
زندگی با آیه ها ..... آیه ۹۲ سوره مبارکه آل عمران ....... لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمیرسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق میکنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * *
دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محترم، در اجلاس "روز
جهانی مسجد" که در سالن همایشهای برج میلاد، و در محضر علما و ائمه مساجد
برگزار شد در اطراف مناقشه اخیر علمای دینی در مورد نسل سوم و چهارم تلفن همراه و
اینترنت پر سرعت چنین واکنش نشان دادند: "نسل جوان ما نیاز به آگاهی دارد.
... یک روزی بود که یک مؤمنی اگر در خانهاش رادیویی داشت، آن را در قفسهای میگذاشت
و در کمدی میگذاشت و درب آن را قفل میکرد و کلید را در جیب میگذاشت و... [سپس، دست را به جیب برد]
تا فرزند و زنش از آن رادیو در ساعاتی که نباید استفاده کنند، استفاده نکنند. ...
فکر میکنم که از آن دوران دیگر عبور کردیم. ... نه کمدی وجود دارد و نه قفلی وجود
دارد و... [مکث رئیس جمهور و سپس، یکی از حضار: "نه کلیدی وجود دارد"
...] حالا اگر کلید هم وجود دارد... [و سپس خنده رئیس جمهور اجازه ادامه مطلب
نداد...]" .
به نظر میرسد که رئیس جمهور محترم، باید واکنش برازندهتر
و محترمانهتری در قبال این موضوع مهم ابراز میداشتند، و در خطاب به علما، لحن
محترمانهتری اتخاذ میفرمودند.
توضیح این که با توجه به وقوع دگرگونی ها در اینترنت و
همچنین نسل سوم و چهارم تلفن همراه، واکنشهای جهانی نسبت به وجوه تهدید آمیز آن
ابراز شده است که نمیتوان با خنده و مزاح از آن گذشت.
جهت استحضار از اهمیت موضوع، باید واقف باشیم که اخیراً آیت
ا... ناصر مکارم شیرازی (حفظه ا...) با اشاره به برنامه وزارت ارتباطات و فناوری
اطلاعات در اجرای نسل سوم اینترنت فرمودند: "شورای عالی فضای مجازی توضیحاتی
را در این ارتباط به من دادند، و من احساس کردم که در این خصوص خطری ایجاد میشود که
در نهایت تذکر دادم" . ایشان با تاکید بر اینکه ما مخالف تکنولوژی نیستیم
افزودند: "به نظر ما استفاده از تکنولوژی واجب است، زیرا وقتی مسلمانان دارای
نهضت علمی و انقلابی بودند، اروپایی ها دوران قرون وسطی را طی میکردند؛ از این رو
ما موافق تکنولوژی هستیم". این مرجع معظم تقلید ادامه دادند: "تکنولوژی
غربی مانند یک آب گل آلود و غیر بهداشتی است، البته آب مایه حیات است، ولی آب گل
آلود را باید تصفیه کرد؛ بنا بر این، تکنولوژی نسل سوم اینترنت هم مانند آب گل
آلود باید تصفیه شود تا در اختیار مردم قرار گیرد، بنابراین این را باید گفت که
آدم بی عقل مخالف تکنولوژی و پیشرفت علم است". ایشان که قبلاً به هنگام اعطای
انحصاری امتیاز نسل سوم به رایتل هم واکنش نشان دادند، با بیان اینکه شتاب و عجله
در اجرای نسل سوم و اینترنت پر سرعت اشتباه است، فرمودند: "در ارتباط با
استفاده از این تکنولوژی اعضای شورای فضای مجازی نظراتی را دارند که این نکات باید
در نشستهایی با مسئولان و وزیر ارتباطات مطرح شود، زیرا در غیر این صورت در آینده
مشکلات بسیاری ایجاد میشود".
