کد خبر: ۲۳۷۶۴۰
زمان انتشار: ۱۳:۵۵     ۳۱ تير ۱۳۹۳
خانواده به عنوان اولین گروهی که فرد در آن قرار می‌گیرد، اهمیت زیادی در آینده زندگی هر فردی ایفا می‌کند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از «خبرگزاری دانشجو»، خانواده به عنوان اولین گروهی که فرد در آن قرار می‌گیرد، اهمیت زیادی در آینده زندگی هر فردی ایفا می‌کند. خانواده یک کل به هم پیوسته است که کارکرد‌ها و پیامدهای متنوع و مهمی بر حیات اجتماعی جامعه می‌گذارد و هر فرد نقش و جایگاه مشخصی در این ساختار اجتماعی برعهده دارد. اما آنچه در روابط بین اعضای خانواده اهمیت دارد، غلبه روابط عاطفی و سببی در کنار حفظ حریم‌های خانوادگی است، اما تک‌ساحتی نبودن خانواده، الزامی برای نداشتن روابط از نوع دیگر (اقتصادی، شغلی، تحصیلی و...) را برای اعضایش پدید نمی‌آورد. تحولات اخیر خانواده و سیر تغییر به خانواده هسته‌ای بسیاری از این روابط را در خانواده‌ها به طرز چشم‌گیری کاهش داده است و تغییر نقش یا نحوه بروز نقش‌ها تغییراتی داشته است.

جریان مدرنیزاسیون در قرن اخیر با توجه ابزاری به زن، یکی از پدیده‌های استعماری است که با هدف قرار دادن زن، ضربه‌های جدی به نظام خانوادگی در سراسر جهان به خصوص مسلمانان حمله کرده است. برخورد جهانی سازی و تزیینی سازی زنان به چالش‌های بسیاری در خانواده منجر شد. پروژه جهانی سازی با هدف قرار دادن مصرف گرایی جنسی و نگاه ابزاری به زن، توانست حضور زن در جامعه را به سمت کالایی شدن وی پیش ببرد و نقش‌های مادر، همسر و... را به مدل‌ها تغییر دهد. بنابراین حتی با پذیرش نقش مادر- همسر، خانواده هم‌چنان در معرض انواع خطرات ناملموس نظام سرمایه‌داری قرار دارد. یکی از مسائل پیش روی خانواده نحوه پوشش مادر و پدر به عنوان نخستین الگوهای زیست اجتماعی فرزندان در جامعه است. با نمایش حریم‌ خصوصی زن و شوهر در سریال‌ها و تماشای این قبیل تولیدات رسانه‌ای در جمع خانواده، بسیاری از مسائل فرصت بروز و تابوشکنی پیدا کردند. در این نوشتار، بر آنیم به علل و چرایی و در ‌‌نهایت، راهکارهای اولیه برای خروج از بحران پیش آمده در خانواده در این حوزه بپردازیم.

آسیب‌شناسی پوشش در خانواده

خانواده به دلیل همزیستی دو نسل که ارتباط عاطفی بالایی با هم داشته و از سوی دیگر، تفاوت در جامعه پذیری و تجربه تغییرات محیط بیرونی، تاثیرپذیر‌ترین نهاد در برابر تغییرات اجتماعی است و از آنجا که این تغییرات به دلایل گوناگون، همیشه جنبه مثبت و پیش رونده ندارند و ‌گاه با ناهنجاری‌هایی همراه است، خانواده آسیب پذیر‌ترین واحد اجتماعی نیز به شمار می‌رود. در نتیجه در جریان ارزش‌های دینی، فرهنگی و اجتماعی خود و جامعه به کودک، با مشکلات متعددی مواجه می‌شود.

