وطن امروز به قلم همسر یک مدیر دولتی نوشته است: درگیریهای بیهوده حزبی به
اندازهای در کشور ما عادی شده که بهندرت میتواند انگیزه ورود به این
عرصه را برای فردی چون نگارنده ایجاد کند اما آنگاه که پای منافع ملی و
اصول جمهوری اسلامی به میان میآید موظفیم میدان را از مبارز خالی نگذاریم.
جشن غیرملی همسران طیفی از مدیران دولت یازدهم در کاخ سعدآباد به مناسبت
میلاد حضرت زهرا سلامالله علیها از منظر بنده دو وجه دارد.
صورت
ناخوش اول، برگزاری یک میهمانی پرسروصدای زنانه است با همه خصوصیات
غیرهیجانانگیز آن همچون تفاخرورزی شخصی و بریز و بپاش برآمده از ضعفهای
درونی اشخاص در منظر سایرینی که احتمالا پیش از این نیز دمخور یک سفره
بودهاند. این تیپ از زنان چه همسر یک شخصیت مهم دولتی باشند و چه دختر یک
بازاری ثروتمند خوکرده به مشی اشرافی، عادت کردهاند «ماهیت وجودی» خویش را
نسبت به اندازه صفرهای کارت بانکی پدر یا مقام و منزلت همسر بسنجند اما
قصد ما در این وجیزه تحلیل روانشناختی گرههای درونی که بروز و ظهورشان در
بزنگاههای مهم برای صاحبان مسؤولیتهای دولتی، دردسرساز میشود، نیست.
برای شفای چنین بیماریهایی که کموبیش همگی تا حدی گرفتار آن هستیم خوب
است دعا کنیم. وجه دوم این میهمانی بزرگ که باوجود افشای زودهنگام آن هرگز
از جانب رسانههای پرتعداد دولتی تکذیب نشد، تقابل با اصول دین مبین اسلام
است که اهمیت موضوع را تا اندازه پیگیری توسط مجلس شورای اسلامی و سایر
مجاری رسیدگی به امور ملت و روحانیان و علما بالا میبرد.
اول اینکه هزینه میهمانی ۳۰۰ نفره «خصوصی» در کاخ سعدآباد از کجا تامین
شده است؟ با توجه به دعوت از زنان سفرا و همسران وزرا و حلقه بزرگی از
مدیران دولتی با هدایای گزافی همچون «۵ سکه بهار آزادی» به میهمانان که جای
بررسی ویژه در صورت تایید دارد، به نظر نمیرسد پای جیب شخصی در میان
باشد. آیا هزینه این میهمانی نیز همچون ماجرای ساخت سونا و استخر شوهران از
«بیتالمال» تامین شده است؟
فرضا هم
اگر کل این مراسم دارای اسپانسر شخصی بوده چرا از «کاخ سعدآباد» برای یک
میهمانی زنانه بیاهمیت استفاده شده است؟ یا اصلا چرا در یک میهمانی
غیررسمی از همسران سفرای خارجی دعوت بهعمل آمده تا اینطور وانمود شود که
سلیقه شخصی این افراد منطبق با اصول جمهوری اسلامی است؟ دست چنین مدیری اگر
در جیب عمومی مسلمین یافت شود باید با آهن گداخته داغ شود که برای تولد
همسر امیرالمومنین(ع) از حق مسلمانان مظلوم سیستانی و سایر ایرانیان هزینه
میکند. اگر هم غیر از این باشد باید بابت عدمرعایت شئون پذیرش
مسؤولیت در جمهوری اسلامی و منبع پرشدن جیب شخصی از چنین رقمهای سنگینی،
مقابل قاضیالقضات در این دنیا و آن دنیا پاسخگو باشند.
دوم کیفیت
برگزاری این مراسم است. مگر خدایناکرده مراجع عظام و علمای دین در این
کشور زندگی نمیکنند که عدهای بزم حرکات موزون و پایکوبی دخترکان مسلمان
را به نام بزرگداشت دین برپا میدارند؟! آیا این همان بدلکاری در دین نیست
که اوباما با بهراهانداختن مراسم افطار در کاخ سفید اجرایی میکند و
عبدالله سعودی با رقص شمشیر میان دخترکان وارداتی به مناسبت میلاد پیامبر
اکرم برپا میدارد؟! سادهزیست اگر نیستید به درک! چرا با مناسبتهای عزیز
اینگونه رفتار میکنید؟
سوم مقایسهای است میان رفتار همسران مسؤولان دولت با آنچه در دنیا میگذرد. ما در روزگاری شاهد چنین رفتارهای شایسته اشراف تازه به دوران رسیده هستیم که میشل اوباما، همسر
رئیسجمهور آمریکا پشت کاخ سفید باغچه صیفیکاری به راه میاندازد و
براساس اخبار منتشر شده، هر روز ساعتی را با فرزندان خود در آن به کشاورزی
میپردازد! همسر اوباما خوب میداند در دوران بحران اقتصادی کل سبک زندگی
وی زیر ذرهبین مردم است پس در چندین مراسم رسمی از لباسهای تکراری
استفاده میکند تا این کد را به مردم بدهد که حتی همسر رئیسجمهور نیز
دستکم مقابل رسانهها تظاهر به «صرفهجویی اقتصادی» میکند! ارتباطات
برخی افراد موثر این روزها، با نهادهایی همچون اندیشکدههای وابسته به
مشهورترین خانواده پایهگذار فراماسونری در جهان به حدی زیاد است که در
تصور ملت نمیگنجد!این زنان همزمان با مهندسی منافع و عزت
ملی توسط همسر، خود نیز در پروژه تخریب وجهه دین از اصول، به ترویج صوفیسم
با عنوان «اسلاماعتدالی» بیخطر برای مستکبرین، اشتغال داشته و دارند!
کلام
آخر با شوهران این زنان است... میلاد حضرت زهرای مرضیه مصادف است با
سالگشت به دنیا آمدن حضرت امام خمینی عزیز! حضرت امام ۳۰ سال پیش اینگونه
با مسؤولان جمهوری اسلامی سخن گفتند: «اگر بخواهید بىخوف و هراس در مقابل
باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح هاى پیشرفته آنان و
شیاطین و توطئههاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در
نکند، خود را به سادهزیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و
مقام بپرهیزید.
مردان بزرگ که خدمت هاى بزرگ براى ملتهاى خود
کردهاند اکثر سادهزیست و بىعلاقه به زخارف دنیا بودهاند. آنها که اسیر
هواهاى پست نفسانى و حیوانى بوده و هستند براى حفظ یا رسیدن به آن تن به هر
ذلت و خوارى مىدهند و در مقابل زور و قدرت هاى شیطانى خاضع و نسبت به
تودههاى ضعیف، ستمکار و زورگو هستند. ولى وارستگان به خلاف آنانند چرا که
با زندگانى اشرافى و مصرفى نمىتوان ارزشهاى انسانى- اسلامى را حفظ کرد.
جوانان ایران و زنان و مردان که در زمان طاغوت با تربیت طاغوتى بار آمده
بودند هرگز نتوانستند با قدرت طاغوتى مقابله کنند.»
حال عقلا با
مقایسه میان رفتار برخی دولتمردان در تقابل با ستمکاران جهانی و شیوه زیست
همسرانشان قضاوت میکنند. مردم میبینند و بیش از پیش به حقانیت خط امام
رحمتالله علیه ایمان میآورند. معجزات این خط همچنان در گوش تاریخ ساری
است و جاری!