ایشان، همچنین در پاسخ به استفتای "جمعی از فعالان
فضای مجازی" چنین حکم فرمودند: "با توجه به مفاسد متعددی که برای گسترش
دادن خدمات اینترنت پر سرعت همراه ذکر کردهاید، از جمله دسترسی جوانان و حتی
نوجوانان به مطالب و فیلم ها و عکسهای آلوده و فیلمهایی که ضدیت با اخلاق و عقاید
اسلامی دارد و با عنایت به اینکه مجوزهای قانونی برای این کار گرفته نشده و مخالفت
با قوانین جمهوری اسلامی جایز نیست، و با توجه به اینکه شبکه ملی اطلاعات که میتواند
بسیاری از مشکلات را حل کند، فراهم نشده، به یقین، اقدام بر این کار عجولانه یعنی خدمات
اینترنت پر سرعت همراه و کلیه خدمات نسل سوم و بالاتر، کاری بر خلاف شرع و بر خلاف
موازین اخلاقی و انسانی است، و مسئولین محترم نباید تنها به درآمدهای مادی این
برنامه بیندیشند، و نباید آن را نوعی روشن فکری دینی و آزادی علمی تصور کنند، بلکه
لازم است با شورای عالی فضای مجازی که مرجع قانونی اینگونه امور است مطلب را در میان
بگذارند، و پس از رعایت اموری که جلوی جنبههای منفی این کار را میگیرد اقدام نمایند،
مسئولین قضائی نیز نباید در این امر حیاتی بی تفاوت باشند".
اخیراً پاپ فرانسیس نیز در سخنرانی خود خطاب به پنجاه
هزار جوان آلمانی گفتند: "زندگی ما را زمان تشکیل داده است، و زمان هدیهای
از سوی خداوند است؛ پس، بهتر است این زمان در اقدامات مناسب و موثر مورد استفاده
قرار بگیرد". پاپ فرانسیس که در زمینه شیمی، فلسفه، روان شناسی، ادبیات و نهایتاً
الهیات تحصیل کرده، و در رشته الهیات به اخذ درجه دکترا نایل گردیدهاند، و به شش
زبان مسلط اند، در دیدار با جوانان آلمانی، آن ها را به استفاده کمتر از اینترنت و
تلویزیون دعوت کردند. ایشان معتقدند جوانان در استفاده از اینترنت زیاده روی میکنند.
پاپ فرانسیس میگویند: "زندگی باید بدون اینترنت هم در جریان باشد". ایشان
افزودند: "اینترنت باید به عنوان یک پیش برنده در زندگی مردم جاری باشد، نه این
که به عنوان ابزاری برای چت کردن و دیدن تلویزیون مورد استفاده قرار گرفته و ما را
از مسیر اصلی منحرف کند".
این اظهارات از سوی دو مقام عالی رتبه دینی، بی گمان از
سر آگاهی و تأمل است، و مشحون از روشن نگری و برهان ورزی است؛ پس، برازنده بود تا
رئیس جمهور واکنش عالمانهای ابراز میداشتند، تا بدین ترتیب، هواداران مطبوعاتی
دولت را نیز متوقف نمایند، و از اهانت به علما و مراجع بازدارند، تا انتقام استیضاح
وزیر علوم را از مرجعیت معظم شیعه نستانند.این واکنش رئیس جمهور محترم، برازنده
نبود...
بنده هم به عنوان مدرس کرسی جامعهشناسی نظری-فرهنگی و
ارتباطات در دانشگاه تهران، براهینی تقدیم خواهم کرد دایر بر این که ترادفی که رئیس
محترم جمهور بین اینترنت و آگاهی برقرار فرمودند، ترادف موجهی نیست و قابل مناقشه
است.
اینترنت شوخی بردار نیست
بیانات ریاست جمهور را جدی بگیریم، و جداً در استدلال
مندرج در فرمایشات ایشان مناقشه ورزیم: این که جوانان به «آگاهی» نیاز دارند، و از
این رو به اینترنت پر سرعت و نسل سوم تلفن همراه هم نیاز دارند.
ما طی یک بررسی موردی به راهنمایی فیلسوف بزرگ، هوبرت درایفوس
که در زمینه انتقادی تکنولوژی تحقیق میکند، نشان میدهیم که پر اطلاع بودن در سایه
بهرهمندی از اینترنت، لزوماً مترادف فرهیختگی نیست، و خصوصاً اگر احساس استغناء
نسبت به محیط آکادمی و استاد و پیر و راهبر و مراد را الغاء کند، خود این پدیده موجد
جهالت است.