خانواده تنها مکانی است که فرد به راحتی مشکلات و سختی‌های زندگی خویش را در آن بیان می‌کند و در مشورت با دیگر اعضای خانواده به دنبال راه حل می‌گردد. خانواده دارای کارکردهای مهمی چون تولید مثل، حمایت‌های عاطفی، تربیت فرزندان، آموزش، انسجام اجتماعی، کسب هویت اعضاء و... است که با تخصصی شدن هر یک از نهاد‌ها در جامعه مدرن، این کارکرد‌ها از خانواده گرفته شده و به یک نهاد خاص سپرده شده است؛ بنابراین آنچه امروزه به وضوح شاهد آن هستیم، خانواده هسته‌ای با کارکرد عاطفی و حمایتی است که این تک بعدی شدن، آسیب‌های بیشتری بر آن وارد ساخته است. به عبارت دیگر، در چنین خانواده‌هایی که به همت تکنولوژی‌های مدرن رو به وفور است، فرزند به رسانه‌ها و مهدهای کودک برای آموزش و جامعه پذیری واگذار می‌شود و کمترین احساس مسئولیت بر عهده والدین است. با ورود اینترنت و گسترش آن نیز، خانواده‌های توافق‌گرا بیشتر به سمت خانواده‌های به حال خود واگذارنده، پیش می‌رود و هر کس در حیطه روابط شخصی خود به تعامل می‌پردازد. در بررسی روند این تغییرات فرهنگی و ارزشی با گسترش حضور انواع رسانه‌ها در جمع خانواده، سبک زندگی و به طور خاص، نوع پوشش خانواده‌ (که مورد نظر ما در این نوشتار است) اعم از مادر و پدر و فرزندان توسط رسانه به طرز نامحسوس ترویج شد.

الگوی زن مطلوب در جامعه

الگوی زن ایرانی در عصر حاضر در اغلب فیلم‌های داخلی و خارجی، زنی شاغل، زیبا با اندامی باربی‌گونه است که به جز حجاب سر، دست کمی از هنرپیشه‌های هالیوودی ندارد. در این قبیل نقش‌ها، زن مجرد است و موفقیت شغلی و تحصیلی در اولویت زندگی او نشان داده می‌شود و اغلب این موفقیت دلخواه عصر مدرن با ازدواج و فرزندآوری کاهش می‌یابد.

الگو شدن این افراد، زنان جامعه را بیش از پیش به سمت بازار لوازم آرایش و مد کشانده است. بر خلاف تصور عامه، تنها زنان با آرایش‌های غلیظ مشتریان این بازار نیستند و این موج به زنان محجبه نیز رسیده است. از سوی دیگر، چه در عرف و چه در قانون، همواره این زنان بوده‌اند که به دلیل استفاده از وسایل آرایش و مشاطه‌گری مورد سرزنش قرار گرفته‌اند. اما کمتر مجالی برای ریشه‌یابی این امر ایجاد شده است. این زنان خود قربانی فرهنگی هستند که زن را نه به عنوان یک انسان آزاد و تکامل‌گرا بلکه به عنوان موجودی وابسته و زیبا تعریف کرده ‌است. زن در جهان غرب و شرق، همواره در خانه و در ارتباط با نقش‌های مادری و همسری معنا یافته است؛ این سخن به معنی انکار اهمیت این نقش‌ها نیست بلکه برجسته کردن حفظ کیان خانواده و ارضای همسر به عنوان هدف، این اصل را برای آنان موجه کرده که هر وسیله‌ای برای دستیابی به این هدف برساخته شده مشروع است. زنان همواره با این ترس مواجه‌اند که آیا زنی زیبا، قادر خواهد بود که پیکر خانواده‌شان را در هم بریزد؟ آیا موفقیت تنها در خارج از مرزهای خانواده در انتطار آنان است؟ و آیا همواره برای حفظ زندگی، باید تلاش در زیبا کردن روز افزون خود کنند؟ آیا زن تنها با میزان زیبایی‌اش ارزش‌گذاری می‌شود؟ آیا این باعث نگرانی نیست که مصرف لوازم آرایش زنان اروپایی و امریکایی بنا به آماری که در رسانه‌های داخلی منتشر می‌شود، بسیار پایین‌تر از مصرف زنان ایرانی و مسلمان است؟

