به گزارش پايگاه 598 به نقل از روزنامه خراسان، رضا قوچاننژاد؛ پسر مودب، ساده و محترم تيم ملي ايران. او که با گلزنيهاي مداوم به ناگهان دل يک ملت را به دست آورد. اين روزها حتي مشهديها با برپايي کمپينهاي حمايتي از قوچاننژاد، از او حمايت ميکنند.
رضا ميگويد دلش براي اين شهر تنگ شده و اگر فرصتي گير بياورد حتما به مشهد ميرود. با او از عيد نوروز و چهارشنبهسوري شروع کرديم و او حرفهاي جالبي به زبان آورد. رضا امسال عيد را در کنار اشکان دژاگه در لندن سپري خواهد کرد. او حرفهاي جالبي در اينباره ميزند.
* زمان زيادي تا عيد نوروز باقي نمانده است، ميتواني بگويي سر سفره چه دعايي ميکني؟
- امسال دعا ميکنم که تيم ملي در جامجهاني موفق باشد و بتواند از گروه خودش بالا بيايد. دعا ميکنم که خانوادهام، آشنايان و همه مردم عزيز و طرفداران تندرست باشند و بيمار نشوند. هيچ چيز مهمتر از سلامتي نيست. از طريق شما هم پيشاپيش عيد نوروز را به همه مردم ايران تبريک ميگويم و اميدوارم که از نظر فوتبالي سال خوبي داشته باشيم و بتوانيم براي مردم ايران و وطنمان کار کنيم و ببريم.
* قبل از عيد نوروز مراسم چهارشنبه آخر سال برگزار ميشود.
- (خنده) بله، شنيدهام در تهران چه خبر است. راستش ما هم در هلند چهارشنبهسوري داريم. در شهري که خانواده من زندگي ميکند ايراني زياد است و همه دور هم جمع ميشويم تا آتش روشن کنيم و از روي آن بپريم. البته نه به آن شکلي که در ايران است و مردم مدام ترقه ميزنند ولي همهچيز داريم، آتش داريم و ترقه هم هست ولي در ابعاد کوچکتر نسبت به ايران! (خنده)
* امسال در لندن هستي و بايد نوروز را در آنجا سپري کني، در اينباره حرف ميزني.
- خب دور از خانواده هستم. من از سال 2011 از هلند جدا شدم و به بلژيک رفتم. از آن زمان دور از خانواده بودم و معمولا ايام عيد بازي داشتيم، امسال هم وضعيت همينطور است. ما با چارلتون مسابقات حساس و مهمي در ليگ دسته اول انگليس داريم. در اروپا تعطيلات نوروز نداريم و مجبوريم هر روز سر تمرين برويم و براي بازيها آماده شويم. البته من در لندن تنها نيستم و معمولا اشکان را ميبينم. فاصله ما در شهر زياد نيست و هر وقت قرار بگذاريم، چند دقيقه بعد همديگر را ميبينيم. امسال عيد را با اشکان ميگذرانم.
* از او عيدي ميگيري يا عيدي ميدهي؟
- (خنده) ما که عيدي نميگيريم و بايد عيدي بدهيم. اما يادم هستم وقتي بچه بودم، پدرم هميشه پاي سفره هفتسين به من عيدي ميداد. هميشه بزرگترها بايد به کوچکترها عيدي بدهند؛ به همين خاطر اگر قرار به عيدي دادن باشد، من بايد از اشکان عيدي بگيرم چون يک سال از او کوچکتر هستم.
* دوست داري در ايام عيد در تهران باشي؟
- براي من فرقي نميکند عيد يا غير عيد، هر زماني که به ايران ميآيم لحظات خوبي را سپري ميکنم. با تمام وجود کشورم را دوست دارم. مردم هميشه به من لطف دارند و بسيار خونگرم هستند. هر جا من را ميبينند، ابراز محبت ميکنند. زندگي در ايران با تمام دنيا براي من فرق دارد. وقتي به اينجا ميآيم، زندگيام يک شکل ديگر ميشود. اين هم به خاطر رفتار مردم است اما شنيدهام در ايام نوروز تهران خيلي خلوت ميشود و همه به مسافرت ميروند. من هم دوست دارم يک روز سر فرصت بتوانم به شهرهاي مختلف بروم. دلم براي مشهد هم تنگ شده است.
* تو با دشواريهاي زيادي به تيم ملي آمدي، آيا هرگز نااميد شده بودي؟
- من هيچوقت نااميد نشدم. دست تقدير اين بود که از همه موانع رد شوم و به تيم ملي بيايم. يک وقتهايي احساس ميکردم شايد نشود و نتوانم به تيم ملي ايران ملحق شوم ولي هيچوقت اميدم را از دست ندادم. مسئولان فدراسيون، مدير برنامههايم و کارلوس کيروش در اين حضور نقش مهمي داشتند. من ديگر به گذشته فکر نميکنم، الان مهم است که در تيم ملي ايران حضور دارم و ميتوانم بازي کنم.