به گزارش خبرگزاری
فارس، حدود یک سال پیش که دانشجویان انگلیسی در خیزشی در اعتراض به افزایش
سه برابری شهریههای دانشگاهی خود به پا خواسته و و با خشم و ناامیدی
اعتراض خود را به دولت ائتلافی دیوید کامرون، نخستوزیر محافظهکار انگلیس
ابراز میداشتند، رسانههای مختلف عملکردهای مختلفی را از خود نشان دادند.
پرستیوی، رسانه فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران گزارشهای مبسوطی را
از خیزش دانشجویان لندن ارائه کرد و تصاویر این قیام را بعضا مستقیما پخش
میکرد اما در حین پخش این تصاویر از پرستیوی و بسیاری دیگر از
رسانههای مستقل جهان، بیبیسی مشغول پخش انواع و اقسام گزارشهای ورزشی
و سرگرمی بود و تنها 2 دقیقه و در میان اخبار صحنههایی را از لندن پخش
میکرد.
* استفاده از عبارات هولیگانیسم و خشونت برای تخطئه اعتراضات
بلافاصله پس از آغاز قیام دانشجویان که طبعا خشونتهایی را نیز دربرداشت،
دو عبارت در دستور کار رسانههای جریان غالب غرب در تفسیر این دو قیام
قرار گرفت که یکی "هولیگانیسم" به معنی اوباشگری بود و دیگری خشونت
(Violence) با همه بار منفی آن بود. بنابراین اندکی پس از شروع اعتراضات
دانشجویان و اولیائی که تنها خواستار پرداخت شهریه معقول بودند، تصویر
اوباشی از معترضین ارائه شد که جز خشونت و شیشه شکستن و آتش کشیدن چیزی
بلد نیستند. جالب آنکه این جماعت حتی افراد عادی جامعه انگلیس هم نبودند؛
بلکه قشر فرهیخته دانشجو بودند که اوباش نام میگرفتند.
ارائه تصاویر خشونت دانشجویان از یکسو و سانسور تصاویر خشونت پلیس که چون
دوران قرون وسطی با اسب به میان تظاهرکنندگان میتاخت، تصویری از بیبیسی
ارائه کرد که با یک رسانه منصف فاصله زیادی دارد. البته مردم انگلیس به
راحتی با استفاده از یوتیوب، بیبیسی را رسوا میکنند و تصاویری از قیام
دانشجویان و خشونت پلیس ارائه میکنند که با آنچه در بیبیسی مشاهده
میشود خیلی همخوانی ندارد. در یکی از این موارد وقتی مشخص میشود پلیس چه
رفتاری با یک معترض ویلچرنشین کرده است، حتی بیبیسی هم مجبور به واکنش
میشود اما با نظرات به اصطلاح کارشناسی، موضوع را منحرف میکند.
نه تنها در زمینه مقابله با دانشجویان، بیبیسی حتی در مواجهه با
معترضینی که نسبت به سیاستهای انقباضی دولت انگلیس و کاهش تسهیلات عمومی
اعتراض داشتند نیز به همین گونه عمل کرد. همین دو واژه بار دیگر مورد
استفاده قرار گرفتند.
* قیام محرومین، نمونه بارز کارنامه سیاه بیبیسی
از قیام محرومین انگلیس هنوز چند هفتهای بیشتر نگذشته است. قیامی که با
کشتن یک سیاهپوست توسط پلیس آغاز شد و به زودی خیابانهای شهرهای بزرگ
انگلیس را فراگرفت. این قیام بزرگترین تلاش برای رساندن صدای بخشی از
جامعه انگلیس به جهانیان بود که هرگز صدای آن شنیده نشده بود. وقتی
خبرنگار آلترنت از یکی از جوانان سر به طغیان برداشته پرسید که آیا این
قیام اثری هم دارد پاسخ وی در نوع خود جالب بود. وی گفت: "اگر اثر نداشت
که شما اکنون با من سخن نمیگفتید!"
بیبیسی بار دیگر بلافاصله وارد عمل شد و با نشان دادن تصاویر
اتوموبیلها و ساختمانهای سوخته، خشونت تظاهرکنندگان و ... سعی کرد تا
افکار عمومی را به نفع دولت انگلیس جهت دهد. بیبیسی باز هم تلاش کرد تا
ناآرامیها را هولیگانیسم جلوه دهد و دیگر رسانههای انگلیسی هم به کمکش
آمدند. چون این بار یک طرف ماجرا محرومین بودند که صدایشان به جایی
نمیرسید، سرکوب تبلیغاتی و و سرکوب خشونتآمیز با راحتی بیشتری انجام
گرفت. استفاده از توئیتر برای خبر رسانی ممنوع شد و پلیس این بار نه تنها
از اسب که از سگ برای سرکوب بهره گرفت. در این میان بیبیسی هم تنها به
پوشش خشونتهای معترضین اشتغال داشت.
بیبیسی نه تنها واکنشی به احکام غیرعادلانه صادر شده در خصوص
دستگیرشدگان ماجرا – که به نوشته دیلیمیل یکی تنها به خاطر برداشتن یک
بستنی از یک مغازه به 16 ماه زندان محکوم شده بود – نشان نداد، بلکه
آنگونه که روزنامه گاردین تصریح میکند با قدرت تمام به همکاری اطلاعاتی
با رژیم کامرون پرداخت. تصاویر بیبیسی محمل خوبی برای دستگیری معترضین
بودند.
* بیبیسی هر جا که لازم باشد در خدمت اهداف سیاسی است
عملکرد بیبیسی در جریان این دو قیام مردم معترض انگلیس را با عملکرد این
شبکه در جریان اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1388 و
اغتشاشات اخیر سوریه میتوان به خوبی مقایسه کرد. چطور کسانی که انتخابات
در ایران را زیر سوال بردند و انواع خشونتها را به کار بردند از نظر این
شبکه معترض و تظاهرکننده بودند اما کسانی که به زیادی شهریه دانشگاه یا
کشته شدن یک سیاهپوست اعتراض داشتند، هولیگان بودند؟ در خصوص سوریه نیز
اوضاع به همین منوال است. بیبیسی مسلح بودن اغتشاشگران سوری را چندان
تحت پوشش قرار نمیدهد اما واکنش طبیعی ارتش سوریه به طغیان یک گروه مسلح
را به عنوان سرکوب در بوق و کرنا میکند. مگر کسی انتظار دارد که ارتش
سوریه در برابر گروههای مسلح ساکت بنشیند؟
از نظر گردانندگان بیبیسی، هولیگان بودن یا معترض بودن با یک معیار و
تنها با یک معیار قابل تعریف است و آن چیزی نیست جز منافع نظام هژمونیک
لیبرال – سرمایهداری غرب. از نظر گردانندگان بیبیسی، حتی ملت ایران
زمانی که برای ملی کردن صنعت نفت به پا خواسته بود نیز هولیگان بود. شب 25
مرداد 1332، این بیبیسی بود که با فرستادن یک پیام رمز برای پهلوی دوم،
حمایت انگلیس را از کودتایی که سرانجام در 28 مرداد به نتیجه رسید، اعلام
داشت.
* بیبیسی تنها یک رسانه نیست
وقتی عملکرد یک رسانه بینالمللی در حد بیبیسی کاملا در مسیر اهداف یک
نظام سیاسی – امنیتی – اقتصادی مشخص است و هر جا لازم باشد به عنوان بازوی
تبلیغاتی آن وارد عمل میشود، دیگر نمیتوان از آن به عنوان یک رسانه نام
برد. این به اصطلاح رسانه، علاوه بر اموری که به صورت روزمره انجام میدهد
در جای خود به شکلی زیرکانه وارد عمل شده و به عنوان بازوی رسانهای
گردانندگان پشت پرده خود عمل میکند و ثابت کرده که در این کار مهارت لازم
را نیز دارد، اما نه تا آن اندازه که برای همیشه بتواند از وجدان عمومی
پنهان بماند.
بیبیسی رسانه هست اما تنها یک رسانه نیست. عملکرد آن را نیز تنها در
حوزه یک رسانه نمیتوان سنجید. این رسانه بنگاه سخنپراکنی دولت انگلیس
است، از سوی دولت حمایت میشود و خود را نیز با سیاستهای آن هماهنگ
میکند. بیبیسی را تنها زمانی میتوان تحلیل کرد که تحلیل درستی از
منافع رژیم انگلیس وجود داشته باشد. به گزارش خبرگزاری
فارس، حدود یک سال پیش که دانشجویان انگلیسی در خیزشی در اعتراض به افزایش
سه برابری شهریههای دانشگاهی خود به پا خواسته و و با خشم و ناامیدی
اعتراض خود را به دولت ائتلافی دیوید کامرون، نخستوزیر محافظهکار انگلیس
ابراز میداشتند، رسانههای مختلف عملکردهای مختلفی را از خود نشان دادند.
