به گزارش پایگاه 598 به نقل از وبلاگ افاضات عقل کل : یادش بخیر آن روزها، یادش بخیر کیک زردی که کاممان را شیرین میکرد.
یادش بخیر اشکهای شوقمان در پی هر موفقیتی که در هستهای کسب میکردیم.
یادش بخیر شعارهایمان که با مشتهای گره کرده سر میدادیم و میگفتیم «انرژی هستهای حق مسلم ماست» و گاهی هم چنان ذوق زده میشدیم که فریاد میزدیم «انرژی هستهای به جان ما بستهای».
یادش بخیر حس غروری که سرشارمان میکرد و امیدی که در چشمانمان میدرخشید و اضطراب و دلهرهای که در دل دشمن میانداختیم.
یادش بخیر سال 1385 بود که در 20 فروردین در کنار بارگاه مطهر رضوی، موفقیت دانشمندان هستهای در دستیابی به توانایی غنیسازی در مقیاس آزمایشگاهی را جشن گرفتیم.
سال 1386 با ورود به مرحله تولید صنعتی سوخت هستهای به جهانیان اعلام کردیم که از این به بعد ایران نیز در زمره چند کشور تولید کننده سوخت هستهای قرار گرفته است.
سال 1387 نیز نصب 6 هزار سانتریفیوژ جدید در نطنز را جشن گرفتیم.
و سال 1388 از دو نوع سانتریفیوژ با ظرفیت چند برابر ظرفیت گذشته و چند دستاورد دیگر رونمایی کردیم و اواخر این سال نیز اخبار خوش راه اندازی سایت فردو و تولید سوخت 20 درصد در داخل کشور کاممان را شیرینتر کرد.
سال 1389 از اولین نمونه سوخت مجازی راکتور تحقیقاتی تهران و نمونه جدید نسل سوم ماشینهای سانتریفیوژ و 6 رادیو دارو پرده برداشتیم.
سال 1390 از دی اکسید اورانیوم طبیعی با خلوص هستهای به همراه ایزوتوپهای پایدار در مجتمع آب سنگین اراک رونمایی کردیم و اورانیوم 20 درصد تولید داخل را در راکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی تهران سوخت گذاری کردیم.
سال 1391 نیروگاه بوشهر را برای اولین بار با توان 60 مگاوات به شبکه برق سراسری متصل کردیم.
سال 1392 نیز با اعلام دستاوردهای جدید هستهای از جمله ارتقاء سانتریفیوژها، از زبان رئیس سازمان انرژی اتمی شنیدیم که وعده میداد راکتور تحقیقاتی اراک را با سوخت مجازی در سال 92 راه اندازی خواهند کرد.
اما امسال...
امسال باید به اورانیوم 20 درصدی چشم بدوزیم که اکسید میشود در ازای دلارهای ناچیزی که قطره چکانی و با شرط و منت میخواهند تحویلمان دهند و یاوه گوییهای دشمن که هر روز بیشتر از دیروز بر قلبمان زخم میزند.
امسال درست در 20 فروردین، همانها که میگفتند «سانتریفیوژ بچرخد به شرطی که چرخ مملکت هم بچرخد» از ما میخواهند تا داوطلبانه از یارانه هم انصراف بدهیم تا چرخ مملکت بچرخد.
شاید از نظر بعضیها، هستهای لای چرخ مملکت گیر کرده بود و نمیگذاشت خوب بچرخد.
یکی نیست بگوید چرخ مملکت خوب میچرخید اگر یک عده آدم قدرت طلب و دیکتاتور منش که حرف قانون سرشان نمیشد دروغ بزرگ تقلب را بهانه نمیکردند و با مرزشکنی و هم پیاله شدن با دشمن، موجب تشدید تحریمها نمیشدند.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر باندبازی و حزب سالاری بر آن حاکم نبود و هر کس به اندازه بیعرضهگی و سهل انگاری و ندانم کاریاش پاسخگو بود.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر فلانی که خود را سرمایه انقلاب میداند توهم خودبزرگ بینی نداشت و برای نظرات دیگران هم کمی ارزش قائل بود و نمیخواست ملت را فدای فرزندانش کند.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر نسبها لای آن گیر نمیکرد و آقازاده ها به جای اینکه بخواهند خود را با نسبهایشان معرفی کنند با لیاقتها و شایستگیهایی که با تلاش خود به دست میآوردند به معرفی خود میپرداختند.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر فلانی با حاشیه سازی، همه را فدای رفیقش نمیکرد و نمیگفت « فلانی یعنی من و من یعنی فلانی».
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر به جای اینکه به دیدار فتنهگر بروند، او را مجازات میکردند.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر همه مسئولان از عمق جانشان به سخنان امام (ره) ایمان داشتند و نمیخواستند نظرات خود را به جای نظرات امام(ره) جا بزنند و تبعیت از ولایت فقیه به جای اینکه فقط لقلقه زبانشان باشد در عمل و رفتارشان جلوهگر بود.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر هر دولتی که سرکار میآمد به جای اینکه بخواهد عقدههایش را بر سر دولت قبلی خالی کند فقط به فکر خدمت به مردم بود.
چرخ مملکت خوب میچرخید اگر برخی مسئولان همانقدر که به وعدههای آمریکا و اروپا اعتماد داشتند به وعدههای الهی اعتماد میکردند، اگر همانقدر که به شکستن تحریم چشم دوخته بودند به ارادههای راسخ جوانان خیره میماندند، اگر همانقدر که به گروه 5 به اضافه یک فرصت میدادند به نخبگان ایرانی فرصت میدادند.
برای اینکه چرخ مملکت خوب بچرخد راهش این نبود که هستهای را به قیمتی ناچیز بفروشیم و در ازای این گوهر گرانبها، آب نبات چوبی به دست آوریم، راهش این نبود که برای حل مشکل، ذوق زده شویم و با دشمن تلفنی صحبت کنیم.
راهش این نبود که از ملت بخواهیم چشم و گوش بسته از توافقنامهای دفاع کنند که جزئیاتش را نمیدانند...
خدایا مگذار بیش از این شرمنده شهدای هستهای شویم.