کد خبر: ۲۶۲۲۱
زمان انتشار: ۱۷:۱۹     ۲۱ آبان ۱۳۹۰
به گزارش سرویس حوزه و مراجع 598 به نقل از مرکز خبر حوزه، معظم‌له در پیامی به همایش روز بزرگداشت مازندران که متن آن در ذیل می‌آید، همگان را به تقویت حوزه‌های علمیه دعوت کردند.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين والأئمة الهداة المهديين سيّما خاتم الأنبياء و خاتم الأوصياء(عليهما آلاف التحيّة و الثناء) بهم نتولّي، و مِن أعدائهم نتبرّيءُ إلي الله.

مقدم شما حضّار گرامي،‌ آيات،‌ حجج،‌ انديشوران حوزوي و دانشگاهي،‌ فرهيختگان و نخبگان استان مازندران مخصوصاً نماينده محترم وليّ فقيه در استان و استاندار محترم و مسئولان عالي‌رتبه اين استان را گرامي مي‌داريم و از برگزاركنندگان بزرگوار اين همايش وزين حق‌شناسي مي‌كنيم و توفيق همگان را از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم و در ايام خجسته و فرخنده اعياد بزرگ اسلامي هستيم كه عيد پربركت قربان را پشت سر گذاشتيم،‌ ميلاد مسعود امام هادي(عليه و علي آبائه الأطيبين) را در پيش داريم و از آستانه بزرگ‌ترين عيد مذهبي يعني عيد ولايت غدير را در روبه‌رو داريم اين ايام خجسته را به همه شما بزرگواران تهنيت عرض مي‌كنيم از ذات اقدس الهي مسئلت مي‌كنيم به بركت اين اعياد،‌ سعادت و سيادت همگان مخصوصاً شما بزرگواران مازندراني را در سايه عنايت وليّ عصر(ارواحنا فداه) تأمين بفرمايد!

آنچه در اين روز به عنوان روز بزرگداشت مازندران در پرتو قرآن و عترت مطرح است آن است كه ما به اين نكات اساسي عنايت كنيم. اوّلين نكته آن است كه هيچ متزمّني به وسيله زمان شرفمند نشد چه اينكه هيچ متمكّني به وسيله مكان شرف نيافت بلكه زمان و زمين را آن متزمّن و اين متمكّن شرفمند كردند اگر ذات اقدس الهي درباره حرم و سرزمين وحي به نام بلد امين سوگند ياد مي‌كند به پاسداشت كسي است كه در سرزمين وحي،‌ گيرنده وحي است ﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾ اگر وجود مبارك رسول گرامي(عليه آلاف التحيّة و الثناء) در سرزمين وحي نبود مكّه همان صورت گذشته را ادامه مي‌داد و بتكده‌اي بيش نبود چه اينكه وجود مبارك آن حضرت وقتي به سرزمين يثرب پا گذاشت آن راه مهد تمدّن كرد،‌ مركز مدنيّت و دين‌دار و دين‌باوري كرد و شد مدينه. وقتي نام آن حضرت و ياد آن حضرت در جريان كربلا فراموش شد دوباره مدينه به صورت يثرب برگشت كه قاصد كربلا به مردم مدينه گفت: «يا أهل يثرب لا مُقام لكم» بنابراين هر زماني به وسيله آن متزمّنش مشرّف مي‌شود و هر مكاني به وسيله آن متمكّن مشرّف مي‌شود سرّ عظمت مازندران و طبرستان و شريف شدن اين منطقه وسيع نه براي آب و هوا،‌ نه براي دريا و سلسله جبال البرز،‌ بلكه به وسيله داشتن مردان ولايتمدار،‌ حكما،‌ فقها،‌ بزرگان،‌ فرهنگيان،‌ اديبان،‌ عالمان فرهيخته اين سرزمين بود كه اين سرزمين را گرامي داشت و اگر اجداد ما ديرتر از مردم ري يا بخشي از مردم جنوب ايران به اسلام نزديك شدند براي آن دوري جغرافيايي بود وگرنه «بُعد منزل نبود در سفر روحاني» اگر اجداد ما در جنوب ايران زندگي مي‌كردند به سرزمين وحي نزديك‌تر بودند بيش از ديگران و پيش از ديگران به ولايت علي و اولاد علي دل مي‌بستند و اين فاصله مكاني و صعب‌العبور بودن سلسله جبال البرز باعث شد كه اهل بيت(عليهم السلام) ديرتر به طبرستان و مازندران بيايند و اجداد بزرگوار ما مقداري با فاصله به بارگاه ملكوتي ولايت راه پيدا كنند. از آن وقت علويان و امثال علويان مازندران را مهد قرآن و عترت كردند و هر طاغوتي كه سر از طغيان بر آورده بود او را به ديار نيستي فرستادند اين شرف ماست كه داراي مردان بزرگ بوديم

اولئك آبائي فجئني بمثلهم ٭٭٭إذا جمعتنا يا جرير المجامع

بنابراين ما چون اين فخر را داريم كه اجداد ما تبار و نياي ما و گذشتگان ما نسبت به خاندان عصمت و طهارت همچنان قرآن،‌ خضوع مي‌كردند وقتي در اين سرزمين طبرستان نام علي‌بن‌ابي‌طالب(سلام الله عليه) برده مي‌شد و آن راوي مي‌گفت «قال عليٌّ(عليه السلام)» مردم اين منطقه همان طوري كه در برابر قرآن سكوت داشتند ﴿إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا﴾ در برابر پيام اهل بيت هم خضوع داشتند،‌ انصات داشتند،‌ استماع داشتند اين فخر براي گذشتگان ما بود اين اصل اول.