قضیه
اینترنت قابل مطایبه نیست...
حجم دگرگونی حاصل از اینترنت، آن قدر «عظیم» است، که احتیاط
در برخورد با این پدیده را ایجاب میکند.
اینترنت شوخی بردار نیست...
بشر در طول تاریخ خود، تجربهای شبیه اینترنت نداشته است،
و در این رابطه کاملاً کم تجربه و خام است. اینترنت قابل مقایسه با رادیو نیست. اینترنت
نسبت ویژهای با زمان برقرار میکند. زمان را به طرز بیسابقهای فشرده مینماید،
و ما را به پرواز وا می دارد. نتیجه این بازی اینترنت با زمان که اخیراً مورد توجه
و نکوهش مراجع اسلامی و همچنین پاپ فرانسیس هم قرار گرفته است، تغییر شکل نهادهای
اجتماعی است.
بر وفق اینترنت، تا حدی سیاست اصل اهمیت خود را از دست میدهد
و بوروکراسی ها و دستگاههای اداری جای آن را میگیرند، چرا که دستگاههای اداری
با استفاده از ماشینهایی که بر بال اینترنت به پرواز درآمدهاند، بسیار کارآمد و
چابک شدهاند. مرزهای نفوذناپذیر ملی هم دیگر نفوذناپذیر باقی نمیمانند. اقتصاد
هم تغییر شکل مییابد. بازارها به درون اینترنت میروند و از مکان ها مجتمع، رخت
برمی بندند. بازارهای اینترنتی، امکان وسیعی برای مشتریان جهت ملاحظه و مقایسه و پیش
آزمایی و انتخاب کالا فراهم میآورند، و در نتیجه، رفته رفته و بیش از پیش، افراد
تمایل پیدا میکنند تا کالاهای مد نظر خود را از بازارهای اینترنتی خریداری کنند.
خانواده، هم متحمل تغییر شکل میشود. روابط اینترنتی و موبایل متکی بر بستر شبکه،
بیش از پیش روابط میان اعضای خانواده را تسخیر میکنند، و از طرف دیگر مرزهای
نفوذناپذیر خانواده را میگشایند.
نهادهای دیگر اجتماعی هم به نوبه خود، دگرگون میشوند. اینترنت،
یک چالش واقعی برای همه چیز است، و تقریباً تمام ارکان زیست متعارف را به لرزه در میآورد.
اینترنت، دنیایی را ترسیم میکند که شبیه دنیای گذشته نیست.
اینترنت، برای نظامهای آموزش، فرهیختگی و تعلیم و تربیت
هم نقشی زیر و رو کننده دارد. اینترنت افرادی را پدید میآورد که «اطلاعات» دارند،
ولی لزوماً «فرهیخته» و «آگاه»
و «بهرهمند از تعلیم و تربیت» نیستند.
بله؛... درست
که اینترنت، سرعت تولید و توزیع و انتشار دانش را گسترش داده است؛ کتاب را تقریباً
به طور کامل از موضوعیت انداخته است، و نرم افزارهای مختلف کتاب خوان، سرعت و نحوه
تعامل ما با متون علمی را دچار دگرگونی اساسی کردهاند؛ نیمه عمر دانش، بسیار کم
شده است، و به تفاوت، در رشتههای مختلف علمی، چیزی حدود یک سال، دانش هر رشته به
دو برابر افزایش مییابد؛.در چنین شتابی از بسط دانش، هر فرد باید هم یاد گیرنده،
و هم یاد دهنده باشد، و این چالش، مطلق را تنها با شبکهای احاطه کننده کره زمین
که همه اذهان و همه دانش ها را پیوند میدهد، میتوان اداره کرد. سرعت و چشم
انداز فوق العاده تکنولوژی جدید اطلاعات، موجب میشود تا میزان بی سابقهای از
ارتباط یافتن دانش، تجربه، رسانهها، و هوشها (چه انسانی و چه مصنوعی) تحقق یابد.
از این دیدگاه، ما امروز دارای تکنولوژی ای هستیم که تقریباً،
هر کسی را که دارای معلولیت شدید نیست، قادر میکند تا هر چیزی را در سطح «رتبه الف» در هر جایی و در هر زمانی بیاموزد.
