به گزارش پایگاه 598 به نقل از دنیای اقتصاد ؛ در چندین ماه اخیر شاهد رشد چشمگیری در آمار گردشگران ورودی به کشورمان
بودیم. مطمئنا این رشد تحتتاثیر پارامترهای مختلف داخلی و بینالمللی شکل
گرفته و در مجموع اتفاق مبارکی برای این صنعت در کشور ما محسوب میشود.
البته این پدیده نیز در صورت عدم مدیریت و کنترل صحیح ممکن است سهوا
پیامدهای منفی در پی داشته باشد یا حداقل ما را به رکود سالهای پیش
بازگرداند.
مهمترین عامل موثر بر این رشد از نگاه من، تغییر دولت ایران
است که منجر به ریاستجمهوری آقای روحانی شد و این مساله فضای مساعدی را
برای رونق گردشگری در ایران پدید آورد. لبخند دیپلماتیک رئیسجمهور که منجر
به آغاز گفتوگو و تعامل میان ایران و جهان شد، گردشگری ما را هم از انزوا
خارج کرد. از ترکیب رویه تعاملی روحانی با 7000 سال تاریخ تمدن و فرهنگ
ایران، انگیزهای قوی برای ورود گردشگران به ایران فراهم آمد. میدانیم
گردشگر به جایی میرود که در آن احساس امنیت کند، شاید این امنیت پیش از
این هم در ایران وجود داشت، اما تصویری که به واسطه نوع تعامل ایران با
کشورهای دیگر به وجود آمده بود، تصویری نامناسب و مخدوش بود و به انزوای ما
میانجامید.
دلیل بعدی که موجب اقبال عمومی گردشگران به ایران شده،
وضعیت نابسامان و بحرانهای داخلی کشورهای منطقه خاورمیانه است. لیبی،
ترکیه، سوریه، مصر و... همه مقاصد اولیه گردشگرانی بودند که قصد سفر به
خاورمیانه یا کشورهای مسلمان نشین را داشتند اما در حال حاضر شرایط
پذیرایی از این توریستها را ندارند و در مقابل ایران، جزیره امنی در میان
این بحرانهاست و این موجب تمایل گردشگران برای ورود به ایران میشود.
دلیل
سوم این گرایش، قیمت مناسب خدمات گردشگری در ایران است. ایران در حال حاضر
یکی از ارزانترین مقاصد گردشگری دنیاست و این مساله به قشر وسیعتری از
توریستها امکان انتخاب این کشور را به عنوان مقصد سفر میدهد. البته این
روزها قیمتها به شکل غیرمعقول و کنترل نشدهای در حال افزایش است که ممکن
است آسیبرسان باشد.
دلیل چهارم و بسیار مهم، جاذبههای وسیع و متنوع
این سرزمین برای گردشگران است که میتواند طیف وسیعی از گردشگران از
طبیعتگردان گرفته تا توریستهای فرهنگی را به خود جذب کند. از سوی دیگر
میهماننوازی مردم ایران را داریم که اثر آن را در گزارشها و نظرات
توریستهایی که به ایران آمدهاند، میتوان مشاهده کرد.
حال با توجه به
شرایط موجود میبینیم که در واقع مشتری به دلایل متعدد وارد بازار گردشگری
کشور ما شده و کاری که در حال حاضر باید انجام شود «حفظ بازار» یا همان
بازارداری است. ناگفته پیداست که حفظ بازار در گرو جلب رضایت مشتری است و
تداوم این روند هم منوط به برنامهریزی برای بهرهبرداری از وضعیت به وجود
آمده به نفع گردشگری مستمر و پایدار در ایران است. با بررسی اجمالی میتوان
دریافت که آنچه توریست را از یک مقصد ناراضی میکند، رئوس سیاستهایی است
که باید اتخاذ شود. رساندن کیفیت و کمیت خدمات به سطح استانداردهای
بینالمللی و تسهیل قوانین مرتبط با توریستها مانند گرفتن ویزا و صدور
روادید میتواند تاثیر زیادی در تداوم این روند داشته باشد.
