جلسه محاکمه متهمان در شعبه 74 و به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: براساس محتویات پرونده «ابوالفضل» 21 ساله متهم به مباشرت در قتل صغری، سرقت، اخفای فرزندان شاکی و معاونت در شروع به قتل، رضا متهم به معاونت در قتل، شرکت در اخفای فرزندان شاکی و مباشرت در شروع به قتل و «ایمان» و «مهسا» نیز متهم به معاونت در قتل، معاونت در جرح عمدی، شرکت در اخفای فرزندان مقتول و معاونت در شروع به قتل هستند. این جنایت در تاریخ چهارم بهمن ماه سال 91 و در غرب تهران رخ داده است.
با توجه به محتویات پرونده برای متهمان تقاضای قصاص دارم. در ادامه این جلسه پدر و مادر صغری برای قاتل دخترشان تقاضای قصاص کردند. همسر مقتول نیز پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: روز حادثه وقتی به خانه آمدم سه پسر جوان به طرفم حمله ور شده و مرا با ضربه های چاقو به شدت مجروح کردند پس از فرار آنها خودم را به راه پله ها رسانده و تقاضای کمک کردم. 17 روز در کما بودم و به غیر از دخترم از بقیه متهمان شکایت دارم.
رییس دادگاه با تفهیم اتهام بر «ابوالفضل» از او خواست به دفاع از خود بپردازد که متهم با رد اتهاماتش گفت: سه سال قبل از این جنایت با «مهسا» آشنا شده و با هم ارتباط داشتیم پس از مدتی ارتباط ما قطع شد و من از او خبری نداشتم. شب قبل از جنایت با من تماس گرفت و مدعی شد قصد انتقام از دایی یکی از دوستانش را دارد. مهسا به درخواست دوستش با دایی او دوست شده بود که با افشای نقشه شان مرد جوان با خانواده مهسا تماس گرفته و موضوع را اطلاع دادند.
مهسا از من خواست به خانه شان بروم و دست و پای مادرش را ببندم تا این کار را گردن دایی دوستش بیندازد. من هم به همراه «رضا» و «ایمان» به خانه «مهسا» رفتیم او در را برایمان باز کرد و وقتی وارد شدیم مادرش در خواب بود به همین خاطر با تهدید دست و پای او را بستیم و قصد داشتیم از خانه خارج شویم که مهسا از من خواست مادرش را بکشیم من قبول نکردم. مهسا به همراه ایمان از خانه خارج شدند و دقایقی بعد با یک ظرف سم بازگشتند. دختر جوان سم را به زور به مادرش داد و مدعی شد خودش نیز از این سم خورده است. صغری پس از خوردن سم بی حال شد و مهسا از من خواست برای اطمینان از مرگش او را خفه کنم من هم با یک سیم برق این کار را کردم. بعد از مرگ او منتظر پدرش شدیم و وقتی او به خانه آمد رضا او را با چاقو زد و از آنجا فرار کردیم.
در ادامه جلسه رضا در جایگاه قرار گرفت و او نیز با رد اتهاماتش گفت: من فقط با چاقو پدر مهسا را مجروح کردم پس از این کار مهسا دو گوشی تلفن همراه به من داد که آنها را فروخته و به چالوس فرار کردیم. در ادامه مهسا در جایگاه قرار گرفت که او با قبول اتهاماتش گفت: من در ابتدا قصد کشتن پدر و مادرم را نداشتم و فقط می خواستم دست و پای آنها را ببندم اما وقتی ابوالفضل دست و پای مادرم را بست تصمیم به قتل گرفتم و ابتدا به او سم دادم اما اثر نکرد وقتی به برادرانم غذا می دادند متوجه شدم ابوالفضل، مادرم را خفه کرده است.
وی افزود: بعد هم برای اینکه بتوانم به ابوالفضل و همدستانش پول بدهم نقشه قتل پدرم را کشیدم تا با ارثیه ای که به دست می آورم پول آنها را بدهم. سپس ایمان در جایگاه قرار گرفت و او نیز منکر قتل شد و گفت من در این ماجرا هیچ نقشی نداشتم و از نقشه ابوالفضل هم بی خبر بودم. پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات دادگاه برای تصمیم گیری وارد شور شده و ابوالفضل را به قصاص و 99 ضربه شلاق محکوم کردند. رضا نیز به 30 سال زندان و 74 ضربه شلاق، مهسا به 27 سال زندان 173 ضربه شلاق و ایمان نیز به 14 سال زندان محکوم شد.