اگر تکنولوژی جدید به نحوی درست به کار بسته شود، دسترسی به آموزش درجه یک برای هر
کس در هر کجا، در حدی که فرد در تکنولوژی اطلاعاتی متناسب متبحر باشد، وجود خواهد
داشت.
برخی به این نتیجه رسیدهاند که رشد اینترنت، کم و بیش نیاز
به نظام آموزشی، خصوصاً نظام آموزشی غیر پایه و عالی را مرتفع خواهد کرد. شاید یکی
از دلایل کاهش اقبال جوانان به دانشگاه هم همین باشد؛ گویی این واقعیتی است؛ تصدیق
میکنم که با کیفیت بسیاری از کلاسهای دانشگاهی که در آن جزوه خوانی بلند بلند جریان
دارد، و هیچ کوشش و تجربه آزمایشگاهی و دست جمعی برای حل خلاق مسائل روی نمیدهد،
این قضاوت درست است. به هر تقدیر، بسیاری از جوانان و حتی معلمها، به سمت ترجیح
آموزش از راه دور میروند.
در دانشگاهها، دیگر نگران کلاسهای پر ازدحام، نقصان زیربناها،
یا نزول استانداردها نخواهیم بود، و قادر خواهیم بود مشکلات جمعیتی ناشی از شمار بیش
از حد دانشجویان، محدودیت دسترسی به گرانترین دانشگاهها، و نیاز مداوم به
بازآموزی دقیق مهارتهای ضروری را حل کنیم.
هنگامی که آموزش دانشگاهی به عنوان شیوهای برای
دانشمندان در جمع آوری اطلاعات و گفتگو با یکدیگر یا تنها ماندن تعریف شود، نیازی
به حضور جسمی آن ها در برابر یکدیگر وجود ندارد، و به این ترتیب، به نظر میرسد که
اینترنت میتواند به سادگی جایگزین این تصور از حوزه فرهیختگان و دانشگاه شود. اما،...
مناقشه در مطلب
در مقابل این دیدگاه، این برداشت نزد فدراسیون مدرسان آمریکا
در انتقاد از بی حاصلی آموزش بر بستر شبکه هست که: «تجربه همه ما به عنوان
آموزگار، بیانگر آن است که تعلیم و تعلم در فضای مشترک انسانی یک دانشگاه برای
تجربه تحصیل دانشگاهی دوره لیسانس، ضروری است» . یا دانشمندی مانند نانسی دای، رئیس
کالج اوبرلین مطمئن است که: «یادگیری فرایندی عمیقاً اجتماعی است که نیاز به زمان
و تماس رو در رو دارد. این امر به معنای تعامل استادان با دانشجویان است» .
فیلسوف بزرگی چون هوبرت درایفوس نیز وجود دارد که اعتقاد
دارد که آموزش نیاز به تعامل بین آموزگاران و شاگردان دارد، و بدون این تعامل،
آموزش به همه اهداف خود نمیرسد. درایفوس به نحو روشمند میپرسد، آیا آموزش از راه
دور میتواند دانشجویان را قادر به کسب مهارتهایی کند که آنها برای تبدیل شدن به
شهروندان شایسته که در حوزههای مختلف مهارت دارند، نیازمند آنند؟ یا آیا فرهیختگی،
واقعاً نیاز به مشارکت رو در رو دارد، و اگر این چنین است، چرا؟ دقیقاً چه چیزی در
کلاسهای درس، سالنهای سخنرانی اتاقهای گرد هم آیی یا هر کجا که مهارت آموخته میشود،
جریان دارد؟
درایفوس با دقت آموزندهای تعلیم را سطح بندی میکند و نشان
میدهد که رایانش، در هر کدام از آن ها چقدر میتواند کمک کند، و دست آخر نتیجه میگیرد
که فرهیختگی کامل، از یک مسیر رایانهای تحقق نمییابد.
اختلاف دیدگاه مدیران دولت یازدهم با برخی طرحها و
برنامههایی كه در دولت گذشته آغاز شده بود، از ابتدای فعالیت این دولت، همواره مایه
مجادلات و اظهارنظرهای فراوانی بوده است. با اینكه اكنون بیش از یك سال از عمر
دولت تدبیر و امید سپری شده است اما همچنان برخی از این قبیل اختلافات باقی است و كشمكشها
نیز بر سر آنها ادامه دارد.
