کد خبر: ۲۰۷۶۴
زمان انتشار: ۱۶:۱۴     ۲۹ شهريور ۱۳۹۰
آيت الله آقا مجتبي تهراني
امام صادق علیه سلام : هیچ بنده‎ای نیست که گناهی کرده باشد و بعد پشیمان شده باشد، مگر این‏که خدا او را قبل از آن‏که بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه»، می‎آمرزد.

بحث دعا - جلسه 21، از سلسه جلسات درس اخلاق آیت الله آقا مجتبی تهرانی

لطفا سلسله مباحث جلسات قبل را نیز مطالعه فرمایید.

اعوذ بالله من الشیطان الرّجیم؛ بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ و الحمد لله ربّ العالمین

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.

بسم الله الرّحمن الرّحیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.
مروری بر مباحث گذشته

ماه مبارک رمضان ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده است و ماه راز و نیاز عبد با ربّش است که خواسته‎ها و حاجاتش را اظهار می‏کند؛ لذا ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. بحث ما راجع به مضامین ادعیه‏ای بود که انسان نسبت به خود یا دیگران می‏کند. دعای فرد ممکن است در قالب دعاهای مأثوره باشد و یا این‏که خودش آن را قالب‎ریزی کند.

از خصوصیّات شب قدر که در روایات بیان شده، این است که تمام حجاب‎ها برداشته می‎شود و هیچ حجابی از ناحیه ربّ نسبت به عبدش وجود ندارد و این تعبیر در روایت بیان شده بود: «تُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ».[2] شب نوزدهم، شب اندازه‎گیری و بررسی امور سال آینده است؛ شب بیست‏ویکم، شب ثبت و ضبط امور انسان‎ها است و شب بیست‏وسوم نیز بر طبق روایات، شب امضاء ولی‏الله‏الاعظم است. در شب قدر درخواست ما از پروردگارمان دو چیز است؛ یکی ترمیم نسبت به گذشته و دیگری ترسیم امور آینده.
ستاریّت مطلق و ستاریّت ناشی از غفاریّت

همه ما در سال گذشته گناه‏ها و خطاهایی مرتکب شده‏ایم؛ حالا اگر انسان بخواهد بهترین ترمیم شامل حالش شود، تنها راهش پناه بردن به غفاریّت خداوند است. خداوند، هم مقام ستاریّت دارد و هم مقام غفاریّت. مقام غفاریّت خداوند علّت پدید آمدن ستاریّت خاصّ خداوند است. در ستاریّت مطلق خداوند گفته می‎شود که خدا ستّارالعیوب است و در برابر گناهان، ما را رسوا و مفتضح نمی‏کند. این نوع ستاریّت متفاوت با ستاریّت ناشی از غفاریّت خداوند است.
قسم اوّل ستاریّت ناشی از غفاریّت؛ برطرف کردن تبعات گناه

غفاریّت خداوند سه گونه ستاریّت را به دنبال دارد؛ اوّل آن‏که وقتی خداوند ما را می‏آمرزد، نمی‏گذارد تبعات گناه دامن‎گیر ما شود. تبعات گناه ما همان جهنم و عقوبت الهی است. در این قسم از ستاریّت خاصّ الهی، خداوند نمی‎گذارد تبعات معصیت دامن‎گیر فرد عاصی و گناه‎کار شده و پس از مرگ معذّب شود.
قسم دوم ستاریّت ناشی از غفاریّت؛ انساء معصیت از شاهدان

اگر کسی مرتکب گناه و خطا شود، تمام موجوداتی که در ربط با او بوده‏اند، چه فرشتگان رقیب و عتید و چه زمین و زمان و حتّی اعضا و جوارح وی از گناه او مطلع می‎شوند؛ لذا در قرآن آمده است: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا یَعْمَلُونَ».[3] روز قیامت دست و پا و زبان ایشان، علیه آن‏ها به کارهایی که کرده‏اند گواهی می‎دهند؛ زیرا از اعمال او مطلع هستند. قسم دوم از ستاریّت ناشی از غفاریّت آن است که خداوند به موجوداتی که از این معصیت آگاه هستند، می‏فرماید دیگر علیه او گواهی ندهید.
قسم دوم ستاریّت ناشی از غفاریّت؛ امحاء گناهان

ولی ما امشب از خدا چیز دیگری می‏خواهیم و آن این‏که نه تنها این گناهان به ما زیان نرساند و این شاهدان علیه ما شهادت ندهند، بلکه از خدا می‏خواهیم که این معصیت‏ها را امحاء کند. سخن امشب ما با خدا این است؛ خدایا! امشب مرا پاک کن و این پلیدی‏ها را از وجود من دور ساز و مرا تطهیر کن! این، نوع سوم از ستاریّت ناشی از غفاریّت است که نوع کامل و اتمّ آن است.

