سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598 -
محمدحسن رضائی/ رهبر معظم انقلاب در بیات اخیرشان در دیدار با اعضاى مجلس خبرگان رهبرى با تاکید به راه اندازی درسهای خارج فقه حکومتی بیان داشتند که: در قم بايد درسهاى خارجِ استدلالىِ قوىاى مخصوص فقه حكومتى وجود داشته باشد تا مسائل جديد حكومتى و چالشهائى را كه بر سر راه حكومت قرار ميگيرد و مسائل نو به نو را كه هى براى ما دارد پيش مىآيد، از لحاظ فقهى مشخص كنند، روشن كنند، بحث كنند، بحثهاى متين فقهى انجام بگيرد؛ بعد اين بحثها مىآيد دست روشنفكران و نخبگان گوناگون دانشگاهى و غير دانشگاهى، اينها را به فرآوردههائى تبديل ميكنند كه براى افكار عموم، براى افكار دانشجويان، براى افكار ملتهاى ديگر قابل استفاده است. اين كار بايستى انجام بگيرد، ما اين را لازم داريم. محصول اين كاوشهاى عالمانه ميتواند در معرض استفادهى ملتها و نخبگان ديگر كشورها هم قرار بگيرد.
برای تبیین هرچه بیشتر این موضوع
پایگاه 598 در گفتگویی با حجت الاسلام و المسلمین علی ثقفی که از فضلا و اندیشمندان خوش فکر حوزه های علمیه می باشند به گفتگو پرداخته که تقدیم خوانندگان محترم می گردد:
تبیین ضرورت الگوی حکومت اسلامی
حضرت آقا در سخنرانی اخیر با اشاره به سابقهی فقه سیاسی ،اشارهها و
نشانههایی را برای شناخت بهتر راه مطرح کردند . در عیت حال مقدمه ی این
بیانات هم مهم است. در این مقدمه ایشان بیان می کنند آنچه که امام راحل
در این قرن و در این عصر با استفاده از فقه و فقه سیاسی انجام داد یعنی یک
نظامسازی و ایجاد یک نظام اسلامی مسبوق به یک سابقه است و به باید گفت که
این پدیده دفعی و ناگهانی و یک ایده ی بیسابقه و بیریشه نیست. گرچه بعضی
از کسانی که فقه اسلامی بیخبر هستند چنین ادعایی را دارند.
سابقه و پیشینه اندیشه فقه حکومتی
در توضیح این مطلب می توان گفت سابقهی فقه حکومتی به سابقهی فقه ما در
عصر غیبت باز می گردد و البته فقه عصر غیبت هم ریشه در دورهی حضور ائمّه
اطهار و تعالیم و آموزههای معصومین )علیهم السّلام) در احکام سیاسی دارد.
مضامین فقه سیاسی از ابتدای غیبت در عصر غیبت صغری و پس از آن یعنی عصری
که حضرت آقا آن را دورهی روایت نامیدند- چنانچه در تاریخ فقه ذکر شده
است- یعنی دوره ای که احکام فقه از متن روایات برگرفته می شود وجود دارد.
با قدری تامل پی می بریم که جای جای روایات ما که در فقه استفاده شده است
از این نوع مضامین سیاسی پر است. مضامین سیاسی در این دوره از روایت وارد
فقه شده است و به همین دلیل فقه ما سیاسی است. در دورههای بعد که دورهی
فقه استدلالی نام گرفته است از دورهی شیخ مفید به بعد،بنابر تحقیقاتی که
در جای خود آمده است ، آنجا هم مشاهده می شود که در ابواب مختلف فقه
مضامین سیاسی وجود دارد. این سابقه در کتب فقهی ما از گذشته تا امروز
آنچنان غیر قابل انکار است که امروز میتوان گفت شاکله اصلی فقه در حقیقت
فقه حکومتی است و از این رو بخش مهمی ازفقه را باید به عنوان فقه سیاسی
تدوین نمود وسامان داد.
گستردگی و دامنه فقه سیاسی
مضامین سیاسی فراوان در تمامی ابواب فقه ما را به سمت هدایت میکند که
فقه ما دارای یک نظام است و در حقیقت فقه شیعی ما را به تشکیل حکومت دینی
دعوت می کند.
گرچه فقهای بزرگ ما (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین)هر یک در عصر خودشان
با مشکلات زیادی که مواجه بودند نمی توانستند، بیش از این مسائل را آشکارا
مطرح کنند وحقیقت فقه شیعه و تعالیم ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) را
در موضوع سیاسی بازگو نمایند و در سراسر این مسیر مشکلاتی چون سرکوب
حکومتها و عدم آمادگی مردم برای آنها وجود داشت امّا آنها قدم به قدم و
با صبر و بصیر ت جلو آمدند و زمینهها ساخته شد تا به دورهی جدید رسیدیم.
اگر کسی یک نگاه اجمالی و مرور سریع به تاریخ فقه سیاسی و بلکه سیرهی
عملی سیاسی فقها که به نظر بنده یکی از منابع تاریخ فقه سیاسی است بیندازد
در کنار مکتوباتی که از فقه به جا مانده است مشاهده میکند که فقهای ما
قدم به قدم جامعه شیعی را هدایت کرده و جلو آوردند و جلو آمدند تا شرایط
برای تشکیل حکومت مهیا شد. شما در دورهی غیبت صغری آمادگی شیعه را برای
تشکیل حکومت در قالب جریانات علوی بیش ازگذشته می بینید.. در دورهی آل
بویه هم به یک معنا در کنار حکومت، فقهائی چون شیخ مفید و سید مرتضی نوعی
حکومت دارند و بعد از عصر سلجوقیها و غزنویها که دوره سرکوب شدید شیعه
است، به دورهی مغول که میرسیم باز هم میبینیم که فقه شیعه در کنار
حکومت جایگاه پیدا میکند. در این مقطه نقش علامه حلی برجسته است. در عصر
صفویه هم شما میبینید که فقه سیاسی جایگاه ویژهای پیدا میکند و فقهائی
چون محقق کرکی، شیخ بهائی، محقق سبزواری و علامه مجلسی در حکومت جایگاهی
ویژه دارند.تا اینجا فقه شیعه توانسته با نفوذ به درون حکومتها یک حاکمیت
دوگانه ای را برای گسترش خود ایجاد کند
ضرورت توجه حوزه به فقه حکومتی و نظام سازی در شرایط امروز
با توجه به فقه سیاسی و سیرهی سیاسی فقها به این نتیجه می رسیم که
حرکت اصلی به سمت ایجاد یک نظام اسلامی ولو به صورت حاکمیت دوگانه از
گذشته ی دور شروع شده است اما آن نظام اسلامی که مبانی آن، ریشههای آن،
تماماً از فقه و از دین سیراب شده باشد و فقه شیعه را به حاکمیت کامل
برساند تنها در دورهی بعد از قاجار و پهلوی ودر دورهی امام راحل به وجود
آمد. این سابقهی فقه سیاسی و ریشههای نظام اسلامی است که امام خمینی
(رحمة الله علیه) از ان بهره برد و این نظام اسلامی را به وجود آورد. این
مقدمه مقام معظم رهبری در حقیقت دفع شبهه ای بود که می گوید نظام سیاسی ای
که امام خمینی ایجاد کرد ابداع خود امام و امر بیسابقه بوده است که گفتیم
ریشه های آن و سابقه حرکت به سمت آن وجود داشت و امام در حقیقت به افتخار
ایجاد حکومت دینی و کامل کردن حرکت فقهای پیشین نائل آمد.
ابعاد نظام سیاسی برخاسته از فقه حضرت امام خمینی
مسألهی مهم دگر دربیان حضر آقا این است که امام با توجّه به شرایط عصر
خود مهمترین رکن نظام سیاسی شیعی یعنی ولایت فقیه را در نظام اسلامی
برآمده از انقلاب اسلامی قرار داد. این مهمترین بعد نظام اسلامی از جهت
ساختاری یعنی وجود رکن ولایت فقیه و عمود خیمهی این نظام یعنی ولایت فقیه
بود.
رکن دیگر نظام اسلامی امام ابتنای این نظام در اداره بر بر فقه شیعه و
احکام وفلسفهی سیاسی اسلام بود. این بدان معناست که اهداف این نظام اهداف
اسلامی است و ما به سمت آن اهداف حرکت میکنیم؛ احکامی که در این نظام
باید جاری شود احکام اسلامی است. احکام اسلامی حکومت دارد بر همهی احکام
دیگری که حتّی در خود قانون اساسی آمده است. این معنی نشان می دهد این
نظام در محتوای خود هم به اسلام اداره کنندهی کشور تکیه می کند و جامعه
را به سمت اهداف اسلامی هدایت می کند. با این توضیح معلوم میشود مبتنی بر
نظام کلان اسلامی باید نظامات فرعی اسلامی را ایجاد کنیم. نظامات سیاسی،
نظامات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امثال اینها و تمام این
نظامات از آبشخور اسلامی باید سیراب بشوند.
اسلام دارای نظامات ادارهی کشور است
در اینجا هم باز نکتهی دوّمی را باید تذکّر بدهیم و به شبههای پاسخ
بدهیم و آن این است که برخی گفته اند اسلام دارای نظامات ادارهی کشور و
نظامات زندگی نیست! و عجیب اینکه اینها که سالها بر دستگاههای کشور حکومت
کردند و امروز با رای مردم کنار رفته اند باز هم می خواهند بر سر
کاربیایند. یعنی در نظامی اسلامی کسانی بیاند که معتقد به توانائی اسلام
برای اداره نظام نیستند!اینها می گویند اسلام مجموعه ای از کلیات و
توصیههایی کلی است که باید با استفاده از تجارب بشری و مبانی فکری تجربی
بشر کامل بشود! گویا اسلام در زمینه اندیشهورزی نقصی دارد. آنها گفته
اند اسلام نظام سیاسی و نظام اقتصادی و امثال آن را ندارد. در حالیکه
قانون اساسی ما که حضرت امام راحل آن را امضا نمودند ما را دعوت میکند به
اینکه بعد از ایجاد اصل نظام به سمت ایجاد نظامات اسلامی فرعی در
عرصههای سیاست و اجتماع و فرهنگ حرکت کنیم. متاسفانه کم کاری حوزه در
پیدایش این فکر انحرافی موثر بوده است. به هر صورت این دو مسأله یعنی از
جهت ساختاری تأسیس ولایت فقیه در ساختارهای اساسی کشور و دوّم استفاده از
نرم افزارهای اسلامی و شیعی و فقهی برای ادارهی کشور و ایجاد الگوهای
پیشرفت اسلامی دو خصوصیّت نظام اسلامی است که امام راحل (رحمة الله علیه)
آن را پایه گذاری کردند.
تحقّق اهداف کلان مادی و معنوی در نظام اسلامی
مطلب دیگر در فرمایشات آقا تدریجی بودن روند تکامل نظام اسلامی است. اگربه
فرمایشات حضرت آقا مراجعه کنیم در می یابیم در تحقّق اهداف اسلامی باید
قائل به فرآیند باشیم . به این معنا که اهداف اسلامی تدریجاً مرحله به
مرحله و قدم به قدم محقق میشود. ما باید به عنصر تدریج و مرحلهبندی
تحقّق و اهداف اسلامی توجّه کنیم یعنی در حرکت خود به سمت اهداف اسلامی یک
فرآیندرا برای تحقّق اهداف اسلامی مورد ملاحظه قرار بدهیم. حضرت آقا از
سال 79 به صورت کاملاً صریح در جهت تحقق اهداف اسلامی یک آموزهی بسیار
مهمی داشتند که بنده اسم این آموزهی ایشان را با استفاده از فرمایشاتی که
ایشان داشتند "فرآیند تحقّق اهداف اسلامی" میگذارم. ایشان از سال 79 بحثی
را با خواص، و کارگزاران نظام شروع کردند و در سال 80 و در سالهای بعد هم
این مطلب را تصریحاً تکرار کردند و فرمودند که برای تحقّق اهداف اسلامی در
عصر جدید حاکمیت دین ما پنج مرحله خواهیم داشت. اینکه عرض میکنم عصر
حاکمیت دین چون ما به یک معنای کلی میتوانیم تاریخ فقه سیاسی را به دو
بخش تقسیم کنیم. بخشی که دورهی نهضتهای فقها برای حاکمیت سیاسی و ایجاد
نظام اسلامی است. اگرچه موفق نشده باشند یک نظام اسلامی کامل آنطور که
امام ایجاد کرد را ایجاد کنند آن عصر از ابتدای غیبت صغری و غیبت کبری
شروع میشود تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا میکند، امّا عصر انقلاب اسلامی
عصر متفاوتی است یک نقطهی عطف است و یک مسیر جدیدی، یک افق و پنجرهی
جدید را به روی دید شیعه باز کرده است.
مراحل و فرآیند تحقّق اهداف اسلامی
در عصر انقلاب اسلامی ایشان میفرمایند که تحقّق اهداف اسلامی و فرآیند
تحقّق اهداف اسلامی مراحلی دارد اوّلین مرحله خود انقلاب اسلامی است.
انقلاب اسلامی به معنای این است که گروهی از صالحان در نقطهای از کرهی
زمین متمکّن میشوند، تمکّن پیدا میکنند «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ
فِي الْأَرْض» و «وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى
لَهُمْ» اینها تعابیر قرآنی است که با اینها میتوان پدیدهی انقلاب
اسلامی را در سال 57 تفسیر کرد. بعد از این مرحله وقتی که قدرت به دست
صالحان افتاد نوبت ایجاد ساختارهای اسلامی، ترسیم اهداف اسلامی و
چشماندازها و افقهای کلان برای این مجموعه است . اینها هم در قالب
قانون اساسی شکل گرفت. قبل از آن هم اصل نظام جمهوری اسلامی، عنوان نظام
جمهوری اسلامی تثبیت شد و نظام تأسیس شد. یعنی ما بعد از پیروزی انقلاب
اسلامی با این سؤال مواجه شدیم که حالا ما میخواهیم چه نظامی را در این
جا پیریزی کنیم؟ خوب بعضیها میگفتند یک نظام مرکب از اسلام و غرب
جمهوری دموکراتیک اسلامی، بعضیها میگفتند یک نظام مرکب از اسلام و شرق
جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی اسلامی، بعد امام فرمود که جمهوری اسلامی.
جمهوری به معنای حضور مردم، ارادهی مردم، اعمال ارادهی مردم، اثبات
ارادهی مردم در حاکمیت بر اساس اسلام. این تفسیری بود که امام از جمهوری
اسلامی و نظام اسلامی ارائه کرد. پس مرحلهی دوّم نظام اسلامی بود که این
را هم با موفقیت پشت سر گذاشتیم و در این مرحله بود که در سال 58 و
همچنین سال 68 در دو مرحله قانون اساسی نوشته شد، تصویب شد و بعد تکمیل
شد و به این ترتیب ما نظام اسلامی را مبتنی بر ولایت فقیه ایجاد کردیم.
مرحلهی ایجاد نظام اسلامی
بعد از مرحلهی دوّم نظام اسلامی که با موفقیّت پشت سر گذاشتیم نوبت
به تشکیل دولت اسلامی میرسد یعنی اینکه همهی کارگزارانی که در همهی
قوا در همهی نهادها و ارکان اصلی نظام بر سر کار میآیند اینها دارای
روش و منش اسلامی باشند در فکرشان، در رویههایشان، در رفتارشان، در
قانوننویسیشان، برنامهریزیشان، چشماندازنویسیشان، ساختارسازیشان
بتوانند اسلامی عمل کنند با استفاده از آموزههای فقه اسلام حرکت بکنند و
رفتار کنند این میشود دولت اسلامی. وقتی که کارگزاران ما رفتارشان با
خودشان، با مردم با نظامات بینالملل، کشورهای دیگر و در ابعاد مختلف
اسلامی شد میتوان گفت که دولت اسلامی ایجاد شده است. با دولت اسلامی
میشود کشور اسلامی و جامعهی نمونهی اسلامی را ساخت.