مسكن مهر، هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی،
انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی، استخدام گسترده و خارج از مقررات و ضوابط
قانونی در قالب طرح مهر و... از جمله طرحها و برنامههایی بودند كه از دولتهای
نهم و دهم به دولت یازدهم ارث رسیدهاند. با اینكه تقریباً در تمامی این موارد رویكرد دولت یازدهم دارای تفاوتهای
اساسی و مبنایی با نگرش و اهداف دولتهای نهم و دهم است ولی عكس العملهای دولت
دكتر روحانی نسبت به این طرحها متفاوت بوده است.
به عنوان مثال وزیر راه و شهرسازی با وجود انتقادات شدید
و فراوانی كه نسبت به طرح مسكن مهر داشت، در نهایت به این نتیجه رسید كه به علت
تعهداتی كه نهاد دولت فارغ از اینكه چه كسانی سكاندار این نهاد هستند، نسبت به خریداران
مسكن مهر دارد باید این طرح را پیگیری و تمام كند. با اینحال، معاون نظارت و برنامهریزی
راهبردی رئیس جمهوری كه از دولت نهم جایگزین سازمان منحل شده مدیریت و برنامهریزی
شده، هنوز درگیر احیای این نهاد است و در این مسیر تلاش دارد از كاركردها و مسئولیتهای
سازمان مدیریت و برنامهریزی باز تعریف دقیقی داشته باشد گرچه هنوز به نتیجه مشخصی
نرسیده است.
به تازگی سهام عدالت به فهرست برنامهها و طرحهای محل
اختلاف مدیران دولت یازدهم با مدیران دولتهای قبل اضافه شده است و برخی از مدیران
دولت فعلی در اظهاراتی عجیب از بررسی طرحی در دولت خبر دادهاند كه در صورت تصویب
آن، برگههای سهام عدالت كلاً بیاعتبار خواهد شد و هیچ ارزشی برای دارندگان آن
ندارد.
مطرح شدن زمزمههای این طرح اگرچه با مخالفت برخی كارشناسان
و نمایندگان مجلس مواجه شده است و همین مخالفتها به احتمال فراوان تصویب شدن این
پیشنهاد را بعید میكند اما نكته مهم اصل طرح چنین موضوعی در جامعه است.
واقعیت این است كه گذشته از نگاه كارشناسی به محتوای طرحهای
دولتهای نهم و دهم و پیامدهای پرهزینهای كه این طرحها برای اقتصاد كشور داشتهاند،
به نظر نمیرسد برخوردهایی از جنس برخوردی كه برخی از مدیران دولت یازدهم با طرح
سهام عدالت در پیش گرفتهاند به صلاح كشور و جامعه باشد.
تمام تئوریها و مدلهای سیاسی كشورداری و تنظیم رابطه میان
نهاد دولت و ملت در این اصل اتفاق نظر دارند كه اعتماد و اطمینان جامعه به نهاد
دولت از آن دسته مقولاتی است كه نباید دستخوش رقابتهای جناحی و سیاسی قرار بگیرد
و هر دولتی با هر گرایش و سلیقهای باید در راستای حفظ و تقویت این اعتماد تلاش
كند.
از این رو به نظر نمیرسد با وجود تمامی انتقادات درستی
كه نسبت به طرحهای دولتهای نهم و دهم از منظر كارشناسی وارد است، توقف كلی این
طرحها یا بیاعتبار اعلام كردن آنچه از دولت نزد مردم است، شیوه درستی باشد
خصوصاً در مواردی كه بخشی از جامعه به وعدههای دولتهای سابق اعتماد كرده و بخشی
از پول خود را صرف مشاركت در این قبیل طرحها كرده است.
در پیش گرفتن چنین رویهای بدون شك آسیبهای فراوانی به
اعتماد و اطمینان میان ملت و دولت وارد میآورد كه اولین نتیجه آن عدم مشاركت و
همراهی مردم با دولت در طرحهای كارشناسی شده است.
