به گزارش پایگاه 598، ابراهیم اصغرزاده، در پاسخ این سؤال عصر ایران که «دولت روحانی محصول بازی
سیاسی هوشمندانه اصلاحطلبان بود یا محصول قناعت سیاسی اصلاحطلبان؟» اظهار
داشت: اینکه بگوییم اصلاحطلبان در انتخابات سال ۹۲ اشتباه سال ۸۴ را
تکرار نکردند و در نهایت بر روی روحانی اجماع کردند و بنابراین بازی سیاسی
هوشمندانهای در پیش گرفتند، تفسیر دقیقی از رفتار و موقعیت سیاسی
اصلاحطلبان نیست. اصلاحطلبان در روزهای آخر تبلیغات انتخاباتی، به ناچار
بر روی روحانی اجماع کردند. قبل از آن چند روز آخر، برخی از اصلاحطلبان
انتخابات را تحریم کرده بودند. اما نکته مهمتر این است که انتخابات سال ۹۲
برای اصلاحطلبان، نوعی عقبگرد بود. ما در این انتخابات، کمپین خود را در
آن سوی دوم خرداد ۷۶ تشکیل دادیم. در حقیقت تمام دستاوردهای انتخابات
سالهای ۸۸، ۸۴، ۸۰ و ۷۶ را پشت سر گذاشتیم و به قبل از این چهار دوره،
عقبگرد کردیم.
وی در پاسخ این سؤال که «چرا؟ چون حسن روحانی سیاست
مداری برآمده از جناح راست بود؟» میگوید: دقیقاً! چون که ما نتوانستیم
کاندیداهای قویتری به صحنه انتخابات بیاوریم. خاتمی را کنار گذاشتیم،
هاشمی را هم کنار گذاشتند و ما همین طور عقبنشینی کردیم.
عضو شورای شهر
اول تهران با تصریح بر اینکه «پیروزی روحانی به معنای پیروزی اصلاحطلبان
نبود» میگوید: اصلاحطلبان اگر سازمان اجتماعی خودشان را با استراتژی و
هدف روشنی بازسازی میکردند و در سال ۹۲ با کاندیدای خاص خودشان بازی
انتخابات را میبردند، پیروز انتخابات بودند؛ نه اینکه با رحم اجارهای
وارد انتخابات شوند و کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهند که متعلق به جناح
خودشان نیست. هر چند که حمایت آنها از حسن روحانی، کار درستی بود اما این
حمایت صحیح و سنجیده، دال بر این نیست که ما بگوییم اصلاحطلبان پیروز بازی
انتخابات بودند.
وی میگوید که «اصلاحطلبان باید مانند سال ۸۴ که
پای معین ایستاد تا تأیید شد، نامزد اختصاصی خود را میآوردند» اما وقتی با
این اشکال خبرنگار مواجه میشود که «ولی برخورداری از کاندیدای اختصاصی هم
مانع از شکست اصلاحطلبان نشد»، میگوید: اصلاحطلبان حامی دکتر معین،
ابتدا اعلام کرده بودند حکم حکومتی را نمیپذیرند؛ ولی وقتی با نقض ادعای
خودشان وارد انتخابات شدند، حضورشان در انتخابات به ضررشان تمام شد.
اصلاحطلبان باید به گونهای رفتار کنند که مردم بپذیرند که کنش سیاسی
آنها صرفاً برای تأمین منافع خودشان نیست.
اصغرزاده سپس روحانی را
فاقد گفتمان دانسته و میگوید: آقای روحانی هم دچار یک مشکل جدی است و آن
اینکه، «اعتدال» یک گفتمان نیست، یک روش است. روحانی قادر نیست یک گفتمان
عرضه کند و به همین دلیل، بخشی از محتوای گفتمان خودش را از نقد دوران
احمدینژاد بیرون میکشد. اما این نوع تأمین محتوا برای گفتمان دولت، تا
جایی کاربرد دارد. از جایی به بعد، مردم دیگر با نقد دولت احمدینژاد توسط
روحانی و یارانش، راضی نمیشوند بلکه میخواهند ببینند خود این منتقدان
دولت احمدینژاد چه کرده و چه میکنند.
وی همچنین با بیان اینکه
روحانی باید در سازماندهی نیروهای اجتماعی خود از تجربه و مهارت
اصلاحطلبان استفاده کند، میگوید: همه ما دیدیم که آقای روحانی در یک
اقدام ساده مثل توزیع سبد کالا، چقدر به چهره خودش آسیب رساند. در یکی دو
سفر استانی هم مرتکب اشتباه شد و این هم به وجهه او آسیب رساند. در صورتی
که نیروهای اصلاحطلب در این حوزهها فوقالعاده تبحر دارند و میتوانند به
او کمک بکنند. ... در این چند ماه گذشته، جامعه یکی دو اشتباه دولت روحانی
را تحمل کرد؛ ولی معلوم نیست در آینده هم این صبوری و تحمل در جامعه وجود
داشته باشد. دولت روحانی باید از اشتباهاتی نظیر شیوه توزیع سبد کالا یا
نحوه تعامل با مردم در سفرهای استانی، درس بگیرد. چنین اشتباهاتی را نباید
تکرار کرد.
اصغرزاده معتقد است: ستاد دولت متأسفانه ستاد ضعیفی است.
در حوزه اقتصاد هم، به نظرم، برگهایی که دولت رو میکند، خیلی قوی نیست.
بخشی از آنها، کپیبرداری از دولت هاشمی رفسنجانی و نسخههای ضعیف دولت
دوران سازندگی است. بخش دیگری از این برگها و اقدامات، متناسب با شرایط
روز است.