در دنیای جدید، همواره در غیاب زنان زیبای آرایش کرده، با نکوهش مردان و زنان از این گروه مواجهیم اما در واقع در هنگام حضور آنان، اهمیت و احترام، هرچند اندک و زودگذر، متوجه زنانی است که توانسته است به کمک ابزارآلات زیبای بخش و جراحی‌های مختلف، خود را زیبا نشان دهند. این موج زیبا پرستی حتی به کودکان نیز منتقل شده است. کودکانی که در این محیط رشد یافته‌اند علاقمند به داشتن مادرانی زیبا و همانند هنرپیشه‌های مطرح هستند و رفتارهای آنان به خصوص در جمع همسالانشان (مهدکودک یا مدرس) حاکی از آن است که نداشتن مادرانی با آرایش و پوشش خاص، باعث شرمساری آنان است. از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که زنان نیز مانند مردان، خواهان دستیابی به رشد و کمال هستند و بر مبنای آموزه‌های اسلامی، مرد و زن از یک جوهر آفریده شده‌اند. پس نمی‌توان زنان را ضعیف یا غیرتوانمند در رسیدن به مدارج عالی در زندگی متهم کرد اما فرهنگ عمومی با القای بسیاری از اصول نادرست از کودکی، زن موفق و دلخواه را زنی عفیف، زیبا، وابسته و همیشه جوان معرفی می‌کند و موفقیت زن در حفظ این موارد است. حالا این نوع نگرش که در ذهن کودک دختر و پسر حک شده، او را به پذیرش آن وادار می‌سازد.

اسلام با هدف تعالی بخشی یه مقام انسانی زن، حجاب را به منزله سپر دفاعی وی در جامعه پی‌ریزی کرده است و رعایت عفت و حجاب از ملزومات دینداری در این دین بزرگ محسوب می‌شود. خداوند در سوره احزاب آیه ۵۹ می‌فرماید: «ای پیامبر! به همسران، دختران و بانوان مؤمن بگو روپوش‌های خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوس‌رانان قرار نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»

مستر همفر، جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی در بخشی از خاطرات خود آنجا که نقاط قوت مسلمان‌ها را بر می‌شمرد، به حجاب اشاره می‌کند و می‌گوید: «زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست». و در جایی دیگر به اقداماتی که جهت از بین بردن نقاط قوت مسلمین توسط دولت انگلستان برنامه‌ریزی شده، اشاره کرده و می‌نویسد: «به هر وسیله‌ای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بی‌حجابی را در بین زنان مسلمان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آن‌ها که حجاب را کنار بگذارند، باید به آن‌ها تفهیم کرد که حجاب به معنای چادر یا عبا، مربوط به اسلام نیست. چادر لباس قدیمی ایرانیان پیش از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کرده‌اند و این یک لباس اسلامی نیست. مردم صدر اسلام زنان پیامبر را می‌دیدند که در همه شئون و مشاغل مردانه مداخله می‌کردند، خواه ناخواه وقتی زن‌ها از حجاب خارج شدند، مرد‌ها و جوانان فریفته می‌شوند و در نتیجه فساد در کانون خانواده‌ها رخنه می‌کند. برای اجرا اول باید سعی کرد زنان غیرمسلمان در کشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز پیروی آنان کنند.» (حریم ریحانه: ۱۱۳)؛ فانون در کتاب خود درباره استعمار الجزایر می‌گوید: «روش پوشاک، سنن و لباس پوشیدن و زینت‌ها، اساسی‌ترین و مشخص‌ترین شکل یک جامعه است که بلافاصله به چشم می‌خورد. غالبا از روی سنن لباس پوشیدن افراد یک جامعه، تعلق آن‌ها به مرحله خاصی از فرهنگ مشخص می‌شود.... مسئولین حکومتی (الجزایر) بعد از هر موفقیت ثبت شده، بیشتر معتقد می‌شوند که زن الجزایری تکیه‌گاهی است برای نفوذ غربیان در جامعه بومی. هر چادری که دور انداخته می‌شود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنون بود، در برابر او می‌گشاید... این زن که بیرون و دیگران را می‌بیند ولی خود دیده نمی‌شود، به استعمارگر محرومیتی را تحمیل می‌نماید؛ زیرا این دیدن یک‌طرفه است و تقابل وجود ندارد. زنی که دیده نمی‌شود، تسلیم نمی‌گردد، خود را عرضه نمی‌کند. (فانون، سال پنجم استعمار الجزایر)