در حال حاضر
و با توجه به امکانات موجود که تا حدی با استانداردهای دنیا فاصله دارد،
اگر فقط به این دلیل که در این دوره زمانی هجوم توریستها را داریم، قیمت
خدمات را بالا ببریم (اتفاقی که این روزها در حال وقوع است) توان
رقابتپذیری خود را از دست میدهیم؛ چرا که با خدماتی پایینتر از حد
استاندارد وبا قیمتی برابر با کشورهای منطقه، به محض اینکه امنیت به این
کشورها بازگردند، گردشگران ایران را رها کرده و به سوی مقاصد قبلی خود
بازمیگردند. در این زمینه بخش خصوصی تا حد زیادی با معقول نگه داشتن
قیمتهای ارائهشده و همزمان سعی در تکمیل زیرساختهای خود میتواند موثر
باشد و سازمان میراث فرهنگی هم با اعمال نظارت و بازرسی مناسب میتواند نقش
مثبتی ایفا کند.
بهجز قوانین و محدودیتهایی کلی که در هر کشوری
درباره توریستها وجود دارد گاهی برخوردهای شبهقانونی در ایران در مواجهه
با تورها شکل میگیرد که ممکن است دافعه داشته باشد؛ بهعنوان مثال اتوبوس
گردشگران خارجی برای توری که مجوز دارد و مشکل خاصی هم ندارد، به دلایل
مختلف در سرما و گرما چندین ساعت متوقف میشود و تورگردان هم از این بابت
هیچ توضیح قانعکنندهای برای گردشگر ندارد.
مطمئنا بخش خصوصی در این
زمینه نمیتواند کاری انجام دهد و این مستقیما به قانونگذار و مجری قانون
مربوط میشود تا با اتخاذ رویهای منطقی مانع ایجاد دافعه برای گردشگری ما
شود.
به نظر میآید این اراده در حال حاضر در سازمان میراث فرهنگی به
عنوان نماینده جامعه گردشگری در دولت وجود دارد و سازمان میراث در تلاش
برای شناساندن ظرفیتهای این صنعت و جلب همکاری سایر نهادها و دستگاههای
دولتی در جهت رشد و شکوفایی توریسم است. پذیرش توریسم بهعنوان یک صنعت
درآمدزا و البته میان بخشی که برای رشد و از آب و گل درآمدن خود نیازمند
همکاری همه دستگاههای مرتبط است، در روند رشد این صنعت بسیار مهم و موثر
است.
تولید و توزیع ثروت در این صنعت، ویژگیهای خود را دارد که شاید
مشابه آن را در سایر صنایع نتوان یافت. از لحظهای که توریست قصد عزیمت به
کشوری را میکند تا زمانی که به مبدا خود بازگردد، از سازمان حمل و نقل و
هواپیمایی کشورمقصد تا سوپرمارکتها و دربان هتلهای آن، از این مساله
منتفع میشوند و این بهمعنی آن است که همزمان با تولید ثروت، توزیع آن هم
در میان قشرهای مختلف صورت میگیرد و تاثیر مثبتی در افزایش درآمد ملی و
رفاه عمومی دارد. واضح است که در همه سطوح و با هر میزان از تخصصی هم ایجاد
شغل میکند. اثر مثبت دیگری که میتوان به آن اشاره کرد ایجاد ارتباط
انسانی میان کشورها و انسانهای مختلف است که به روابطی عمیق و پایا
میانجامد که حتی درصورت ایجاد فضای تیره و تار سیاسی بین کشورها میتواند
تداوم یابد.
به نظر میآید اقدامی عملی که باید در حال حاضر صورت گیرد
آن است که سازمان میراث فرهنگی با نمایندگان مجلس و بهطور مشخص با
کمیسیونهای فرهنگی و اقتصادی آن وارد گفتوگو وتعامل بیشتری شود و آنها را
از تمام نقاط قوت این صنعت که شاید به نوعی مفغول مانده آگاه سازد. تیمی
متشکل از کارشناسان سازمان میراث، طرحهای عملی خود را برای توسعه این صنعت
ارائه داده و در رابطه با آنها به رایزنی با سایر بخشهای دولت
بپردازند.
البته
این طرحها هم باید با مدنظر قرار دادن و درک همه محدودیتها و امکانات
کشورمان برای توسعه این صنعت ارائه شود تا مقاومتی در برابر آن شکل نگیرد؛
مثلا نمیتوان بر روی ایران بهعنوان مقصد عمده گردشگری تفریحی برنامهریزی
کرد؛ چراکه این نوع گردشگری اقتضائات خاص خود را دارد؛ اما ایران میتواند
بهترین مقصد گردشگری فرهنگی یا طبیعتگردی در منطقه باشد و میتواند به
قطب این اشکال گردشگری در منطقه بدل شود.