پرستیوی، رسانه فرامنطقهای جمهوری اسلامی ایران گزارشهای مبسوطی را
از خیزش دانشجویان لندن ارائه کرد و تصاویر این قیام را بعضا مستقیما پخش
میکرد اما در حین پخش این تصاویر از پرستیوی و بسیاری دیگر از
رسانههای مستقل جهان، بیبیسی مشغول پخش انواع و اقسام گزارشهای ورزشی
و سرگرمی بود و تنها 2 دقیقه و در میان اخبار صحنههایی را از لندن پخش
میکرد.
* استفاده از عبارات هولیگانیسم و خشونت برای تخطئه اعتراضات
بلافاصله پس از آغاز قیام دانشجویان که طبعا خشونتهایی را نیز دربرداشت،
دو عبارت در دستور کار رسانههای جریان غالب غرب در تفسیر این دو قیام
قرار گرفت که یکی "هولیگانیسم" به معنی اوباشگری بود و دیگری خشونت
(Violence) با همه بار منفی آن بود. بنابراین اندکی پس از شروع اعتراضات
دانشجویان و اولیائی که تنها خواستار پرداخت شهریه معقول بودند، تصویر
اوباشی از معترضین ارائه شد که جز خشونت و شیشه شکستن و آتش کشیدن چیزی
بلد نیستند. جالب آنکه این جماعت حتی افراد عادی جامعه انگلیس هم نبودند؛
بلکه قشر فرهیخته دانشجو بودند که اوباش نام میگرفتند.
ارائه تصاویر خشونت دانشجویان از یکسو و سانسور تصاویر خشونت پلیس که چون
دوران قرون وسطی با اسب به میان تظاهرکنندگان میتاخت، تصویری از بیبیسی
ارائه کرد که با یک رسانه منصف فاصله زیادی دارد. البته مردم انگلیس به
راحتی با استفاده از یوتیوب، بیبیسی را رسوا میکنند و تصاویری از قیام
دانشجویان و خشونت پلیس ارائه میکنند که با آنچه در بیبیسی مشاهده
میشود خیلی همخوانی ندارد. در یکی از این موارد وقتی مشخص میشود پلیس چه
رفتاری با یک معترض ویلچرنشین کرده است، حتی بیبیسی هم مجبور به واکنش
میشود اما با نظرات به اصطلاح کارشناسی، موضوع را منحرف میکند.
نه تنها در زمینه مقابله با دانشجویان، بیبیسی حتی در مواجهه با
معترضینی که نسبت به سیاستهای انقباضی دولت انگلیس و کاهش تسهیلات عمومی
اعتراض داشتند نیز به همین گونه عمل کرد. همین دو واژه بار دیگر مورد
استفاده قرار گرفتند.
* قیام محرومین، نمونه بارز کارنامه سیاه بیبیسی
از قیام محرومین انگلیس هنوز چند هفتهای بیشتر نگذشته است. قیامی که با
کشتن یک سیاهپوست توسط پلیس آغاز شد و به زودی خیابانهای شهرهای بزرگ
انگلیس را فراگرفت. این قیام بزرگترین تلاش برای رساندن صدای بخشی از
جامعه انگلیس به جهانیان بود که هرگز صدای آن شنیده نشده بود. وقتی
خبرنگار آلترنت از یکی از جوانان سر به طغیان برداشته پرسید که آیا این
قیام اثری هم دارد پاسخ وی در نوع خود جالب بود. وی گفت: "اگر اثر نداشت
که شما اکنون با من سخن نمیگفتید!"
