به گزارش پایگاه 598 به نقل از مؤسسه فرهنگی روزگار نو، نویسنده کتاب
«نیست انگاری و شعر معاصر» درد این روزهای قوم ایرانی را محرومیت از خرد
برتر میداند و در پی آن است که وضع قوم ایرانی را در آیینه شعر جست وجو
کند.
وی در این کتاب به بازخوانی اشعار نیما،
اخوان، شاملو و فروغ پرداخته است. ردیابی وضع تفکر در شعر معاصر، امری است
که پس از طرح در کتاب «شاعران در زمانه عسرت» از رضا داوریاردکانی، شاید
بتوان گفت دومین بار است که در کتابی به آن پرداخته شده است.
کتاب «نیستانگاری و شعر معاصر» نه شعر
است و نه طنز و نه گزیده و نه شرح بر مجموعه شعر بزرگ شاعری از این مرز و
بوم. بلکه نگاهی تأویلی است به اشعار نیما، اخوان، شاملو و فروغ و در رثای
خرد برتر و ظهور نیستانگاری. میرشکاک در این کتاب، جابهجا ضمن اشاره به
ابیاتی از اشعار این شاعران، چرایی رجوع شاعر به سبک یا زبانی خاص یا
استمداد از معنا یا مفهومی بهخصوص را میکاود و در این بین، آرامآرام جای
شاعر و شعرش در تاریخ فکر و فرهنگ این خطّه برای خواننده نمایان میشود.
«نیستانگاری و شعر معاصر»، کتابی است
که در بین مجموعه کتابهای وی، البته بیسابقه نیست. این کتاب از زاویهای
ما را به یاد کتاب «در سایه سیمرغ» میاندازد که با نگاهی تأویلی در ظاهر
شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی پرده از باطن آن بر میدارد و خرد برتر را به
نمایش میگذارد. چرا میرشکاک به جای انتشار مجموعه اشعارش دست به چنین
کاری زده است؟ وی در پاسخ به این پرسش در مقدمه کتاب چنین مینویسد: «برای
قدم گذاشتن در راه حق، نیازمند آن هستیم که ببینیم لااقل در دو سه قرن
اخیر و بهویژه پس از مشروطه، چه بر سر تفکر ما آمده است که به هر طرف رو
میکنیم، سرزنش خار مغیلان هست و نشان کعبه نیست و چرا امید به هر گشایشی،
برنیامده به فروبستگی بدل میشود؟»
میرشکاک چرا برای بیان محرومیتهای
اقوام ایرانی سراغ شاعران رفته است: «برای یافتن پاسخ این پرسش، باید از
خود بپرسیم صورت غالب تفکر ما چیست؟ شعر یا فلسفه؟ آیا فردوسی آموزگار ما و
زندهکنندهی زبان و هویت قومی و دینی ما بوده است یا فارابی و ابنسینا؟
... به هر حال بی آنکه در پی انکار منزلت فلاسفه جهان اسلام باشم، باید
بگویم -و به بانگ بلند- که آموزگاران قوم ایرانی، شاعران بودهاند و درست
از روزگاری که شاعران از عهده وظیفه خود بر نیامدند و نسبت خود را با حق و
خلق گم کردند و حقیقت شعر را به وزن و قافیه و لفظ تقلیل دادند و به گمان
خود «بازگشت»اند، فرهنگ ما دچار فروبستگی شد.»
برای نمونه، سطرهایی از این کتاب را با هم میخوانیم:
«نیما از شهر به طبیعت میگریزد اما
طبیعتی مجرد که جز در ذهن و زبان او وجود ندارد (مگر در حدود مظاهر زبانی).
حتی در مسافرت هرساله وی به مازندران نباید به دنبال آن طبیعت گشت. این
طبیعت، طبیعت همه ماست حتی طبیعت آنها که نه شعر نیما را میخوانند و نه
او را میشناسند. طبیعتی که همنسلان نیما آن را با تمام تاروپود وجود خود
جذب کرده بودند، چراکه تمدن جدید در حال نابود کردن آن در ساحت اصلی (طبیعت
مادی و معنوی مشرقزمین) بود.»
کتاب «نیستانگاری و شعر معاصر» به قلم یوسفعلی میرشکاک در بیش از 500 صفحه و قطع رقعی توسط انتشارات روزگار نو به چاپ رسیده است.