اصل دوم آن است كه بزرگاني كه درباره مازندران و طبرستان دست به قلم بردند گفتند عالمان،‌ اديبان،‌ فقيهان فراواني از اين سرزمين برخاست كه در حدّ احصاء نيست قابل شمارش نيست اگر اين عظمت براي نياكان ما بود،‌ وظيفه همه ما مخصوصاً آيات،‌ علماي بزرگ طبرستان،‌ فرهيختگان و نخبگان حوزوي و دانشگاهي وظيفه همه ما اين است كه حوزه‌ها و مراكز فرهنگي،‌ فكري،‌ دانشگاهي استان پربركت مازندران را بيش از گذشته تقويت كنيم حوزه‌هاي اين مازندران،‌ دانشگاههاي مازندران،‌ مراكز فكري و فرهنگي اين منطقه پربركت ولايتمدار را همچنان پررونق كنيم. مستحضريد اگر گفتند عالمان،‌ اديبان،‌ فقيهاني از اين سرزمين برخاستند كه قابل احصاء نيست آن روز خودكفا بودند مراكز حوزوي بسيار كم بود حوزه به اين معنا كه در يك نقطه‌اي از مملكت متمركز شده باشد بسيار كم بود نظاميه‌هايي در بسياري از منطقه‌ها بعداً پيدا شده ولي حوزه به اين معنا كه همه مردم يك كشور در يك جا جمع بشوند و حوزه تشكيل بدهند اين نبود يا بسيار كم بود.

بنابراين فقهاي ما خودكفا بودند،‌ ادباي ما خودكفا بودند و عالمان ما خودكفا بودند و از اين جهت لازم است كه بزرگان ما فعلاً همين مدار و همين مسير را ادامه بدهند در تقويت حوزه‌ها بكوشند در تقويت دانشگاهها بكوشند تا عالمان ربّاني،‌ اساتيد بزرگوار متعهّد ديني از حوزه و دانشگاه برخيزد و اين منطقه را سرسبز از علم و دانش كنند چون «بلدة طيّبة و ربّ غفور».

اصل سوم آن است كه اين سرزمين كه سرزمين قرآن و عترت است هميشه صداهاي بلند داشت و فكرهاي ناب و تاب و بلند داشت الآن برنامه‌ اصلي روز ما دو چيز است: يكي توجّه عميق به بيداري مسلمانهاي خاورميانه كه غفلت نكنيم فكر تازه،‌ فرهنگ تازه،‌ رهاوردي از قرآن و عترت به آنها ارائه كنيم تا از مصر تا بحرين و از بحرين تا مصر همانند ايران اسلامي نظام اسلامي تأسيس كنند مبادا بيگانگان آنها را به تأسيس نظام لائيك فرا بخوانند يا به نظامهاي ديگر گمراه كنند اين اوّلين وظيفه ما مازندرانيها و طبرستانيهاست كه همسوي با نظام اسلامي در اين جهت حركت كنيم.

دوم: آگاه باشيم كه استكبار و صهيونيست در صدد تضعيف اين نظام‌اند و گزارش سراسر كذب آژانس نشانه همين توطئه است اگر عزيزان ما از روز باخبر باشند عالم به زمان باشد «لا تهجم عليه اللوابس» اگر وجود مبارك امام صادق طبق نقل مرحوم كليني از وجود مبارك امام صادق(صلوات الله و سلامه عليه) فرمود: «العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس» عكس نقيض قضيه اين است «مَن هجمت عليه اللوابس فليس بعالم» اگر خدا در قرآن فرمود: ﴿إِنَّمَا يَخْشَي اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَا﴾ پيامش اين است كه اگر كسي خداترس نبود عالم نيست علم نافع نداشت. آن بيان قرآني و اين بيان نبوي و وَلوي و علوي نشان مي‌دهد كه عالمان ما هم خداترس‌اند هم به روزند و روزانه‌اند اگر كسي «هجمت عليه اللوابس فليس بعالم» او نداند فتنه چيست،‌ بصيرت چيست،‌ بيگانه چيست،‌ دوست كدام است،‌ دشمن كدام است او ممكن است از گزارش سوء و سراسر كذب استكبار و صهيونيست ـ معاذ الله ـ فريب بخورد اين هم يك مطلب.