بیبیسی بار دیگر بلافاصله وارد عمل شد و با نشان دادن تصاویر
اتوموبیلها و ساختمانهای سوخته، خشونت تظاهرکنندگان و ... سعی کرد تا
افکار عمومی را به نفع دولت انگلیس جهت دهد. بیبیسی باز هم تلاش کرد تا
ناآرامیها را هولیگانیسم جلوه دهد و دیگر رسانههای انگلیسی هم به کمکش
آمدند. چون این بار یک طرف ماجرا محرومین بودند که صدایشان به جایی
نمیرسید، سرکوب تبلیغاتی و و سرکوب خشونتآمیز با راحتی بیشتری انجام
گرفت. استفاده از توئیتر برای خبر رسانی ممنوع شد و پلیس این بار نه تنها
از اسب که از سگ برای سرکوب بهره گرفت. در این میان بیبیسی هم تنها به
پوشش خشونتهای معترضین اشتغال داشت.
بیبیسی نه تنها واکنشی به احکام غیرعادلانه صادر شده در خصوص
دستگیرشدگان ماجرا – که به نوشته دیلیمیل یکی تنها به خاطر برداشتن یک
بستنی از یک مغازه به 16 ماه زندان محکوم شده بود – نشان نداد، بلکه
آنگونه که روزنامه گاردین تصریح میکند با قدرت تمام به همکاری اطلاعاتی
با رژیم کامرون پرداخت. تصاویر بیبیسی محمل خوبی برای دستگیری معترضین
بودند.
* بیبیسی هر جا که لازم باشد در خدمت اهداف سیاسی است
عملکرد بیبیسی در جریان این دو قیام مردم معترض انگلیس را با عملکرد این
شبکه در جریان اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1388 و
اغتشاشات اخیر سوریه میتوان به خوبی مقایسه کرد. چطور کسانی که انتخابات
در ایران را زیر سوال بردند و انواع خشونتها را به کار بردند از نظر این
شبکه معترض و تظاهرکننده بودند اما کسانی که به زیادی شهریه دانشگاه یا
کشته شدن یک سیاهپوست اعتراض داشتند، هولیگان بودند؟ در خصوص سوریه نیز
اوضاع به همین منوال است. بیبیسی مسلح بودن اغتشاشگران سوری را چندان
تحت پوشش قرار نمیدهد اما واکنش طبیعی ارتش سوریه به طغیان یک گروه مسلح
را به عنوان سرکوب در بوق و کرنا میکند. مگر کسی انتظار دارد که ارتش
سوریه در برابر گروههای مسلح ساکت بنشیند؟
از نظر گردانندگان بیبیسی، هولیگان بودن یا معترض بودن با یک معیار و
تنها با یک معیار قابل تعریف است و آن چیزی نیست جز منافع نظام هژمونیک
لیبرال – سرمایهداری غرب. از نظر گردانندگان بیبیسی، حتی ملت ایران
زمانی که برای ملی کردن صنعت نفت به پا خواسته بود نیز هولیگان بود. شب 25
مرداد 1332، این بیبیسی بود که با فرستادن یک پیام رمز برای پهلوی دوم،
حمایت انگلیس را از کودتایی که سرانجام در 28 مرداد به نتیجه رسید، اعلام
داشت.
* بیبیسی تنها یک رسانه نیست
وقتی عملکرد یک رسانه بینالمللی در حد بیبیسی کاملا در مسیر اهداف یک
نظام سیاسی – امنیتی – اقتصادی مشخص است و هر جا لازم باشد به عنوان بازوی
تبلیغاتی آن وارد عمل میشود، دیگر نمیتوان از آن به عنوان یک رسانه نام
برد. این به اصطلاح رسانه، علاوه بر اموری که به صورت روزمره انجام میدهد
در جای خود به شکلی زیرکانه وارد عمل شده و به عنوان بازوی رسانهای
گردانندگان پشت پرده خود عمل میکند و ثابت کرده که در این کار مهارت لازم
را نیز دارد، اما نه تا آن اندازه که برای همیشه بتواند از وجدان عمومی
پنهان بماند.
بیبیسی رسانه هست اما تنها یک رسانه نیست. عملکرد آن را نیز تنها در
حوزه یک رسانه نمیتوان سنجید. این رسانه بنگاه سخنپراکنی دولت انگلیس
است، از سوی دولت حمایت میشود و خود را نیز با سیاستهای آن هماهنگ
میکند. بیبیسی را تنها زمانی میتوان تحلیل کرد که تحلیل درستی از
منافع رژیم انگلیس وجود داشته باشد.