به گزارش پایگاه 598 به نقل از نماینده، «قوای مقننه و قضائیه چندان به رئیس جمهوری ازادی عمل نمی دهند [...] در خیلی از موارد رئیس جمهوری در برابر قوه قضائیه ناتوان است و برای تحقق وعده و وعیدهایی که داده ممکن است با موانعی روبرو باشد. به همین دلیل لازم است برای آگاه کردن جامعه در این مورد تبلیغات شود.» این ها را یکی از نخبگان حامی دولت در گفتگو با هفته نامه «صدا» میگوید. احمد نقیبزاده که از قضا خود دانش آموخته و البته استاد علوم سیاسی نیز هست اما در این بین ترجیح میدهد اصول بدیهی حکومت داری نظیر تفکیک قوا را نادیده انگاشته و با نگاهی سیاسی، خواستههای جناحی خود را بر آموخته هایش ترجیح دهد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران از این سوال مهم عبور میکند که مگر قرار است روسای سایر قوا اساسا چه آزادیای به رئیس جمهور بدهند که امروز آن را سلب کردهاند؟ و مگر تفکیک قوا وظایف آنها را از هم منفک نکرده است؟ در این ارتباط تنها یک گزاره می تواند موضوعیت داشته باشد و آن هم اینکه نقیبزاده دایره اختیارات رئیسجمهور را ناکافی میداند. در این صورت همان قصه تکراری رئیس جمهور تدارکاتچی پیش میآید که اصلاحطلبان بارها آن را به رئیسجمهور محبوبشان نسبت می دادند.
در واقع این سوال به طور جدی پیش میآید که چرا روحانی در انتخابات شعارهایی داد که از عهده محقق ساختن آنها بر نمیآید؟ آیا شیخ حقوقدان نسبت به دایره اختیارات رئیس جمهور واقف نبود که اقدام به مطرح ساختن ادعاهای غیر عملی کرد؟ و آیا حال که به هر ترتیب با این شرایط مواجه است باید رسانههای حامی او همانند دوران دوم خرداد وارد فضای تبلیغات –بخوانید جنگ روانی- در رویارویی با ساختار نظام شوند؟
مدير اسبق گروه علوم سياسى دانشگاه های تهران و تربيت مدرس در قسمتی دیگر از این گفتگو در پاسخ به این سوال که بدنه اجتماعی روحانی همان بدنه اصلاح طلبی است یا آنکه او برای خود بدنه اجتماعی ساخته است؟ تصریح می کند که «ترکیبی از کارگزاران و اصلاحطلبان، بدنه اجتماعی آقای روحانی را تشکیل میدهند.» این ادعا در حالی است که بر کسی پوشیده نیست که اساسا بدنه اجتماعی مقولهای کاملا متفاوت از ترکیب کابینه بوده و ریشه در لایه های مختلف جامعه که عموما نیز در دسته بندی های سیاسی و گروهی تعریف نمیشوند دارد. لذا نمیتوان آنها را به اصلاح طلب و کارگزاران و امثالهم تعبیر کرد چرا که این قبیل کانالکشیها و مرز بندیها تنها مختص به کنشگران و فعالین سیاسی است.
نقیبزاده همچنین با ابراز تأسف بابت آنچه مظلومیت رئیسجمهور میخواند، به نوع برخورد روحانی با منتقدین اشاره کرده و خاطرنشان ساخته که او نوعی سیاست بیاعتنایی و بی محلی را در پیش گرفته است. او در حالی برای مظلومیت امنیتیترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی مرثیهسرایی کرده که نوع برخورد دولت با منتقدین در ماههای گذشته که طیفی وسیع از توهین، تهدید، تحقیر، شکایت و ... را در بر میگیرد بعضا حتی صدای حامیان روحانی را نیز در آورده و آنها را ناچار به انتقاد از این رویه ساخته است.
وی در بخشی دیگر از این گفتگو با انتقاد از سفرهای استانی رئیس جمهور، می افزاید «نیازی نیست که ایشان بخواهند با مردم ارتباط مستقیم برقرار کنند». نقیب زاده با نادرست خواندن این رویه تصریح میکند که «حضور رئیسجمهور در بین مردم اصلا درست نیست و محصول فرهنگ سیاسی غلط مردم در سالهای بعد از انقلاب است». او اظهارات شاذ خود را به همین جا متوقف نکرده و با «مسخرهبازی» قلمداد کردن این رویکرد خواهان توقف آن می شود.این نوع نگاه از بالا به پایین به جامعه البته تنها منحصر به نقیب زاده نیست بلکه باید آن را نگاهی غالب در میان خودروشنفکر پندارها ارزیابی کرد. پیش از این محمود سریع القلم نیز طی اظهاراتی اقشار عام مردم نظیر رانندگان تاکسی را افرادی بیاطلاع و ناآگاه خطاب کرده بود که صلاحیت سخن گفتن در مورد برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو را ندارند. او همچنین گفتگوی صدا و سیما با چنین شهروندانی را اقدامی پوپولیستی قلمداد کرده بود.
در این میان باید پرسید آیا حامیان رئیسجمهور اسبق و فعلی اینگونه میخواهد از جمهوریت نظام دفاع کنند؟