تصور ایجاد جامعهی نمونهی اسلامی بدون شکلگیری دولت اسلامی و اسلامی
شدن کارگزاران تصور درستی نیست و تصادفاً جامعه اسلامی نمیشود، جامعهی
اسلامی را باید با دستهای کارگزاران مسلمان ایجاد کرد لذا حتماً ما باید
به این مرحلهی دولت اسلامی توجّه کنیم و انتظارات خود را از حال و هوا و
وضع و اوضاع کشور واقعی کنیم. فرمودند که بعد از تشکیل دولت اسلامی است که
نوبت به ایجاد یک جامعهی نمونهی اسلامی میرسد که اگر این به عنوان یک
الگو و نمونه به جهان اسلام و جهان بشریت و جهان استضعاف معرفی شد دلها
به سمت این نظام فطری و دینی و بشری و الهی و عرفانی جذب می شود. الگو که
درست شد میفرماید نظایر آن در بینالملل اسلامی به وجود میآید وقتی یک
به یک در کشورهای دیگر نظایر این الگوی اسلامی شکل گرفت آن گاه یک بلوک
قدرتمند اسلامی در جهان اسلام شکل خواهد گرفت. بلوکی که از یک طرف بشری
است یعنی به دست معصوم (علیه السّلام) ایجاد نشده است امّا در عین حال با
استفاده از آموزههای اسلامی ایجاد شده است.
این الگوی اسلامی میتواند ما را به یک تمدن اسلامی قبل از ظهور سوق بدهد
و حرکت بدهد.به این ترتیب ما به تمدن اسلامی میرسیم یعنی بینالملل
اسلامی به تمدن اسلامی منتهی میشود. این بینالملل اسلامی و تمدن اسلامی
میشود مرحلهی پنجم فرآیند تحقّق اهداف اسلامی. تمدنی درخشان که تمدن
دوره ی بنی عباس با آن قابل مقایسه نیست. اینها منازل و مسیری است که ما
باید در این مسیر حرکت کنیم. هر کدام از این مراحل هم اقتضائاتی دارد
برنامههای فراوانی دارد و زحمات و تلاشهای بسیار زیادی باید کشیده شود.
ایشان در این سخنرانیهایی که میفرمایند ما در کدام مرحله هستیم؟ ما در
مرحلهی سوّم هستیم یعنی تشکیل دولت اسلامی. میفرمایند من نمیتوانم ادعا
کنم ما دولت اسلامی داریم امّا باید خود را بسازیم، کارگزاران ما باید خود
را بسازند، باید صالحان بر سر کار بیایند، شایسته سالاری به معنای واقعی
شکل بگیرد و تعابیری از این قبیل. بنابراین ما برای طی این مسیر نقشهی
راه روشنی داریم که حضرت آقا این را مشخص کردند. این مطالب کاملا بر اساس
فقه سیاسی و حکومتی بیان شده است. مقام معظم رهبری فقه سیاسی را نظرا و
عملا به اوج رسانده اند و باید متاسف بود که چرا این فقه در مجامع ما
بدرستی شناخته و شناسانده نمی شود.
در همین سخنرانی فرمودند که نظام اسلامی یک چیزی نیست که دفعی به وجود
بیاید البته مقصود ایشان از نظام اسلامی در اینجا اشاره به آن نظام
مرحلهی دوّم از فرآیند تحقّق اهداف اسلامی نیست. بلکه نظام اسلامی به
معنای عام است. ایشان میفرماید که نظام اسلامی و نظامسازی یک امر جاری
است و روز به روز بایستی تکمیل شود، تتمیم شود. ممکن است ما یک جایی
اشتباه کنیم این را باید تصحیح کنیم و به سمت جلو حرکت کنیم. با توجّه به
این مطلب معلوم میشود که مسیر هم برای ما روشن است و شکل پیمودن این مسیر
هم یعنی رعایت عنصر تدریج هم برای ما مشخّص شده است. ما در کلیات حرکت به
سمت اهداف اسلامی ابهامی را نداریم باید با کار و تلاش و برنامهریزی و
ترسیم جزئیات و تفاصیل این نقشهی راه اهداف اسلامی را انشاءالله محقّق
کنیم. این کار با رونق یافتن فقه حکومتی در حوزه ها میسر است.