از بین رفتن عفت در پوشش در فضای عمومی و خصوصی

در زمینه تغییر الگوی لباس، ناصرالدین شاه را می‌توان اولین کسی دانست که تغییر لباس مردم ایران را در برنامه‌های حکومت خود قرار داد. در دوره او کلاه‌های بلند از مد افتاد و کلاه و ماهوت سیاه برای مردان باب شد. جرج کرزن در کتاب خود به نام ایران و قضیه ایران، می‌نویسد: با تاسیس سلسله قاجار در صد سال پیش و تغییر وضع حکومت طرز و شکل لباس هم ساده‌تر گردید. عمامه به تدریج از میان رفت و حال فقط حاجی‌ها و سید‌ها و ملا‌ها بر سر دارند. لباس بلند و رنگ‌های زننده شرقی به صورت تنگ‌تر و تمام یا نیمه اروپایی درآمد و رنگ‌های معتدل از قبیل قهوه‌ای، مشکی و سبز و خاکستری و انواع دیگر با زمینه سیاه یک دست متداول گردید... ولی آن زرق و برق‌ها و الوان تند و زیبنده که علامت شرق واقعی است در میان نیست.

در مورد زنان ابتدا روبند برداشته شد و جای آن را پیچه گرفت. سپس چادرهای گشاد و بلند جای خود را به چادرهای تنگ و کوتاه می‌دهد و لباس درونی زنان نیز به لباس‌های فرنگی اروپایی تبدیل شده و آهسته آهسته دامن شلیته (چین دار)، دامن کوتاه، بلوز کوچک (ارخالق)، تنبان و جوراب شلواری رواج پیدا می‌کند و سایر آوار تمدن غرب را به همراه خود می‌آورد و کم کم زنان را به صحنه‌های تئا‌تر و تماشاخانه‌ها می‌کشاند. پس از مرگ ناصرالدین شاه دوره مظفرالدین شاه آغاز شد و بخشی از سیاست‌ها همچنان دنبال شد. در مدت اغتشاشات مشروطه خواهی و کودتای رضاخان، فعالیت‌ها علیه حجاب کم رنگ‌تر بود و پس از کودتای اسفند ۱۲۹۹ و روی کار آمدن رضاخان برنامه‌ای که به تعویق افتاده بود در دستور کار قرار گرفت. در دوران مشروطیت غربزدگی بیشتر در قلمرو اندیشه فکر و قانون رواج یافت. گام بعدی در شرایط نو استعماری و روند توسل به غرب برای توسعه، پس از کودتای رضاخان انجام گرفت. طرفداران غرب که مسحور تکنولوژی پیشرفته اروپا بودند، با مأموریت ساختن ایران نو به میهن برگشتند و پیشنهاد کردند جامعه ایران باید یک جامعه دنباله رو باشد و برای متجدد شدن از گذشته خود جدا شود.

درباره تاریخ کشف حجاب در ایران باید گفت که در اواخر حکومت قاجار‌ها و شیوع مسافرت جهانگردان به ایران، زمزمه‌های بی‌حجابی شنیده شد اما آتش کشف حجاب در زمان رضاخان و به تقلید از نوگرایی آتاتورک در سال ۱۳۰۷ شعله‌ور شد. کشف حجاب از پیامدهای مدرنیزاسیون و غرب‌گرایی تحمیلی در ایران و حاصل دخالت آنان در سست کردن باورهای دینی ایرانیان بود. به طور کلی باید گفت که رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه ۶ دی ۱۳۰۷ و در سومین سال پادشاهی رضاخان به تصویب رسید. در دوران پهلوی دوم نیز این روند ادامه یافت اما بی‌حجابی به صورت اجبارآمیز و به شدت دوران رضاخان نبود و افراد با حجاب نیز در شهر‌ها دیده می‌شدند. در جریان انقلاب اسلامی، زنان به طور داوطلبانه با حجاب در تظاهرات علیه نظام شاهنشاهی حضور یافتند و بعد از پیروزی انقلاب نیز روند حجاب خواهی گسترش یافت اما رسانه‌های خارجی و بعد‌ها داخلی، اینترنت، ماهواره و.... موج جدیدی از بی‌حجابی را در درون خانواده ایجاد کرد. کمتر کسی است که درباره کشف حجاب اجباری رضاخان اطلاعاتی نداشته باشد، اما آنچه مهم است، از بین رفتن عفت و حیای پوشش در درون مرزهای یک خانواده است.