در صحیحه معاویه بن‏عمار، امام صادق(صلوات‎الله‎علیه) می‏فرمایند: «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»؛ هنگامی که بنده  مؤمن خالصانه توبه کرد، اوّلین اثرش این است که مورد محبّت خدا قرار می‎گیرد و خداوند ستاریّت خود را در دنیا و آخرت شامل حال او می‏کند. «قُلْتُ وَ كَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ»؛ عرض کردم چگونه؟ «قَالَ یُنْسِی مَلَكَیْهِ مَا كَتَبَا عَلَیْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ أَوْحَى إِلَى جَوَارِحِهِ اكْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ وَ أَوْحَى إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اكْتُمِی عَلَیْهِ مَا كَانَ یَعْمَلُ عَلَیْكِ مِنَ الذُّنُوبِ»؛ حضرت فرمود خداوند ابتدا خطاب به رقیب و عتید می‎کند که عیوب او را فراموش کنید! سپس به اعضا و جوارح می‎گوید شما هم فراموش کنید! پس از آن به زمین نیز می‏گوید آنچه که بر روی تو معصیت کرد را فراموش کن! «فَیَلْقَى اللَّهَ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الذُّنُوبِ».[4] چنین بنده‏ای روز قیامت وقتی خدا را ملاقات می‏کند، هیچ موجودی علیه او شهادت نمی‏دهد!
استغفار؛ پناه بردن به مقام غفّاریت خداوند

وقتی می‏گویی «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه» و استغفار می‏کنی، به مقام غفاریّت خداوند پناه می‏بری. ما امشب از خدا بهترین ترمیم را طلب می‏کنیم؛ یعنی می‏گوییم خدایا، این معاصی را از من جدا کن و مرا تطهیر و پاک کن! به شاهدان معصیت من نیز بگو یادتان برود که این بنده چه کار کرده است! هیچ‎کس نتوانسته این مقامات الهیّه را ادراک کند که «غافرالذنب» و «رحمه‏للعالمین» بودنِ خداوند به چه معنا است. نه مقام رحمت او را کسی درک کرده است و نه مقام مغفرت او را. حتّی نیازی نیست که بگوییم «أَسْتَغْفِرُ اللَّه»؛ همین‏که خدا ببیند ما در دلمان پشیمان و خجالت‏زده هستیم، رحمت و غفران خود را شامل حال ما می‏کند.
خداوند نمی‎خواهد کسی را رسوا کند

حضرت موسی(علیه‏السلام) در راه طور سینا بود. در بین راه کسی شروع کرد پیش او التماس کردن و گفت من گناه بدی کرده‏ام؛ از خدا بخواه که از من بگذرد. سپس گناهی که مرتکب شده بود را به حضرت موسی گفت. حضرت موسی به خداوند گفت این بنده از تو پوزش می‎طلبد؛ او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده! خطاب رسید که من او را بخشیدم؛ ولی به او بگو که من از تو یک گلایه دارم! چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد؟! من نمی‎خواهم بنده من از کسی خجالت بکشد.
از گناه پشیمان شو، خدا تو را می‏بخشد!

در وسائل‏الشیعه ابان بن‏تغلب از امام صادق(علیه‎السلام) نقل می‎کند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یَقُولُ مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَیْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ».[5] هیچ بنده‎ای نیست که گناهی کرده باشد و بعد پشیمان شده باشد، مگر این‏که خدا او را قبل از آن‏که بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه»، می‎آمرزد. ما پروردگارمان را نشناخته‏ایم!
فرشتگان مقرّب برای مؤمنان استغفار می‏کنند

از نظر ظاهر هم این‏گونه است که خداوند فرشتگان مقرّب خود را می‎گمارد که برای ما استغفار کنند. در آن آیه شریفه می‏فرماید: «الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبیلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحیمِ».[6] فرشتگان مقرّب خدا برای مؤمنین استغفار می‎کنند و به خدا می‎گویند خدایا، رحمت تو همه چیز را در بر گرفته است؛ پس کسانی که توبه کرده و از راه تو تبعیّت کردند را بیامرز!
خودت را در معرض مغفرت الهی قرار بده!

مطلبی که در اینجا مطرح می‎شود، این است ‏که آیا انتخاب بندگانی که مورد مغفرت و رحمت خداوند قرار می‎گیرند، از طرف خداوند است یا بندگان؟ آیا خداوند برای مغفرت، از بین بندگان گل‎چین و انتخاب می‏کند؟ اگر انتخاب با خدا باشد، من نمی‏دانم که خداوند چه کسی را انتخاب کرده و آیا من هم جزء انتخاب‏شدگان هستم یا خیر؛ امّا اگر انتخاب با عبد باشد، من خودم می‎فهمم. زیرا میزان را به دست خودم داده است.

در باب مسأله مغفرت و رحمت این‎طور است که اگر عبد خودش را در معرض رحمت و مغفرت قرار بدهد، رحمت و مغفرت شامل حالش می‎شود. پس خودت را در معرض قرار بده! در معرض قرار دادن احتیاج به مبرِز هم ندارد؛ زیرا این امر، درونی است. خدا درون دل من و تو را امشب می‎بیند. اگر دید که واقعاً شرمنده هستیم و نسبت به گذشته‎مان واقعاً پشیمانیم، مأمورینش را می‎گمارد و آن‏ها شروع می‎کنند به طلب مغفرت کردن برای ما.
ملائکه، مأمور استغفار برای مؤمنین در شب قدر

اِبن‏عباس روایتی را از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) پیرامون لیالی قدر نقل می‎کند. «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَأْمُرُ الْمَلَائِكَةَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ یَعْنِی لَیْلَةَ الْقَدْرِ أَنْ یَهْبِطُوا مَعَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ مِنْ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى إِلَى الْأَرْضِ فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ»؛ خداوند در شب قدر به فرشته‏ها امر می‎کند که از سدرة‏المنتهی به سوی چهار مکان در زمین فرود بیایند؛ «عَلَى سَطْحِ الْكَعْبَةِ وَ عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ وَ فِی بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ طُورِ سَیْنَاءَ»؛ بر روی کعبه، بر قبر پیغمبر اکرم، در بیت‏المقدس و در طور سینا. «ثُمَّ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ تَفَرَّقُوا فَیَتَفَرَّقُونَ فَلَا یَبْقَى دَارٌ وَ لَا حُجْرَةٌ فِیهَا مُؤْمِنٌ أَوْ مُؤْمِنَةٌ إِلَّا وَ تَأْتِیهِ الْمَلَائِكَةُ... وَ یُهَلِّلُونَ وَ یُسَبِّحُونَ وَ یَسْتَغْفِرُونَ كُلَّ اللَّیْلِ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ».[7] سپس جبرائیل به فرشتگان می‎گوید روی زمین پراکنده شوید.[8] ملائکه در زمین پراکنده می‏شوند، به نحوی که هیچ جایگاهی نیست که در آن مؤمن و مؤمنه‎ای باشد، مگر این که آن‏ها دورش را می‎گیرند و شروع می‎کنند به استغفار کردن برای او.

چشم‎های ما نمی‎بیند! امّا امشب تمام اطراف محفل ما را ملائکه گرفته‏اند و برای ما استغفار می‎کنند و از طرف ما از خدا طلب آمرزش می‎کنند. ما امشب از خدا بهترین ترمیم و بهترین ترسیم نسبت به آینده را می‎خواهیم. البته ما حوائجی که به ذهنمان می‎آید را می‎گوییم، امّا این‏ها کافی نیست. از خدا بخواه هر چه را که خیر است در سال آینده به تو بدهد و هر چه شر است را از تو دور کند.
توسّل به علی(علیه‏السلام) و حضرت ابوالفضل العبّاس(علیه‏السلام)

امّا باید برای تقرّب به خدا، به وسیله‏ای چنگ زنیم؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ».[9] شب نوزدهم گفتم باید درِ آن خانه‎ای برویم که وسیله‎های متعدّدی برای تقرّب به خدا در آن هست، نه یک وسیله. علی(علیه‎السلام) در بستر بود و فرزندانش اطراف بستر را گرفته بودند. ابتدا رو کرد به امام حسن(علیه‎السلام) و شروع کرد به وصیت کردن. بعد رو کرد به تمام بچّه‎ها و فرزندانش فرمود بعد از من فتنه‎ها از هر سو به طرف شما می‎آید. منافقین این امّت کینه دیرینه‏شان را از شما طلب می‎کنند و می‎خواهند از شما انتقام بگیرند؛ بر شما باد به صبر!

در این میان چهره ملکوتی و ربّانی علی(علیه‏السلام)، امام حسین(علیه‎السلام) را نشانه رفت. ابتدا حضرت به او فرمود فتنه‎ها از هر سو و هر جانب بر تو می‎آید، بر تو باد به صبر! بار دوم رو کرد به حسین و گفت یا اباعبدالله! این امّت تو را شهید می‎کنند، بر تو باد به تقوا و صبر در بلا! علی(علیه‎السلام) وقتی این جمله را گفت بی‎هوش شد. گویا صحنه عاشورا در نزد علی(علیه‎السلام) متمثّل شد و آن بلاها و مصیبت‎ها را می‎دید....

می‎خواهم در شب قدر از کسی بهره ببرم که نامش باب‏الحوائج است؛ چرا که زین‎العابدین می‎فرماید شهدا در روز قیامت به منزلت عمویم عبّاس غبطه می‎خورند. لذا امام حسین(علیه‎السلام) این جمله را تنها بالای سر عبّاس گفت که: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی».[10] حالا کمر من شکست. چه موقع این جمله را فرمود؟ ابوالفضل(علیه‎السلام) از شریعه بیرون آمد و با عجله به سمت خیمه‎ها حرکت کرد؛ در بین راه، دو دستش را قطع کردند؛ مشک را به دندان گرفت. تمام همّ او این است که آب را به خیمه‎ها برساند. از هر طرف ابوالفضل(علیه‎السلام) را تیرباران کردند....

می‎نویسند: «وَ جَاءَهُ سَهمٌ وَ أصَابَ القِربَةَ»؛ تیری آمد و به مشک خورد. «فَوَقَفَ العَبَّاسُ مُتَحَیِّراً»؛ ابوالفضل متحیّر ایستاد که چه کنم؟ «وَ جَاءَهُ سَهمٌ آخَرُ فَوَقََعَ فِی عَینِهِ»؛ تیری دیگر آمد و به چشم ابوالفضل خورد. آن خبیث با عمود آهن کاری کرد که عبّاس به روی زمین آمد و برادر را صدا زد. «یَا أخَاهُ أدرِک أخَاکَ». گویا علی(علیه‎السلام) این صحنه را می‎دید که بی‏هوش شد. چون ابوالفضل(علیه‎السلام) هم در آن جمع نشسته بود. حسین(علیه‎السلام) با عجله آمد؛ ابوالفضل هنوز رمقی در بدن داشت. به برادر گفت: «یَا أخَاهُ مَا تُریدُ»؛ برادر! حالا می‏خواهی چه کار کنی؟! حسین(علیه‎السلام) گفت می‎خواهم تو را به خیمه‎ها ببرم. عبّاس گفت مرا به خیمه‎ها مبر...

برگردیم به خانه علی(علیه‎السلام)؛ می‎گویند علی(علیه‎السلام) به هوش آمد. شروع کرد این جملات را گفتن: «الآن پسر عمویم پیغمبر آمد، عمویم حمزه آمد، برادرم جعفر آمد؛ همه به من می‎گویند ما منتظر تو هستیم». اینجا بود که دیده مبارکش را به سمت فرندانش کرد و گفت همه شما را به خدا می‎سپارم. «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ».[11] ناگهان دیدند عرق بر پیشانی علی نشست، پاها را به سمت قبله دراز کرد. «َأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»..

فیلمهای مرتبط با  :

استاد گرانقدر حضرت آیت الله آقا مجتبی تهرانی

و

 فایلهای صوتی مرتبط با استاد گرانقدر

پی نوشتها :

[1]. بحارالأنوار، ج 91، ص 96

[2]. وسائل‏الشیعة، ج 8، ص 21

[3]. سوره مبارکه نور، آیه 24

[4]. بحارالأنوار، ج 6، ص 28

[5]. وسائل‏الشیعة، ج 16، ص 62

[6]. سوره مبارکه غافر، آیه 7

[7]. مستدرك‏الوسائل، ج 7، ص 460

[8]. در روایتی دیدم که جبرائیل پرچم‎دار است و بر روی پرچمش نوشته است: «أُمَّةٌ مُذْنِبَةٌ وَ رَبٌّ غَفُورٌ». مستدرك‏الوسائل، ج 7، ص 459

[9]. سوره مبارکه مائده، آیه 35

[10]. بحارالأنوار، ج 58، ص 233

[11]. بحارالأنوار، ج 42، ص 292

 

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی

تهیه و فرآوری: گروه حوزه علمیه تبیان

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها