هادی محمدی امروز یکشنبه طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: در حالی که یار
ذخیره تیم مذاکراتی ایران با 1+5 در یادداشت خود در یک روزنامه ایرانی
برای دفاع از کارنامه غیرقابل دفاع از نتایج به دست آمده، با روش
استقرایی، با بنبست نشان دادن هر مسیر دیگر به جز ادامه امتیازدهی و فرار
از تحریمهای جدید و بیشتر را ترویج میکند، ریلگذاری سیاستهای موازی با
مذاکرات هستهای با مدیریت وزارت خزانهداری امریکا در عرصه حقوق بشری هم
شروع شده است. اگرچه موضوع حقوق بشری و چماق سیاسی آن سالهاست که علیه
ایران به کار گرفته میشود، ولی این بار از سوی مقامات امریکایی، یک مسیر
نهادینه برای کارویژههای راهبردی مدنظر آنهاست تا در پیوند با ابزار
تحریم، امتیازگیریهای جدید را میسر نمایند.
احمد شهید و
بانکیمون به عنوان کارمندان و حقوقبگیران دستگاه سیاسی و امنیتی
امریکا، مقدمات لازم را از طریق گزارشهای خود مهیا میکنند و مقامات
اروپایی نیز، مدیریت عملیاتی برای تحریک جریانهای فاسد و ارتجاعی از سلطنت
طلب تا بهایی تا فتنهگران و منافقین را عهدهدار شدهاند. با اینکه در
قبال اغماض عمدی مقامات وزارت خارجه در قبال اقدام هیئت اتحادیه اروپا یا
خانم اشتون اعتراض و هشدار لازم داده شده، ولی به نظر میرسد که این سیاست
رفتاری، از برنامه هدفمندی حمایت میشود و ادامهدار خواهد بود.
نکته
جالب این است که پازل حقوق بشری امریکا و غرب با تلاشهای حمایتی جدید از
منافقین کامل میشود. در سالهای گذشته، این گروه مجرم و تروریست، در پناه
سیاستهای حمایتی غرب و امریکا قرار گرفته و نه تنها از لیست مجرمان و
تروریستها خارج شده، بلکه سران آنها در نشستهای گوناگون در اروپا و
امریکا، مورد تکریم قرار میگیرند، چرا که در نقش پیاده نظام سیستم جاسوسی و
مزدوری به امریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی خدمات ارزندهای ارائه
کردهاند.
جدیدترین اقدام امریکا در قبال منافقین که در کنار
فرودگاه بغداد نگهداری میشوند، این بوده که حاضرند به آنها پناهندگی در
امریکا بدهند. این موضع حمایتی امریکا در حالی اتخاذ شد که مقامات ایرانی و
عراقی به دنبال توافقی برای تحویل دادن این تروریستها به ایران بودند و
اعلام آمادگی مقامات قضایی برای تحویل و محاکمه آنها، با اعلام عجولانه
مقامات امریکایی همراه شد. کلکسیون جریانهای فاسد، تروریستی و منحرف،
تکیهگاه اجرای راهبردهای براندازی و شورشهای مخملی هستند که با نظریههای
سیاسی- اجتماعی مشعشع همانند «قدرت خیابان» تطهیر میشوند.
اگرچه
این تز و نظریه آشوبسازی در اوکراین نتوانسته به نتیجه مطلوب دست یابد و
مشکل جدیدی برای امریکا و غرب تولید کرده، ولی مقامات غربی که خود را فاقد
ابزار و کارت بازی برای انتقام گرفتن از جمهوری اسلامی میدانند،چارهای
جز شرطبندی بر روی این اسبهای باخته ندارند. مؤلفههای شاخص در اعمال
حمایت حقوق بشری از نگاه امریکا و غرب، شامل همجنسبازان، منحرفین،
منافقین و مزدوران فتنه میشود که اخیراً هم به امریکاییها پیام دادهاند
تا برای کسب تعداد بیشتری از کرسیهای مجلس شورای اسلامی، از آنها حمایت
جدیتری به عمل آورند. اگر این برنامه تجربه شده امریکایی و غربی، یک بار
دیگر در دستور کار عملیاتی آنها قرار گرفته، آنچه توسط مقامات فرهنگی و
اجرایی برای پر و بال دادن به چهرههای شناخته شده در حال اجراست، بر
نگرانی و بیاعتمادی نسبت به این مقامات خواهد افزود.
آنچه محل تأمل
است اینکه، امریکا و اروپا به دلیل تنگناهای گوناگون، رسوایی حمایت از
منافقین و فتنهگران در ایران یا دیگر تروریستها در منطقه را به جان خریده
تا از پلیدترین ابزار و آلودهترین چهرهها برای حفظ یا تأمین منافع خود
استفاده نمایند. پناهندگی به منافقین و حمایت علنیتر از فتنهگران و
بزهکاران اخلاقی و اجتماعی، شفافیت بیشتری در افکار عمومی و رشد آن به جای
خواهد گذاشت.