بخش مهمی از اختلافات فکری- فرهنگی در آغاز پیروزی انقلاب، مسائل زنان (حجاب شرعی، اختلاط زن و مرد، سن ازدواج، سقط جنین، تفاوت‌های زن و مرد درحق طلاق، قضا و سرپرستی و...) بود. همه عرف‌گرایان و بخشی از دین گرایان، به نسبت نوگرایی و تجددپذیری در این امور به حقوق و آزادی‌های فرامذهبی تاکید کردند، نوع پوشش را در حد عرف، از امور شخصی و عقاید هرکسی می‌دانستند و اجباری بودن حجاب را روشی درست تلقی نمی‌کردند اما دین‌گرایان معتقد به اصالت فقه و جاودانگی و جهان‌شمولی ظواهر شریعت، حجاب و سایر احکام راجع به زنان را غالباً بیرون از حیطه تحولات و اموری مقدس و لازم الاجرا در هر شرایط می‌دانستند.

از سوی دیگر با گسترش بحث‌های روشنفکری سکولار در عرصه حقوق زن، تلاش برای خروج دین از نهادهای اجتماعی و رواج مباحث عدالت جنسی در سال‌های اخیر از طریق شبکه‌های تلویزیونی خارجی، اینترنت و هم چنین سریال‌ها، فیلم‌های سینمایی و داستان‌های فارسی به تقویت جریان‌های فمینیستی و افزایش مطالبات مغایر با عقل و شرع آنان منجر شد. فمینیسم در ایران همانند سایر کشور‌ها قصد تخریب خانواده و آزادی‌های تحدید نشده برای زنان است. این نگرش به گسترش انگاره‌های همجنس گرایانه و به رسمیت شناخته شدن همجنس بازی نیز ختم شده است.

با گذشت چند سال از فعالیت شبکه فارسی وان، این شبکه با پخش سریال‌های خانواده ستیز و رواج بی‌بند و باری عمومی در خانواده و عدم التزام به قوانین زناشویی سعی در نفوذ در فرهنگ ایرانی- اسلامی و متزلزل کردن بنیان‌های آن دارد.

کم اهمیت جلوه دادن قوانین زناشویی و خانوادگی در سریال‌هایی همانند خواهر من، ویکتوریا، زندگی دوباره و.... همراه با نابودی ارزش‌های اسلامی هر روزه به نمایش در می‌آمد و مخاطبان زیادی نیز از قشرهای مختلف جامعه را به خود جلب می‌کرد. در بسیاری از این سریال‌ها نیز زنان در حرکتی اعتراضی، خانواده را فدای خواسته‌های شخصی و غالبا جنسی خود کرده و در انتقام از مرد خانواده به رفتاری همانند او دست می‌زند. آنان با کسب موقعیت‌های شغلی همتای مردان و دستیابی به استقلال مالی، درصدد انتقام از سلطه مردانه هستند. در این بین با ترویج یک رفتار به طور عینی، تغییر رفتارهای ضمنی و پنهانی نیز در این سریال‌ها دیده می‌شود. نوع پوشش و تغییر در رفتارهای خانوادگی مانند روابط زناشویی، روابط بین والدین و فرزندان، روابط جنسی و عاطفی خارج از چارچوب خانواده از مهم‌ترین تغییرات انجام شده در سبک زندگی مسلمانان خاورمیانه، به مدد اهداف فرهنگی استعماری غرب بوده است.

