عدم توقف اتوبوس حامل بازيكنان و كادر فني پرسپوليس در شهرستان سوادكوه و ناديده گرفتن تجمع علاقهمندان با يك توجيه عجيب از سوي مسئولين اين باشگاه رفع و رجوع شد. مسئولان اين باشگاه طي تماسي با عادل اعلام كردند تنها دليل عدم توقف اين كاروان در سوادكوه، سواستفاده احتمالي برخي افراد از اعضاي اين باشگاه بوده كه با درايت (!) علي پروين و علي دايي ختم به خير شد!
اين توجيه شايد براي بيننده قابل پذيرش باشد، چه اينكه خود عادل هم تقريبا قانع شد و سري به نشانه تاييد اين حركت تكان داد اما واقعيت امر چيست؟ موضوعي كه برخي خبرگزاريها آن را سواستفاده برخي افراد براي تبليغ رستورانها و اماكن ورزشي خود عنوان كردند تا چه اندازه به واقعيت نزديك است؟
حقيقت امر اين است كه در شهرستان سوادكوه و شهر زيراب كه ظاهرا تجمع مردم در اين شهر بوده تنها يك زمين فوتبال وجود دارد كه متعلق به هيات فوتبال است و تمامي تيمها از همان زمين استفاده ميكنند؛ اين يعني «اماكن» چنداني در اين منطقه وجود ندارد كه كسي بخواهد برايش تبليغ كند يا نياز به تبليغ داشته باشد. به غير از اين زمين چمن، يك سالن فوتسال نيز در اين شهر وجود دارد كه در حالت عادي هم بر سر اجاره ساعتي آن دعواست! تبليغ سالن كشتي كه در اختيار باشگاه صدراي زيراب است هم كه نه نياز است، نه درخواستي از سوي اين باشگاه وجود داشته. پس قضيه سواستفاده افراد براي تبليغ اماكن ورزشي بهطور كلي منتفي است.
در خصوص رستوران نيز اين شهر تنها يك رستوران بزرگ دارد كه با توجه به اينكه تنها رستوران داراي امكانات كافي براي پذيرايي از مجالس عروسي و عزا است، در اغلب روزها پر است و مردم انتخاب ديگري براي برگزاري مراسم خود ندارند. مگر اينكه از رستورانهاي شهرهاي اطراف استفاده كنند. به گزارش خبرنگار بانك ورزش، اين يعني تبليغ پرسپوليسيها با انداختن يك عكس يادگاري به لحاظ تجاري به كار اين رستوران نميآيد، چون او هم مشتريان دائمي خودش را دارد و حتي گاهي تمامي مراسم ساكنان همين منطقه را هم نميتواند پاسخگو باشد.
در خصوص مدارس فوتبال هم وضعيت به همين منوال است؛ يعني از بين دو سه مدرسه فوتبالي كه در اين شهر وجود دارد، هر مربي شاگردان خاص خودش را دارد و اصلا فضا به گونهاي نيست كه تبليغ بازيكنان پرسپوليس تاثيري در انتخاب بازيكنان نوجوان و جوان منطقه داشته باشد. چرا كه اغلب در شهرستانهايي اينچنيني انتخاب افراد بر اساس روابط فاميلي و قوم و خويشي است. ضمن اينكه اگر مربيان اين شهر تا اين حد به عكس يادگاري براي تبليغات مدرسه فوتبال خود نياز داشته باشند ميتوانند با حضور در تمرين پرسپوليس در قائمشهر و يا حتي تهران به خواسته خود برسند و خيلي راحتتر از حد تصور از بازيكنان اين تيم سواستفاده كنند!
گاهي اتخاذ تصميمي اشتباه در يك لحظه كوتاه كه چندان هم غير طبيعي نيست باعث ميشود افراد براي توجيه رفتار خود به دلايلي استناد كنند كه به راحتي قابل تفسير است. اين موضوع در نهايت ادب و احترام ميتوانست با يك عذرخواهي ساده و وعده جبران ميتوانست ختم بهخير شود اما افسوس كه فرهنگ عذرخواهي در مملكت ما از پايينترين سطح تا بالاترين سطوح مديريتي هنوز جا نيفتاده. با اين حال اما هنوز فرصت جبران هست و مسئولان باشگاه پرسپوليس ميتوانند با يك برنامهريزي درست، در راه بازگشت به تهران از مردم اين شهرستان محروم دلجويي و بخشي از هواداران خود را جايي خارج از مستطيل سبز شاد كنند.
ختم كلام اينكه: اگر علي دايي در اقدامي انساندوستانه، با حضور بر بالين بيمار قطع نخاعي تا اين حد در كانون توجهات قرار ميگيرد و شايسته تمجيد است، در صورت ناديده گرفتن بخشي از جامعه نيز بايد آمادگي شنيدن انتقادهاي اهالي رسانه را داشته و در صدد جبران بر آيد.