مطلب ديگر آن است كه اين سرزمين پربركت در حالي كه «بلدة طيّبة و ربّ غفور» هم در جهاد اكبر پيروز بود هم در جهاد اصغر،‌ چند هزار شهيد به پيشگاه قرآن و عترت تقديم كرد اين مطلب را از بزرگ‌ترين فقهاي نامي اماميّه ما نقل مي‌كنيم مرحوم صاحب جواهر يك فقيه عادي نيست استاد ما مرحوم آقاي آملي بزرگ يعني آقا شيخ محمدتقي آملي اين شاگردان به نام مرحوم آقاي نائيني بود مرحوم آقاي نائيني در تقريري كه براي ايشان نوشتند مرقوم فرمودند: «صفوة المجتهدين العظام» كه اين تقرير چاپ شد در معتبرترين كتابخانه‌هاي دنيا هست در معتبرترين انتشارات هست آن بيان لطيف مرحوم آقاي نائيني نسبت به مرحوم آقا شيخ محمدتقي آملي كه از شاگردان برجسته آقاي نائيني در مسائل فقه و اصول بود از شاگردان برجسته مرحوم آقاي سيّد علي قاضي در مسائل اخلاقي بود. اين بزرگوار مرحوم آقا شيخ محمد تقي آملي(رضوان الله عليه) آن پيام نامي خاصّ خودشان را داشتند ايشان كه از مرحوم آقاي نائيني اين مطلب را نقل كردند به ما آموختند كه ما اين مطلب را هم به عرض شما برسانيم و آن عبارت از اين است كه اگر روزي بيگانه‌اي طمع كرد و در صدد ـ خداي ناكرده ـ آسيب رساندن به فضاي ديني ما بود ما بكوشيم عالمانه و محقّقانه از دينمان حمايت كنيم و دفاع كنيم اين سرزمين به وسيله چنين عالماني محفوظ مانده است اگر ما اين منطقه را از گزند جهل علمي و جهالت عملي حفظ بكنيم اين كشور رهيده است و رسيده است اين نامه‌هايي است كه اين بزرگواران در اختيار ما قرار دادند ما موظّفيم اين اصل را حفظ بكنيم.

 

بنابراين من مجدّداً مقدم شما را گرامي مي‌‌دارم و عيد فرخنده و خجسته غدير را كه در پيش داريم به پيشگاه وليّ عصر(ارواحنا فداه) تهنيّت عرض مي‌كنم به حضور شما تبريك عرض مي‌كنيم و از خداي سبحان موفقيّت همه شما را مسئلت مي‌كنيم و از برگزاركنندگان اين همايش وزين حق‌شناسي مي‌كنيم و از خداي سبحان مسئلت مي‌كنيم نظام ما،‌ رهبر ما،‌ مراجع ما،‌ ملّت و مملكت ما،‌ همه را مشمول ادعيه ذاكيه وليّ عصر قرار بدهد و اين نظام را تا ظهور صاحب اصلي‌اش از هر گزندي محافظ بفرمايد و آن توفيق را به همه ما عطا كند كه بتوانيم حقّ شهدا را عطا كنيم و آن جمله پاياني مرحوم صاحب جواهر اين بود كه مرحوم آقاي آملي از استادشان مرحوم آقا شيخ عبدالنبيّ نقل كردند مرحوم آقا شيخ عبدالنبيّ از حكما و فقهاي به نام تهران بود او هم مازندراني بود كه در تهران مقيم بود او از مرحوم شيخ انصاري نقل كرد كه مرحوم شيخ انصاري فرمود هيچ مطلبي را من در مكاسب نگفتم «الاّ أشار إليه صاحب الجواهر بنفيٍ أو اثباتٍ» قبلاً صاحب جواهر اين مطلب را گفته حالا يا قبول يا نكول،‌ ولي مطلب نوآوري من نيست قبلاً صاحب جواهر گفته. چنين فقيه فحلي كه شيخ انصاري در پيشگاهش اين قدر خاضعانه سخن مي‌گويد او درباره دعا اولاً و استجابت دعا در برابر خون شهيد، ثانياً در كتاب قيّم جواهر ثالثاً اين فرمايش را دارد مي‌گويد گرچه اين بحث مربوط به مطالب ما نبود ولي من براي اينكه كتابم از اين فيض خالي نماند اين مسئله استجابت دعا و نيايش را ذكر كردم (يك) و يكي از آن مواردي كه دعا مستجاب است همان طوري كه در عرفه مستجاب است در روزهاي ديگر مستجاب است يكي از بهترين فرصتهايي كه دعا مستجاب است «عند أوّل قطرة دَم من الشهيد» اول قطره خوني كه شهيد به زمين مي‌ريزد دعا مستجاب است اين سرزمين يعني مازندران چند هزار شهيد به قرآن و عترت تقديم كرده است خانواده‌هاي معزّز و معظّم شهدا حقّ اين شهدا را بدانند،‌ مسئولين حقّ اين شهدا را بدانند و خون شهيد هميشه جوشان است و دعا در برابر خون شهدا از ذات اقدس الهي مسئلت كردن هميشه مستجاب است كه ما اميدواريم اين ادعيه‌اي كه گفته شده در سايه عنايت وليّ‌اش(ارواحنا فداه) به بهترين وجه مستجاب شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها