به گزارش پایگاه 598 به نقل از وطن امروز، در مصوبه مجلس اختیارات کمسابقهای به دولتیها داده شده تا مسؤولان برای
اجرای قانون هدفمندی یارانهها موانع کمتری داشته باشند.
نمایندگان مجلس در
تصویب تبصره هدفمندی تقریبا همه پیشنهادهای دولتیها را تصویب کردند با
این وجود سوالات بسیاری درباره آینده یارانه نقدی وجود دارد؛ سوالاتی که
دولتیها باید به آن پاسخ بدهند: یارانه چه کسانی حذف خواهد شد؟ سقف درآمد
مردم برای حذف یارانه چقدر خواهد بود؟ دولت چگونه میخواهد نیازمندان را
شناسایی کند؟ در فرم خوداظهاری برای دریافت یارانه، متقاضیان باید چه
اطلاعاتی به دولت بدهند؟ اگر سرپرست خانوار درآمد زیر سقف اعلامی دولت
داشته اما شغل دوم یا درآمدهای فرعی مانند دلالی هم داشته باشد تکلیف چه
خواهد شد؟ افرادی که درآمدهای غیررسمی داشته باشند چگونه شناسایی میشوند؟
معیار دولت برای نیازمندبودن یا پولدار بودن افراد چه خواهد بود؟ آیا کسی
که با وام، خودرو و خانه خریده و به نوعی مسکن و ماشین او در رهن بانک است،
نیازمند محسوب میشود یا پولدار؟ آیا کسی که برای مداوای بیماری خود و
افراد تحت تکفلش وام گرفته و هر ماه کلی قسط هم باید بدهد پولدار محسوب
میشود؟ کسی که برای ازدواج فرزندش وام گرفته اما درآمد او بیش از یک
میلیون تومان در ماه است، جزو کدام دسته قرار میگیرد؟ کسی که شغل فصلی
دارد چگونه شناسایی میشود؟ آن کشاورزی که 6 ماه در سال درآمد ندارد جزو
ثروتمندان محسوب میشود یا نیازمندان؟ اصلا آنهایی که شغل ثابتی ندارند و
درآمد بالایی دارند و پول خود را به حسابهای بانکی واریز نمیکنند، چگونه
شناسایی میشوند؟ دولت قصد دارد برای پرداخت یارانه نقدی ثروتمندان را
شناسایی کند یا نیازمندان را؟ ساز و کار شناسایی این دو مورد بسیار متفاوت
است مثلا اگر دولت قصد داشته باشد نیازمندان را شناسایی کند میتواند به
آمارهای دستگاههای حمایتی مراجعه کند اما برای شناسایی ثروتمندان حتما
باید به اطلاعات شخصی مانند حسابهای بانکی مراجعه کند.
دولت از کدام
فرآیند استفاده خواهد کرد؟ اگر دولت بخواهد فقط سقف درآمدی را ملاک قرار
دهد بیعدالتی فراوانی رخ خواهد داد چراکه اگر سقف درآمد یک میلیون تومانی
معیار دادن یا ندادن یارانه قرار گیرد بسیاری از شاخصهها نادیده گرفته
میشود و خانواده دو نفره با خانواده 10 نفره، ساکن تهران با ساکن روستایی
دور افتاده از مرکز، مستاجر با صاحبخانه، بدهکار با طلبکار از نظر دولت
یکسان خواهند بود.
البته آنگونه که شنیده شده در فرم خوداظهاری متقاضیان
باید اطلاعات اقتصادی خود مانند داراییها و املاک را اظهار کنند اما ملاک
اصلی دولت همان سقف درآمد خواهد بود و این سقف درآمد میتواند پاشنه آشیل
یارانه نقدی باشد. مثلا سقف درآمد یک نفر یک میلیون و 200 هزار تومان است و
درآمد او 200 هزار تومان بیشتر از سقف احتمالی خواهد بود اما این فرد به
علت نیاز فراوان تسهیلاتی دریافت کرده که ماهانه 250 هزار تومان بهطور
خودکار از حقوق وی کسر میشود. آیا درآمد این فرد 950 هزار تومان در نظر
گرفته میشود یا همان یک میلیون و 200 هزار تومان؟ مستاجرانی که در تهران
حداقل 500 هزار تومان حقوق خود را باید اجاره بدهند آیا این 500 هزار تومان
را باید جزو درآمد خود اظهار کنند یا نه؟ یک کارمند باید حقوق دریافتی را
اظهار کند یا حقوق واقعی بدون کسوراتی مانند بیمه و مالیات را؟
نکته عجیب در پرداخت یارانه نقدی، موضوع جریمه یارانهای است؛ فرض کنید
سرپرست خانوار تشخیص داده به یارانه نقدی نیاز دارد و کسورات حقوق را در
فرم اظهار یارانه از سقف درآمدی کم میکند و یارانه میگیرد. اگر دولت بعدا
تشخیص دهد که این فرد نباید یارانه میگرفته و گرفته، میتواند او را تا 3
برابر یارانه دریافتی خود جریمه کند! اصلا این چه استدلالی است؟ دولت فرم
خوداظهاری میدهد و راستیآزمایی میکند و هر کسی که اطلاعات ناقص یا
اشتباه داده را شناسایی میکند و به آنهایی که نیازمند هستند یارانه
میدهد، حالا این چه استدلالی است که بعد از پرداخت یارانه، دریافتکننده
جریمه شود؟ آن فرد اطلاعات خود را به درستی داده و خود را نیازمند میداند
اما دولت او را نیازمند نمیداند و یارانه هم میدهد حال چه کسی اشتباه
کرده است؟ دولت یا آن متقاضی یارانه؟ چرا مردم باید هزینه کمکاری یا تشخیص
اشتباه دولت را بدهند.
آیا دولت میخواهد بدون مطالعه و بررسی فرم
متقاضیان یارانه را بدهد و بعد از آن بررسی کند؟
در این بین قطعا حق بسیاری از مردم نادیده گرفته خواهد شد و ملت باید
هزینه کمکاری و نداشتن آمار جامع دولت را بپردازد. فرض کنید اصلا دولت به
درستی تشخیص داد که اشتباه کرده و به یک پولدار یارانه داده است، چگونه
میخواهد این یارانه را بگیرد؟ آیا آن کسی که یارانه گرفته زیر بار این
جریمه میرود؟ اگر کسی جریمه را نپردازد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ مسؤولان
اعلام کردهاند قطعا یارانه هیچ نیازمندی قطع نخواهد شد اما سوالات
بیانشده در این نوشتار، پرسشهای اساسی موضوع یارانه نقدی در فاز دوم
هدفمندی است که اگر پاسخی داشته باشند، حتما گنگ و متناقض خواهد بود. تجربه
خوشهبندی و سبدکالایی در دولت گذشته و فعلی تجربه گرانبهایی بود که
مسؤولان دولت میتوانند از آن سود بسیار ببرند. در موضوع خوشهبندی بسیاری
از اغنیا جزو اقشار نیازمند و بسیاری از نیازمندان در ردیف اغنیا قرار
گرفته بودند تا این طرح در نطفه خفه شود.
در طرح سبدکالا بسیاری از
نیازمندان و کشاورزان و مستمریبگیران و کارگران نیازمند نتوانستند سبدی
دریافت کنند اما بسیاری از اغنیا مشمول این طرح شدند. دولت اگر از این
تجارب استفاده کند متوجه خواهد شد که برای اجرای فاز دوم هدفمندی باید به
همه ابعاد این موضوع توجه کند و آن را تکبعدی نبیند و مثلا فقط به سقف
درآمد سرپرست خانوار تکیه نکند. دولت باید در موضوع یارانه نقدی با مطالعه
بیشتر و جمعآوری آماری دقیق و توجه به همه ابعاد اقتصادی خانوار،
نیازمندان را شناسایی کند و عجله برای اجرا هزینههای هنگفتی برای
دولتمردان خواهد داشت، هزینهای که فراتر از طرح ابتدایی و پراشتباه
سبدکالایی خواهد بود.