سرویس فرهنگی پایگاه 598، محمد متقیان/ امر تولید و تحول در علوم انسانی امری جدی و حیاتی برای انقلاب اسلامی است . اگر این موضوع دغدغه خاطر دلسوزان انقلاب است، پس طبیعی است که دشمنان انقلاب نیز نسبت به این امر اهتمام ویژه ای داشته باشند و در جبهه مقابل به صف آرایی علیه انقلاب در زمینه تحول در علوم انسانی بپردازند . آنچه که در روابط مجوعه دشمنان داخلی و خارجی و تحرکات آنها در این زمنیه دیدم مرا به این نقطه نظر رسانید که شبکه ای پیچیده، مانع تراشی در راه تحول در علوم انسانی را رهبری می کند. . شبکه ای متشکل از زور ، تزویر ، زر .
۱. ثروت و زر: بافت ثروت اینگونه نیست که نسبت به امر پژوهش و تولید در کشور بی تفاوت باشد و هر تئوری پردازی برای ذائقه آنها خوش بیاید . بلکه این جماعت در این زمینه موضع گیریهای تخصصی وحساسیت های ویژه خود را دارند . واضح است که جماعت سرمایه سالار بازار محور با تئوری های عدالت طلبانه اقتصاد اسلامی هیچ سازگاری ندارند . آنها با نظریات سوسیالیستی سر سازش نداشتند چه برسد به اینکه بپذیرند نبض اقتصادی کشور با حاکمیت نگاه عدالت بر آن به گردش درآید . پس تمام سعیشان بر این خواهد بود که نگذارند گردونه تولید و تحول در علوم انسانی به نفع جبهه حق وعدالت بچرخد . به عبارت دیگر تلاششان براین خواهد بود که بستر تحقیقاتی این موضوع را فراهم نساخته بلکه چنین بستری را هم اگر در جایی شکل گرفته است بر هم زنند و چنانچه فضای پژوهشی هم ساماندهی شد، جو تنش زایی را دامن میزنند تا محققان نتوانند به آسودگی خاطر به تولید نظریه مشغول باشند . وباید با چنین وضعیتی هر پژوهشگری که دل در گرو تحقق آرمانهای انقلاب دارد سعی کند با احاطه بر روند تحقیقاتی خویش نگذارد فرمان تحقیقاتش از دست بیرون رفته و در بازی دیگران وارد شود و وقت هدر دهد .
۲. ریا و تزویر : ریا دراینجا ریای علمی است . بدین معنا که برخی کسان با پوشیدن ردای علم سعی خواهند داشت تا خود را مرجع نو آوریها و ابداعات علمی معرفی کرده و پژوهشگران صادق و راستین را به سمت خود بکشانند . با این حیله ورزی آنها را از دل مشغولی اصلیشان که همانا امر تولید و تحول در علوم انسانی است جدا ساخته و به پروژه های دسته چندم تحقیقاتی مشغولشان گردانند . یا اینکه چنانچه خدای نکرده چنین کسی وجاهتی علمی داشته باشد، این وجاهت را که عمدتا از طریق مدارک دانشگاهی بیرون کشور ویا مقالات ISI بدست آمده است هزینه می کند تا بتمام توان مقابل امر تحول در علوم انسانی ایستادگی کند هرچند دلایلش برای مقابله تمام نباشد زیرا مهم زمین خوردن این پروژه است نه دلیل و منطق مخالفت .
3. زور و قدرت : بافت قدرت همه هستی قدرت طلبی اش را مدیون نظام ارباب رعیتی بود که با تلالو انقلاب اسلامی این سیستم فروپاشید لیکن به فوریت، نظام اداری و سیستم بوروکراسی به احیای دوباره مدل پیشین بر خاست و آن را در قالبی دانش نشان و فریبنده برساخت . بوروکراسی موجود مانع عمده ای است بر سر راه تحقق عدالت درسطح جامعه . این مدل سعی در افزایش لایه های اجتماعی و طبقه بندی افراد و مردم در سطوح مختلف دارد بگونه ای که طبقه فرودست جامعه همیشه پایش را به اندازه خود دراز کرده و توقع نداشته باشد که با مدیران بالادستی ارتباط رو در رو داشته باشد و از آنها مطالبه عدالت کند . برای این مدل نیز تئوری پردازانی هستند که اهتمام بر حفظ و صیانت از سازمانهایی مانند سازمان مدیریت وبرنامه ریزی را دارند و برای این وظیفه حاضر به مقاله نویسی و ریش جنباندن علمی هم هستند که بگویند این علم است که می گوید باید چنین مدل حاکمیتی بر کشور حکومت براند .
پس شبکه ای از قدرت و ثروت و ریای علمی دست در دست هم داده اند که امر تحول در علوم انسانی به سامان نرسد . این نوشته سعی در تحلیل فضای این شبکه مانع تراش دارد و اگر روزی فرارسد که بخواهم این شبکه را به نشانی های دقیقتر با معرفی افراد فعال آن بشناسانم برای این کار اسناد و مدارک کافی موجود است .