به گزارش 598 به نقل از فارس، سرهنگ زرهی «غلامرضا قاسمی» از منابع ناب برای
مرور وقایع و اتفاقات مهم دوران دفاع مقدس است. او مدتی بعد از انقلاب
فرمانده لشکر 88 زاهدان شده و سپس به دستور امیر ظهیرنژاد، به خوزستان
اعزام شد. با این که سرهنگ قاسمی در 61 بازنشسته شده، اما در دوران حضور
خود در دفاع مقدس، نقش مهمی در عملیات ها داشته و توانسته است از قدرت زرهی
ارتش جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب متجاوز به نحو احسن استفاده کند.وی
از معدود افرادی است که در تمام جزئیات مربوط به عملیات آزادسازی سوسنگرد
حضور داشته و به اصطلاح، پای ثابت همه اتفاقات مرتبط با این عملیات تاریخی
است.
*چگونه از زاهدان به اهواز منتقل شدید؟
*قاسمی: با شروع جنگ و حمله زمینی رژیم بعث، تیمسار ظهیرنژاد به من تلفن زد
و گفت: حاضری به اهواز بروی؟ من هم گفتم که کمک به ایران آرزوی من است.
اول مهرماه، این حکم به من ابلاغ شد، لذا به سراغ فرمانده نیروی زمینی ارتش
رفته و متوجه شدم لشکر زرهی خوزستان در وضعیت مناسبی قرار ندارد، نیروها
متفرق شده و آماده عملیات نیستند. به خاطر آن که برخی از فرماندهان این
لشکر در ماجرای کودتای نوژه نقش داشتند، موضوع فرماندهی در آن جا بحرانی
بود و بخشی از نیروها نیز به مناطق سکونت خود بازگشته بودند. پس از حضور در
لشکر نیز متوجه شدم که فرمانده تیپ ها در مسئولیت های تخصصی خود نیستند و
در همین وضعیت دشمن مشغول پیش روی بود.
ابتدا با آقای ری شهری -دادستان انقلاب- تماس گرفتم و از ایشان خواهش کردم
برای نیروهایی که جرم خاصی مرتکب نشده اند و می توانم از آن ها استفاده
کنم، حکم تبرئه صادر شود. همین افراد وقتی دیدند نظام به آن ها فرصت مجددی
داده، با جان و دل جنگیدند و بسیاری از آن ها شهید شدند.
یکی از مشکلات دیگر هم، نبود اطلاعات منسجم و دقیق از نحوه پیش روی دشمن و استعداد یگان های آن ها بود.
* اولین اقدام شما برای مقابله با هجوم دشمن چه بود؟
*قاسمی: وقتی فرماندهی را تحویل گرفتم، با فهرست کردن امکانات در اختیار،
شروع کردیم به بررسی این موضوع که چگونه باید متجاوز را متوقف کنیم. لذا با
همان استعداد کم، توانستیم عراق را در جنوب اهواز متوقف کرده و در کرخه هم
نیروهای رزمنده دلیرانه ظاهر شدند. در دشت آزادگان هم به خاطر شجاعت و
غیرت نیروها، توانستیم جلوی بعثی ها را بگیریم.
ما امکانات بسیار کمی داشتیم و با همان 6 تانک در اختیار و با این که
نیروهای پیاده ما هم امکانات مناسبی نداشتند، اجازه ندادیم پیش روی بعثی ها
تداوم داشته باشد.
*چگونه توانستید دشمن را از سوسنگرد بیرون کنید؟
عراق 3 مرتبه به سوسنگرد حمله کرد؛ رزمنده های ایرانی یک بار با گروه کوچکی که شهید غیور اصلی
جزو آن ها بود، توانستند بعثی ها را از سوسنگرد بیرون کنند. در مرحله دوم
گردان 148 لشکر 77 خراسان به فرماندهی سرگرد شقاقی، عراقی ها را از سوسنگرد
عقب راندند.
روز25 آبان هم از طرف دفتر حضرت آیت الله خامنه ای و دفتر لشکر اطلاع دادند که سوسنگرد محاصره شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای به من فرمودند: چه می توانی بکنی؟
گفتم: بدون امکانات و داشتن تیپ دزفول، امکان حمله ندارم.
بعدها فهمیدم که ایشان با امام (ره) این موضوع را هماهنگ کرده و مستقیم به
امیر ظهیرنژاد دستور داده شد که امکانات و نیرو در اختیار من قرار بگیرد.
*چرا آزادسازی سوسنگرد این قدر مهم بود؟
باور کنید اگر سوسنگرد سقوط می کرد، چند روز بعد اهواز هم به صورت
جدی در خطر سقوط قرار می گرفت و عرصه برای دفاع بسیار سخت می شود. پس از
دریافت نامه از حضرت آیت الله خامنه ای و شهید چمران، به مقام معظم رهبری
گفتم که من دیگر پشت تلفن نمی نشینم و می خواهم اقدامی انجام دهم و شما با
بیسیم من را پیدا خواهید کرد.
*عملیات به چه صورت بود؟
*قاسمی:ما بلافاصله حرکت کردیم و رسیدیم به منطقه بیرون از حمیدیه، پس از
بررسی شرایط و جوانب، به همه فقط نیم ساعت زمان استراحت داده و نیروها را
هم توجیه کردم. بخشی از لشکر 77 خراسان برای عبور از خط توجیه شده و با
نیروهای سپاه هم موضوع را هماهنگ کردم.
به تانک ها دستور دادم که درحال حرکت اقدام به شلیک کنند و همین مسئله باعث
شد عراقی ها شروع به فرار کنند و ما ضمن استفاده از وسایل غنیمتی، 6 گردان
مکانیزه لشکر را تجدید سازمان کردیم و 8 جعبه موشک انداز تاو هم به غنیمت
گرفتیم که بعدها در مقابله با دشمن خیلی به کار نیروها آمد.
* نقش مقام معظم رهبری در این عملیات چگونه بود؟
*قاسمی: نقش حضرت آقا در این موضوع خیلی خیلی مهم بود و اگر ایشان نبودند
این عملیات انجام نمی شد و مشخص نبود تبعات ناگوار اشغال سوسنگرد چه خواهد
بود. ایشان تا صبح بیدار بودند و هماهنگی ها را انجام می دادند تا عملیات
به نتیجه برسد.
وقتی با حضرت آقا ارتباط گرفته و به ایشان گفتیم که این مقدار پیشرفت
کردیم، واقعا خرسند شدند چون 2 لشکر بعث جلوی ما ایستاده بود و پیش روی به
این سادگی ها محقق نمی شد.
*چرا این عملیات خیلی برجسته نشده است؟
*قاسمی: متأسفانه ما در آن زمان بهره مناسبی از رسانه ها نداشتیم و
نتوانستیم، برنامه ریزی ها، رشادت ها و جان فشانی ها را ثبت و ضبط کنیم تا
نسل های آینده بهره مند شوند اما ارتش بعث با این عملیات ما فهمید که جنگ 6
روزه و 6 ماهه به نفع او تمام نمی شود.