نقش والدین در رفتارهای فرزندان

والدین، اولین و مهم‌ترین الگوی رفتاری فرزندان محسوب می‌شوند. غالب رفتارهای کودکان یا شبیه رفتار آنان یا علیه آن تداوم یافته است. نحوه احوالپرسی، غذا خوردن، نشستن و برخاستن از رفتارهای عینی والدین اکتساب می‌شود. پوشش و لباس‌های انتخابی نیز در این زمره قرار می‌گیرند. تمایز بین دو جنس و نحوه انجام نقش‌های جنسی، بیش از آنکه از طریق غریزه به کودک منتقل شوند، از نحوه رفتار و منش والدین به او آموزش داده خواهد شد. پدر و مادر نباید با این شعار که چهار دیواری اختیاری است و به بهانه اینکه همه خانواده، محرم یکدیگرند، هرگونه خواستند، بپوشند و هرچه خواستند، با هم بگویند. چگونگی معاشرت در بین تک تک افراد خانواده هم باید تابع مقررات ویژه‌ای باشد. مادر و دختران خانواده باید از پوشیدن لباس‌های کوتاه، تنگ وآرایش‌های زننده خودداری کنند.

مادر - زن در تصور پسران

هنگامی که مادر با پوشش نامناسب (یا مناسب برای زمانی که فرزند در زندگی مشترک آنان حضور نداشت) در جمع خانواده حاضر می‌شود و عرف مادر- فرزندی را نادیده می‌گیرد، به مرور برخی موارد و تفاوت‌های بدنی بین زن و مرد را برای کودکانش و به خصوص فرزندان پسر برجسته می‌کند.

اگر کنش‌ها و واکنش‌های والدین در قبال فرزند به اندازه و به موقع باشد، کودک نیز در آینده از تعادل روانی و اخلاقی و هماهنگی بیشتری در شخصیت برخوردار خواهد بود، در غیر این صورت عدم تعادل روحی و روانی و ناسازگاری‌های رفتاری را در دوران‌های بعدی زندگی او به دنبال خواهد داشت.

در نظریات روان‌شناسی فروید به تمایل جنسی پسر به مادر - که همراه با حس رقابت با پدر است- عقده ادیپ گفته می‌شود. این کلمه برای اولین بار توسط فروید در کتاب «تفسیر خواب‌ها» ابداع شد. انتخاب این کلمه بر مبنای سرگذشت شخصیت اسطوره‌ای ادیپ بود که بر اساس آنچه در تقدیر او و پدرش پیش بینی شده بود، پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد. معادل زنانه عقده ادیپ، عقده الکترا است. فروید معتقد بود که این مرحله عقده ادیپ در رشد کودکان بین ۳ تا ۵ سال، چیزی طبیعی است و پایان آن زمانی است که کودک هویتش را با والد از جنس خودش، شناسایی کرده و امیال جنسی‌اش را سرکوب می‌کند؛ این فرایند در نظریه فروید باعث تشکیل فراخود می‌شود.

در آموزه‌های دین اسلام در عین حالی که محرمیت بین مادر و فرزند دائمی و تایید شده است، اما حفظ حدود در ارتباط بین مادر و فرزند در احادیث و شیوه‌های علمی زندگی که در سیره ائمه آموزش داده شده است. پوشش مادر در سال‌های اولیه زندگی کودک، تصویری از زن برای او ایجاد می‌کند که در سال‌های بعد نیز مرجع بازگشت به تعریف از زن، ناخودآگاه به آن بازخواهد گشت. وقتی کودک زود‌تر از سن بلوغ با مفهوم زن به عنوان جنس مخالف آشنا شود و در صدد شناخت و تشریح آن برآید، مشکلات اخلاقی بسیاری در خانواده و در زندگی شخصی آن پسر ایجاد خواهد شد.

مادری که حضور فرزند خردسالش را نادیده می‌انگارد، فرصتی نیز برای تشویق یا ترغیب و ارشاد یا ورود به سرگرمی‌های کودک و کارهایی از این دست را ندارد. مستندات غیرقابل انکاری وجود دارد که نشان می‌دهد استکبار جهانی در کشورهای اسلامی، همزمان با دنبال کردن دو خط مشی کلان اسلام ستیزی (با رویکرد اضمحلال ایدئولوژیک) و گسترش فساد و فحشاء، مشروعیت بخشیدن به روابط ناسالم جنسی را به عنوان یک برنامه جدی تخریب کننده، تعقیب می‌کنند و از طریق شبکه‌های مجازی و برخی سایت‌های هرزه‌نگار، توجه پسران را حتی به جاذبه‌های جنسی مادران خود و برقراری رابطه جنسی با آنان ترغیب می‌کند.