دولتمردان باید با شناسایی راهكارهای كم هزینه برای به
حداقل رساندن پیامدهای منفی این قبیل طرحها، ضمن ایفای تعهدات دولت نسبت به مردم،
جلوی بیاعتمادی جامعه نسبت به نهاد دولت را بگیرند و در عین حال آسیبهای طرحهای
غیركارشناسی را نیز برای افكار عمومی تشریح كنند تا علت عدم تكرار آنها برای مردم
روشن باشد.
در هفتههای اخیر انتخابات رییس و هیات رییسه شورای اسلامی شهر تهران شوک موثری را بر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا در سپهر سیاسی کشور وارد نمود. هر چند این انتخابات در عرصه و محدوده یک پارلمان محلی اتفاق افتاد اما برای دو جناح بزرگ کشور دارای اهمیت قابل ملاحظهای بود. به همین ملاحظه اصولگرایان که پس از تکیه چندین ساله در شورای اسلامی شهر تهران در سال گذشته کرسی ریاست را از دست داده بودند توانستند با کسب مجدد کرسی ریاست یک پیروزی مناسب را برای خود رقم زده و امیدوارانه سال دوم شورا را در مقابل خود داشته باشند . از سوی دیگر اصلاح طلبان که توانسته بودند در زیر هجمه سنگین پیش از انتخابات سال گذشته ، تعدادی از کرسیهای شورا را از آن خود سازند با چالشهای مناسبی مواجه گردیدند.
از جانب دیگر انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا و پیروزی دکتر روحانی و حضور اصلاحطلبان موجد اثرات قابل ملاحظه ای برای اصلاح طلبان بود . آنان از یک سو توانستند خود را از آوار سهمگین اتهامات سیاسی و تبلیغات گسترده برعلیه خویش بیرون کشیده و اندکی تنفس کنند و تا بدانجا پیش روند که نامزد خود را در کسوت ریاست یک ساله شورا به پیش برند و این مهم را برای خود یک پیروزی بزرگ میدانستند. اما از سوی دیگر بواسطه وجود رایهای خاکستری و عدم توافقات تشکیلاتی درس بزرگی آموختند و آن اینکه توفیق آنان در انتخابات آتی صرفا منوط به ساختاری منسجم، ارزیابی دقیق از نیروهای معطوف به خود و همچنین تعهدات تشکیلاتی نسبت به حمایت افراد در کارزار انتخاباتی و از همه مهم تر تدوین یک استراتژی دقیق و موثر میباشد. استراتژی و نقشه اقدام و راه اصلاح طلبان که با توجه به تحلیل عملکرد دولت تدبیر و امید نیز قابل ملاحظه است. در همین راستا سید محمد خاتمی با توجه به سیر تحولات سیاسی – اجتماعی کشور راهبرد و رویکرد نوین اصلاحطلبان و مبنای هویت اصلاحطلبی را این گونه ترسیم مینمایند که: «اصلاحطلبی دارای اصول و هویتی روشن است؛ هویت آن عبارتست از اسلام خواهی و به خصوص حاکمیت عدالت و اخلاق وجمهوری خواهی بخصوص حاکمیت و معتبر بودن رای و رضایت مردم». توجه به این پیام مهم نشانگر شکست پارادایم انسداد سیاسی و تمامیت خواهی میباشد که تقریبا سایه خود را در طول نزدیک به یک دهه در معادلات سیاسی کشور حفظ کرده بود و از سوی دیگر میتواند افق روشنی را بر پایه عقلانیت مدرن سیاسی ایجاد نماید.
