به گزارش پایگاه 598 ،… و نگرانیهایمان در مورد کیروش و دنیای پس از آن با مصاحبه کفاشیان به اوج رسید. در واقع همه خبرنگاران و روزنامهنگارها نگران همین اتفاق بودند که دوباره و مثل همیشه «روش چرخ و فلک» را در فوتبال ایران در پیش بگیریم و پس از یک دوره صعود و رو به بالا رفتن سقوط کنیم و دوباره پس از طی مسیری به مبدا برگردیم و مسیر عوض کنیم.
حرف ساده این است:
کفاشیان اعلام کرد که درمیان گزینههای خارجی کیروش بهترین است اما اگر بنا باشد با او قرارداد نبندیم به دنبال گزینه داخلی میرویم چرا که زمان میبرد تا مربی خارجی با فوتبال ایران آشنا شود.
حرفها در مجموع غلط نیست در واقع اگر بنا باشد ما مربی دیگری از یک مکتب دیگر اینجا بیاوریم به بنبست میرسیم اما مربی که هم راستا و هم مکتب کیروش باشد مسیر را ادامه میدهد و میرود…
این به سان آن روزگاری است که صفایی فراهانی بلاژویچ مربی چهارم جهان را به ایران آورد و پس از اتمام کار دادکان برانکو را جانشین بلاژ کرد که این عالی بود و سرانجام خوبی هم داشت چه در بوسان، چه در جام ملتهای آسیا و نهایتا تا حدودی در جامجهانی
مسئله اما اینجاست که کفاشیان و دوستان با وجود آن که میدانستند روزی باید با کیروش کار را تمام کنند با این حال هیچ فکری برای این روز نکرده بودند و هیچ برنامهای نداشتند.
کمیته فنی فدراسیون هم هیچ برنامهای نداشت. انگار جامجهانی پایان دنیاست و بعد از آن «دره» است این در حالی است که اگر فدراسیون برنامه داشت حتما گزینهای را نزدیک به کیروش در تیم ملی نگه میداشت تا ناصر الجوهری عربستان را تکرار کند. برانکوی بلاژ را تکرار کند اما نکرد.
و حالا ترس همین است، ترس این است که به گزینه داخلی برگردیم!
اصالتا بیشترین دلیل حمایت از کیروش که یک امتیاز از جام جهانی گرفت و کارنامهاش (منهای بازی با آرژانتین) ایدهآل نبوده و یا در حد این همه حمایت مردمی و رسانهای نبوده) این است که همه میترسند به گزینه داخلی برگردیم و دوباره از اول شروع کنیم.
میگویند گزینه فرکی است. این نکته را امروز رسانهها میگویند ما در روزنامه نود سه ماه قبل نوشته بودیم و اتفاقا بر این باوریم که اگر قرار بر این است که گزینه داخلی داشته باشیم. فرکی بهترین گزینه ممکن است اما کاش حاج حسین را به کیروش نزدیک میکردیم! یا حداقل در جامجهانی به جای آن همه هنرمند و همراه بیتاثیر، حاج حسین را خیلی رسمی کنار تیم ملی به برزیل می بردیم تا از نزدیک کنار تیم باشد و چم و خم کار را یاد بگیرد. اما حتی چنین هم نکردیم!
فرکی نه، هر کسی دیگری، اگر میخواستیم چنین بازگشت به عقبی داشته باشیم کاش او را کنار تیم ملی قرار میدادیم، دستیار کیروش میکردیم یا چیزی شبیه به این اما کفاشیان انگار برای پس از جامجهانی هیچ برنامهای نداشت! هیچ برنامهای!
ما میتوانستیم طی ماههای اخیر حسین فرکی (یا هر گزینه دیگری را دستیار کیروش کنیم یا به تیم نزدیک کنیم اما بیبرنامگی ما کیروش را سوار کار کرد.
او تنها دستیار خودش از ایران مجید صالح را کنار گذاشت و هر کاری دلش خواست کرد (البته که عقبه و تاریخ بدی در مورد دستیار ایرانی در زمان ایویچ داشتیم).
اما فدراسیونی که برنامه دارد راهش را جلو میبرد نه این که بنشیند تا جامجهانی تمام شود و حالا تازه به این فکر کند که چه کسی سرمربی تیم ملی شود(!)
این درست نیست. صحیح نیست، غلط است و اشتباه! اگر برنامه داشتیم شاید نه این بازگشت به عقب را داشتیم نه این بیسر و سامانی را.
حال اگر کیروش دستمزدی بالاتر از خودش را از فدراسیون بخواهد تکلیف چیست؟ باید اطاعت کنیم؟
چون هیچ نقشه دومی نداریم؟
برنامهریزی یعنی همین، یعنی این که همیشه Plan B داشته باشی نه این که وقتی با سر خوردی به بنبست تازه فکر کنی که میخواهی چه کنی.
حتی همین وینگادا را هم میتوانستند بسازند برای جانشینی کیروش تا راه را با همان تفکر پرتغالی ادامه بدهد اما…