پوشش مادر و تأثیر آن در فرزندان پسر

کلمه‏ حجاب، هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب؛ این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‌‏دهد که‏ پرده وسیله پوشش است. شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی‏ حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می‌‏شود که از طریق پشت پرده واقع‏ شدن صورت گیرد.

امام خمینی (ره)، نیز در خصوص میزان نفوذ و تأثیر تربیتی مادران در شخصیت کودکان می‌فرمود: «سعادت بچه‌ها از دامن مادر شروع می‌شود. آن قدری که اخلاق مادر در بچه و کودک نورس تأثیر دارد و به او منتقل می‌شود، از دیگران عملی نیست. مادر‌ها مبدأ خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه‌ها را بد تربیت کنند، مبدأ شرورند. یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه، یک امت را نجات بدهد و ممکن است بد تربیت کند و موجب هلاکت امت بشود.»

از نظر حکم شرعی، واجب نیست مادر همه اعضای بدن خود را از فرزندان خودش بپوشاند. بنابراین باز بودن سر و گردن، دست‌ها و پا‌ها و ساق پا اشکالی ندارد با این همه از نظر تربیتی، پایه‎های اساسی رشد شخصیت کودکان و نوجوانان از طریق تقلید نهاده می‌‎شود و این شیوه تقلید هم از راه شنیداری و هم از طریق بصری حاصل می‌‎شود. بنابراین رفتار مادر تأثیر فراوانی بر روی کودکان دارد. کودک نمی‌تواند در کار‌هایشان هدف‎گیری درستی داشته باشد، لذا تمام توجهش به پدر و مادر و اطرافیان است، اعمال و حرکات آ‌نها را مشاهده می‌‎کنند و از آنان تقلید می‌‎کنند. این امر در مورد پوشش نیز صدق می‌کند. اگر مادر همیشه با پوشش مناسب در مقابل فرزندان خود ظاهر شده باشد، کودک هم سعی می‌‎کند‌‌ همان پوشش را از مادر تقلید کند و در دوران نوجوانی که نوبت به انتخاب می‌‎رسد، سعی می‌‎کند با مادر همانندسازی کند و‌‌ همان شیوه مادر را برای خود انتخاب کند. برخی از والدین تصور می‌‎کنند که کودکانشان متوجه رفتارهای و حرکات آنان نمی‌شوند لذا با پوشش نامناسب در مقابل فرزندان خود ظاهر می‌‎شوند. پوشش اطرافیان در بلوغ زودرس کودک نقش مهمی دارد. کودکی که قبل از سن نوجوانی هر روز با بدن نیمه عریان مادر و خواهر مواجه است، زمینه تحریک جنسی در او سریع‎‌تر و زیاد‌تر می‌شود و باعث ظهور زودرس علائم بلوغ جنسی می‌گردد. هم چنین پوشش‎های نامناسب والدین در مقابل فرزندان، حیاء و عفت را در دید و منظر آن‌ها کم اهمیت جلوه می‌دهد. بنابراین لازم است مادر قبل از پنج سالگی در مقابل کودکان پوشش مناسب داشته باشد تا تصویری که در ذهن کودک از مادر باقی می‌‎ماند، تصویری زیبا و آراسته باشد و الگوی مناسبی از پوشش در ذهن کودک نقش ببندد.

تأثیرات آشکار و پنهان بی‌بند و باری در پوشش مادر

بی‌بند و باری در پوشش مادر در منزل و حریم خانواده، تأثیرات آشکار و پنهانی برای کودکان به خصوص پسران دارد. حجاب علاوه بر آثار شخصی و شخصیتی، دارای آثار اجتماعی است. جامعه‌ای که در آن بانوان با حفظ حدود و حقوق دیگران ظاهر شوند و موجب تخریب روح و جسم هم‌نوعان خود نشده و محیط امن و آرامی را برای جوانان فراهم سازند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت. امام خمینی درباره حدود حجاب برای زنان می‌فرماید: «واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دست‌ها تا مچ از نامحرم پوشیده شود و لباسِ مذکور (لباس بلند آزاد و شلوار و روسری) اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانع ندارد، ولی پوشیدن چادر بهتر است و از لباس‌هایی که توجه نامحرم را جلب می‌کند، باید اجتناب شود.»