موج نشاط سیاسی ماحصل تغییر بنیادین اوضاع احوال سیاسی در کشور توانست پارادایم موثر گردش نخبگان سیاسی و فضای مناسب نقد و بحث و همچنین رقابت را ایجاد نماید . هر چند اصولگرایان قبل از انتخابات نیز با تلاش رسانه ای سعی نمودند تا فضای تشتت و پراکندگی را در انتخابات القاء نمایند. اما نحوه انتقال مدیریت از جانب اصلاحطلبان در هر دوره ای ناظر به احترام به رای ملت و تلاش برای دموکراتیک نمودن فضای اجتماعی است. همین موضوع میتواند واجد درسهای مهمی برای رقبا باشد که بالا رفتن از نردبان قدرت مبتنی بر دیدگاه و رای مردم از جانب صاحبان حقیقی قدرت یعنی همان ملت، همواره مورد ارزیابی و نقد قرار گرفته و ممکن است همه جریانهای مورد اقبال زمانی از نگرش مثبت مردم خارج و مجبور به ترک قدرت باشند، بنابراین میبایست ضمن احترام به رای ملت زمینه را برای توالی و گردش نخبگان فراهم سازند. بنابراین تاکید مهم سید محمد خاتمی نشانگر ترسیم یک راهبرد دقیق سیستمی و مکانیسم موثر از استراتژی عمیق و نوین اصلاحطلبان در فرآیند سیاسی کشور میباشد. از سوی دیگر نحوه تفکر تشکیلاتی و روشمند و همچنین شکل گیری یک جریان شبه حزبی و حرکت تا رسیدن به یک نگاه حزبی بهتر میتواند هم عرصه تصمیم سازی و مشارکت را فراهم ساخته و از اتلاف وقت و انرژی جناحهای سیاسی جلوگیری کند . بنابراین بنظر میرسد اصلاح طلبان اگر قرار باشد تا بهتر و منسجم تر در عرصه انتخابات پیش رو عمل نمایند باید چندین موضوع اساسی را مورد توجه قرار دهند ، همین مهم میتواند بقا و دوام آنان را در سپهر سیاسی کشور تضمین نماید. شناسایی نیروهای متعهد و منضبط تشکیلاتی از جناح اصلاح طلب وظیفه شورای هماهنگی اصلاح طلبان و کمیته انتخابات آن را سنگینتر مینماید. همگان به خوبی میدانند که چرخش نظرگاه سیاسی افرادی که از مبداء اصلاحطلبی سوار قطار انتخابات شوراها شدند و در ایستگاه اصولگرایان پیاده گردیدند، مشکلات جدی برای تداوم ریاست اصلاح طلبان در همین انتخابات را ایجاد نمود. هر چند این موضوع برای تمامی نمایندگان تشکیلاتی در بسیاری از نقاط دیگر دنیا نیز اتفاق میافتد که مثلا نمایندگان الکتروکالجهای ایالات متحده از حزب مشخص به کاندیداهای رقیب متمایل میشوند اما این موضوع در مورد عدد شکننده تعداد کرسیهای انتخابات در مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا برای اصلاحطلبان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
از جانب دیگر استراتژی انسجام و وحدت اصلاحطلبان، حرکت به سمت وحدت و هماهنگی و تعامل با حاکمیت میتواند نقش فوقالعاده سازندهای را برای تداوم حیات سیاسی ایشان ایجاد نماید. هر گونه تفرقه و انشعاب فضا و بستر مناسبی را برای اتلاف نیروها و کسب کرسیهای مهم ازجانب رقبا ایجاد نموده و فرصت فضاسازی و ورود نیروهایی با عدم وابستگی و تعهدات تشکیلاتی را ایجاد مینماید. توجه به چنین مباحثی در آینده سیاسی اصلاح طلبان دارای اهمیت فوق العاده ای است.
هر چند مهمترین دستاورد اصلاحطلبان در یک سال اخیر گذار از سایه خود انزواسازی و همچنین انسداد سیاسی بوده است که از بقایای نگرش تک قطبی و یک جناحسازی اصولگرایانی بود که قصد داشتند تا حضور اصلاحطلبان در عرصه سیاسی را با موانع جدی مواجه سازند. اما اینک به خوبی دریافته اند که نگرش آنان با حضور اصلاحطلبان به عنوان یک نیروی مدرن و دارای پشتوانه اجتماعی با چالشهای جدی مواجه گردیده، از سوی دیگر گردش قدرت در جناحهای مختلف سیاسی نیز میتواند پایان انسداد سیاسی و دموکراسی مبتنی بر عقلانیت و گردش نخبگان سیاسی در آینده کشور را ایجاد نماید. پایان انسداد سیاسی که با تکیه بر اصول پایدار مردم سالاری تحقق خواهد یافت.