به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «سانتیهگو آرکوز» روزنامه نگار جوان 22 ساله به مدت سه سال در روستای کوچکی به نام «سینه گا» در اکوادور کار و زندگی میکرد. در این روستا هیچ بچهای وجود ندارد.
«سانتیهگو» گفت: این موضوع تاکید بر یک واقعیت گسترده دارد که ساکنین بسیاری از روستاها سالمندان و جوانان به شهرها رفتهاند.
آنها یک بار در سال برای روز مردگان، نزدیکان هر مرده به قبرستان میآیند و در آنجا با هم غذا میخورند و جشن میگیرند و از فردای جشن باز روستا خلوت میشود.
جادهای متروکه که در آن جز خرس و مار دیده نمیشود اما به تازگی شرکت نفت برای نصب خطهای لوله جاده جدیدی ساخته است.
«ماریا ماتئو» قدیمیترین زن روستاست و احتمالا بیش از 100 سال دارد، او ناشنوا، لال و کور است و سمت چپ وی برادرزادهاش «هورتنیکا ماتئو» از او مراقبت میکند؛ آنها با هم در بالای تپه مشرف به روستا زندگی میکنند.
این عکس ثابت میکند زمانی کودکان در اینجا بازی و زندگی میکردند؛ این تنها اسباب بازی است که باقی مانده میکند؛ شاید نصب و راهاندازی خط لوله و ترمیم برخی از جاها باعث شود ساکنان جوان این روستا به زادگاه خود برگردند.
این ساختمان تنها ساختمانی است که از بتن ساخته شده و مدرسهای است که فقط سه سال کودکان در آن درس خواندهاند اما به مدت 18 سال است که تعطیل شده و امروز کودکی نیست که در آن درس بخواند و تنها ساکنان آن حیواناتی مانند بز به عنوان یک سرپناه از آن استفاده میکنند.
این مرد «بولیوار کویی می» است که مشغول راه رفتن در خیابان اصلی است؛ دو طرف این خیابان خانههایی است که بیشتر آنها متروکه هستند؛ بولیوار دارای یک همسر و سه فرزند و 2نوه است که روستا را برای زندگی در شهر رها کردهاند اما بولیوار به دلیل علاقهاش به زادگاهش و زمینها حاضر به ترک روستا نشده است.
این تصویر زمانی گرفته شد که برادر «ایگناسیا کویی می» در گذشت و ایگناسیا سیاه پوش شد.
این مرد به نام «سزار ماتئو» با عمهاش زندگی میکند و هیچوقت ازدواج نکرده است؛ وی بیشتر روز خود را صرف گوش دادن به رادیو میکند.
زمین این روستا بسیار حاصلخیز است اما مردم آن دیگر نمیتوانند به آن رسیدگی و آبیاری کنند، تنها یک باتلاق در خارج از شهر وجود دارد که مردم برای آبیاری مزارع خود از آب آن استفاده میکنند.
در هفته یک بار کامیونی برای فروش آب به روستا میآید؛ در این عکس «ایگناسیا کویی می» ظرف آب خود را قبل از ورود کامیون پاک میکند.
«جرونیمو آولینو» جوانترین ساکن این روستا است وی 65 سال دارد و تلاش میکند این گاو را برای روستائیان بفروشد؛ البته به ندرت روستائیان تصمیم به فروش محصولات خود میگیرند.
اهالی روستا محصولات و حیوانات خود را با دست خود میکشند تا گرسنه نمانند.
قبرستانی بسیار ساکت با صلیبهای محکم که مردم از آنها برای ساخت دیوارهای خانه استفاده میکنند.