اگر زنان جامعه باحجاب باشند، هم مردان از نظر طهارت روح و جسم سالم می‌مانند و هم در جامعه، سلامتِ خانوادگی ـ که به عنوان یک اصل تربیتی است ـ حفظ خواهد شد و محیط خانواده تحت تأثیر خودنمایی‌های عده‌ای از زنان بدحجاب و بی‌حجاب قرار نمی‌گیرد. مادر خانواده باید در تلاش باشد از لباس‌هایی که باعث تهییج بین فرزندان اعم از دختر و پسر می‌شود، خودداری کند زیرا ناخودآگاه پسران به دنبال جاذبیت‌های بدنی یک زن و انحراف اخلاقی کشیده می‌شوند. آنچه به نام «هیزی» در فرهنگ عامه بیان می‌شود ناشی از عواملی است که برخی اعضای بدن یا پوششی خاص را برای مردان در سنین کودکی و نوجوانی برجسته کرده و تماشای آن توأم با لذت و سرخوشی هوس آلود برای مرد می‌گردد.

سوء رفتارهای گوناگون اعم از آزار زبانی تا تعرض را می توان ناشی از عدم ارضای نیازهای مردان در کودکی و نوجوانی یا تهییج بیش از حد بدون رعایت حریم‌ها در خانواده دانست.

راهکار

والدین باید حضوری مداوم، فعال و منظم در زندگی فرزندان‌شان داشته باشند؛ زیرا کودکان ارزش‌ها را از طریق کنش دو طرفه میان خود و والدین و الگوگیری از آنان می‌آموزند؛ کنش متقابلی که نیازمند حضور فیزیکی، عاطفی، عقلانی و روحی والدین در زندگی با فرزندانشان است. حضور مؤثر و ارزشمند والدین در کنار فرزندان، پیوندهای عاطفی میان آن‌ها را تقویت می‌کند، رفتارهای صحیح اجتماعی را به آن‌ها می‌آموزد و حس احترام و اطاعت را در آنان برمی انگیزد. ازاین رو، ارزش‌های اخلاقی و شخصیت در کودکان پایه ریزی می‌شود.

از راهکارهای مهم جلوگیری با رفتارهای مخرب در خانواده، نظارت درونی فرد بر رفتار خویش است زیرا در دنیای مدرن امروز امکان نظارت مستقیم و همه جانبه بر زندگی فرد هرگز امکان پذیر نیست. تعریف دقیق و روشن آموزه‌های دینی و هم‌چنین جلوگیری از رواج نمادهای ایدئولوژی غربی به دستیابی به این هدف کمک خواهد کرد. فرد با بهره گیری از وجدان فردی، مبانی اخلاقی، تعهد دینی و نیز حقوق مدنی در نظام مدرن امروز، ابزار لازم برای خود کنترلی را فراهم می‌سازد. در این میان نقش نهادهای دینی به عنوان یکی از منابع هویت بخش به خصوص برایزوج‌های جوان، با افزایش آگاهی به افراد در جهت‌دهی به سمت رفتارهای سالم و استفاده مناسب و کارا از رسانه‌ها، می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود.

نادیده گرفتن آموزه‌های دینی در رفتار اعضای خانواده و شیوع بی‌بند و باری رفتاری از طریق تماشای دسته جمعی برنامه‌های ماهواره، می‌تواند به این پدیده دامن زند. آموزش تربیت فرزند، بررسی آسیب‌های ناشی از عدم رعایت نکات اخلاقی و دینی در زندگی خانوادگی برای زوج‌های جوان، تقویت بنیان‌های خانواده، آمورش خودکنترلی، تلاش برای نهادینه شدن لباس‌های راحت و مناسب در جمع خانواده، بهبود وضعیت برسازی از مادر در رسانه‌های داخلی، تغییر الگوهای زیستی فرزندان و... در راستای بهبود مناسبات درون خانواده و ترویج اخلاق حسنه مطابق با شرع و عقل می‌تواند بسیار موثر باشد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها