساعت وقت ميبرد و لحظهاي نيست. وقتي
تلفن را پايان داده و شماره حسابهاي خود را چك كردم متوجه شدم نه تنها
پولي به حساب من وازير نشده بلكه 32 ميليون تومان از حسابم كم شده است.
بلافاصله با شمارهاي كه آن مرد با من تماس گرفته بود تماس گرفتم ولي كسي
پاسخگو نبود.
هنوز مدت زيادي از طرح اين شكايت نگذشته بود كه مرد
ديگري به دادسرايي ديگر در تهران مراجعه كرده و شكايت مشابهي را طرح كرد:
ديروز مردي ناشناس با تلفن من تماس گرفته و با بيان اينكه شماره مرا از يكي
از دوستان مشتركمان گرفته خود را مدير تعاوني مصرف يكي از ادارات دولتي
معرفي كرده و گفت: مقداري جنس براي فروشگاه شركت خود ميخواهد و از من
خواست براي دريافت اين پول از طريق اينترنت پاي يك دستگاه خود پرداز بروم و
با انتخاب زبان انگليسي 7 ميليون تومان پول را دريافت كنم. من هم اين كار
را كرده و در آخر متوجه شدم نه تنها پولي به حساب من واريز نشده بلكه 7
ميليون تومان از حسابم كم شده است.
با ارجاع پروندهها به اداره
مبارزه با كلاهبرداري پليس آگاهي مشخص شد فرد كلاهبردار با توجه به عدم
آشنايي مالباختهها با زبان انگليسي آنها را فريفته و در مجموع 39 ميليون
تومان از آنها كلاهبرداري كرده است. كارآگاهان در ادامه به بررسي شماره
حسابي كه پولها به آن واريز شده بود پرداخته و متوجه شدند صاحب حساب مردي
ميانسال به نام مسعود است.
مسعود پس ازشناسايي مدعي شد كه مدتي است
كارت عابربانكش را كه رمزش را هم به خاطر اختلال حواس روي آن نوشته بود گم
كرده و چون پول زيادي داخل آن نداشته آنرا باطل نكرده است. اين ادعاي مسعود
در حالي بود كه بررسي دوربين عابربانكها نشان ميداد مسعود همان شخصي است
كه مبالغ كلاهبرداري شده از مالباختهها را با مراجعه به عابربانك به
حسابي ديگر انتقال داده است. با اين اطلاعات بازجويي از متهم ادامه يافت و
وي با اعتراف به كلاهبرداري به دست داشتن دو نفر ديگر در اين كلاهبرداريها
اقرار كرد. وي گفت: من به همراه يكي از دوستانم به نام فريبرز كه در حبس
به سر ميبرد اين كلاهبرداري را انجام داده و پولها را به حساب همدست
ديگرمان يعني حميد واريز ميكرديم و با مراجعه به صرافيها و طلافروشيها
با پول آن طلا ميخريديم.
بلافاصله دستور انتقال فريبرز از زندان
قزل حصار به آگاهي صادر و اين متهم كه در پرونده خود سوابقي چون مشاركت در
قتل، سرقت مسلحانه و شرخري را داشت و تا كنون 30 سال از عمر خود را در
زندان گذرانده با اعتراف به طرح نقشه اين كلاهبرداريها گفت: من به علت
معاشرت با آدمهاي مختلف در زندان به 5 زبان زنده دنيا مسلطم و با اين
آگاهي كه اكثر افراد آشنايي درستي با زبان انگليسي ندارند نقشه اين
كلاهبرداريها را كشيدم.براي همين يك خط اعتباري خريده و در زندان با
استفاده از اين خط شماره برخي صنفهاي مهم را از طريق 118 دريافت كرده و از
داخل زندان با آنها تماس ميگرفتم و با توجه به صنف كاري آنها خود را
خريداري معتبر به آنها معرفي ميكردم. با چرب زباني آنها را به انجام سريع
اين معامله تشويق كرده و با عنوان اينكه بخشي از پول را به عنوان پول پيش
ميخواهم به حساب آنها كارت به كارت كنم آنها را طوري راهنمايي ميكردم كه
پولهايشان به حسابم واريز شود. بررسيهاي بعدي كارآگاهان نشان داد كه ادعاي
متهم مبني بر تسلط به 5 زبان زنده دنيا دروغي بيش نيست و وي تنها به زبان
انگليسي آشنايي مختصري دارد كه همان براي انجام كلاهبرداري از سوي وي كفايت
ميكرده است. متهم در ادامه اعترافات خود گفت: من قبلا معمار بودم و در
سال 49 به خاطر مزاحمت جواني براي خواهر دوستم به اتفاق دوستم فرد مزاحم را
كشتيم. با اوج گيري انقلاب از زندان بيرون آمده و در همان سال 57 يك باند
17 نفره سرقت مسلحانه تشكيل داده و شروع به سرقت از طلافروشيها و بانكها
كرديم. اين كار تا سال 58 ادامه داشت كه در آن سال بازداشت شده و 7 نفر از
گروهمان اعدام شدند ولي من حبس ابد خوردم. سرانجام سال 67 به من عفو خورده و
آزاد شده و 6 ماه بعد به خاطر دعواي دسته جمعي در يك جلسه قماربازي در
خانهاي در ميدان محسني دوباره به زندان افتادم. بعد از آزادي اين بار به
شرخري مشغول شده و طلب افرادي را كه طلبشان وصل نميشد را از طرف مقابل
گرفته و در صدي هم پاداش ميگرفتيم.بعد هم دوباره به زندان افتاده و اين
بار نقشه اين سرقتها را كشيدم.
سرهنگ عباسعلي محمديان رئيس پليس
آگاهي تهران بزرگ با بيان اينكه تحقيقات پليسي نشان ميدهد كه به احتمال
زياد تعداد افرادي كه به اين طريق مورد كلاهبرداري قرار گرفتهاند بسيار
بيشتر از اين تعداد باشد از شهرونداني که به اين شيوه از آنان کلاهبرداري
شده دعوت ميشود تا جهت پيگيري پرونده يا طرح شکايت به اداره چهاردهم پليس
آگاهي تهران بزرگ واقع در خيابان وحدت اسلامي مراجعه كنند يا با شماره تلفن
51055514 تماس بگيرند.
منبع: تهران امروز