کافی است این روزها سری به دفتر باشگاه پرسپولیس بزنید؛ در طبقه چهارم با مدیری روبهرو خواهید شد که هیچ نشانهای از گذشته دور و نزدیکش ندارد. علیرضا رحیمی به عنوان مدیری شناخته شده، در پرسپولیس به پریشانی و نگرانی موقت رسیده است.
رفتوآمد مکرر بازیکنان به دفتر او برای حل مشکلات و تعیین تکلیفشان فقط یک جواب دارد: «نمیدانم. با دایی حرف بزنید» و دایی هم که در دسترس نیست! محول کردن کارهای مدیریتی به علی دایی با شعاری که قبلاً سر داده شده بود در تضاد کامل است؛ «میخواهیم ذهن دایی این فصل فقط معطوف به مسائل فنی باشد»، اکنون ولی با سفر دایی به خارج از کشور عملاً همه امور باشگاه با تعطیلی مواجه شده و گویا مدیرعامل اصلی باشگاه اوست.
رویانیان و پس از آن علی پروین هیچگاه با دردسر حضور مکرر طلبکاران ریز و درشت مواجه نبودند. روزی که پروین به صراحت از 4 میلیارد موجودی باشگاه (2 میلیارد رسالت و 2 میلیارد وزارت ورزش) حرف زد، کسی ندید که طلبکاران امروزی باشگاه سراغش را بگیرند. این روزها ولی طلبکارانی به دفتر باشگاه میروند که رفتارهایشان و البته ریشه حضورشان را که مورد تفتیش قرار دهیم، میتواند ما را به کدهایی برساند که تعجببرانگیز است!
سعید عزیزیان به دنبال طلب خود به دفتر باشگاه میرود، پایان رأفت هم بابت حضورش در تیمهای پایه خود را طلبکار میداند. او هم تاکنون پا پیش نگذاشته بود ولی حالا سر و کلهاش پیدا شده و به عنوان یک مشتری دائمی دفتر رحیمی، روز را با او میگذراند! رأفت نیز با یک عضو هیأتمدیره ارتباط تنگاتنگی دارد!
بهروز سلطانی به عنوان نایب رئیس شرکت پیشکسوتان پرسپولیس روانه دفتر رحیمی میشود و بلافاصله پس از خروج از دفتر، مصاحبه کرده و عملکرد پروین و رویانیان را بر سر رحیمی میکوبد!
طی روزهای اخیر اتفاقاتی رخ داده که به نظر میرسد با خواستههای یکی از اعضای هیأتمدیره همخوانی ندارد؛ از عدم انتصاب فرد دلخواه در منصب مدیر روابط عمومی تا ناکام ماندن پروژه کمیته فنی برای برهم زدن تمرکز سرمربی و ناکامی در داستان علی کریمی و رودررو قرار دادن او و سرمربی! به نظر میرسد حالا دورخیز برای سرنگونی مدیرعامل در دستور کار قرار گرفته و طلبکاران را با نیات مشخص روانه دفتر باشگاه میکنند تا با داد و بیداد و مصاحبه و… نشان دهند رحیمی شایسته این جایگاه نیست. آنهایی که مسائل پرسپولیس را عمیق پیگیری میکنند، حق دارند دلواپسی خود بابت این مسائل و تحرکات مشکوک را ابراز نمایند و از خودخواهیها بترسند.