فارس، بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران با سخنرانی دکتر حسن روحانی، رئیس
جمهور محترم منتخب، آغاز به کار کرد. در این مراسم آقای روحانی ضمن اشاره
به رویکرد فرهنگی دولت یازدهم اظهار داشت: «دولت در پی سانسور دولتی نیست،
همانطور که میبینید بیشترین نقد امروز در جامعه از دولت و دولتمردان
میشود و من افتخار میکنم به دولتی که شرایطی به وجود آورده است تا همه به
راحتی حرف میزنند و نقد میکنند، سخن میگویند و گاهی از کاه کوه
میسازند.»
این اظهارات در حالی صورت میگیرد که در روزهای گذشته
خبر انتشار مستندی در مورد زندگانی آقای روحانی به جنجال بزرگ رسانهها و
هواداران دولت اعتدال تبدیل گردیده است. این افراد و رسانهها در این چند
روز تلاش کردند تا تولید این فیلم را به فرصتی برای سرکوب مخالفین بدل
نمایند. و این در حالی است که کافی است تنها مروی بر محتوای فیلم و بخشهای
مورد اختلاف بیندازیم تا مشخص گردد که چطور مدعیان آزادی بیان و مخالفین،
"ازکاه کوه میسازند"
شاید بحث برانگیزترین بخش مستند آنجایی باشد
که به ماجرای مک فارلین میپردازد و در آن به نقش آقای روحانی اشارهای شده
است. هرچند سازندگان مستند معتقدند که همین بخش نیز مبتنی بر خاطرات آقای
هاشمی ساخته شده است، اما بفرض هم که بپذیریم آقای روحانی در این ماجرا
نقشی نداشته است، چنین اشتباهی آنقدر فاحش نیست که نیازمند این همه جنجال و
اتهام باشد! و کافی است تا توضیحات تکمیلی داده شود تا مخاطبین خود حق
قضاوت داشته باشند. ضمن آنکه اگر ماجرای مک فارلین و واترگیت شرمندگی و
سربه زیری نیز همراه داشته باشد، قطعا برای تیم آمریکایی خواهد بود نه تیم
ایرانی و قرار نیست اینگونه مباحث ملی بازیچه تسویه حسابهای جناحی و سیاسی
قرار گیرد!
بخش دیگری از مستند که به ظاهر چندان به مذاق اطرافیان
آقای روحانی خوش نیامده است، مساله حضور نام آقای روحانی در میان ۹۹ نفر از
نمایندگان مجلس دوم شورای اسلامی است که علیرغم نظر حضرت امام(ره) در
مراسم رای اعتماد به مهندس موسوی رای مخالف دادند.
این مساله از دو
جنبه برای همراهان آقای روحانی اهمیت یافته است. اول آنکه برای نسل جوان
امروز آشکار میشود که آقای روحانی مخالف با تداوم نخست وزیری آقای موسوی
بوده است. همچنین وی مخالف با نظر حضرت امام(ره) عمل کرده است. اما بنظر
میرسد که این مطالب مباحثی نیست که آشکار نبوده و به نوعی افشاگری علیه
کسی به حساب آید، چرا که اطلاعات آن به سهولت در دسترسی همگان قرار دارد
لذا واکنشی اینچنین تند تناسبی بامطالب مطروحه در مستند ندارد.
متاسفانه
واقعیت آن است که اطرافیان آقای روحانی به دلیل تحلیل غلط از گرایشهای
سیاسی ۱۹ میلیون هوادار آقای روحانی در انتخابات یازدهم، از آشنایی نسل
جوان و ملت با پیشینه آقای روحانی هراس دارند و نگرانند که مثلا مخالفتش با
نخست وزیری موسوی موجب کاسته شدن از محبوبیت وی گردد! در حالی که چنین
نگاه غلطی حکایت از آن دارد که این افراد همچنان در فضای احساسی – هیجانی
قبل از انتخابات باقی ماندهاند و از این مساله اساسی غافلند که امروز
محبوبیت آقای روحانی به عنوان رییس ۷۵ میلیون ایران (نه ۱۹ میلیون هواداران
انتخاباتی) بیش از آن است که متاثر از مرور چنین حوادث تاریخی باشد، با
مولفه کارآمدی و موفقیت در اداره امور کشور در حوزه های مختلف اقتصادی,
سیاسی و فرهنگی سنجیده خواهد شد.
البته طبیعی است که چنین
واکنشهایی افراطی به منتقدین نه تنها از میزان اثرگذاری چنین مستندهایی
نمیکاهد، بلکه نتیجه عکس داده و بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. و به
همین دلیل است که اخبار حکایت از افزایش چشمگیر فروش و تکثیر این مستند
دارد.
سخن آخر آنکه فارغ از سوالات و ابهامات فراوانی که در مورد
اهداف و اغراض سازندگان و بودجه چنین فیلمی آنهم پیرامون شخصیتی که در قید
حیات بوده و عالی ترین سمت اجرایی را برعهده دارد، باید یادآور شد که رئیس
جمهور اعتدالی باید با سعه صدر با چنین مباحثی مواجه شود و به جای دلخوری و
عکس العمل، به فهم معانی و پیامهای رفتار منتقدین بپردازد. به واقع دولت
اعتدالی باید دولتی با سعه صدر بالا بوده و اجازه ندهد تا اطرافیان "از کاه
کوه بسازند"!