به گزاش سرویس حوزه و مراجع
پایگاه 598، بمناسبت آغاز سال تحصیلی در حوزه های علمیه، سخنان مهم رهبر انقلاب در دیدار طلاب و فضلا حوزه علمیه قم در سال 89 که بخش عمده ای از سفارشات و مطالبات معظم له از حوزه را در بر دارد، بازخوانی می کنیم:
آخوند حكومتی!
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى دو عنوان و دو مفهوم غلط و انحرافى به وسيلهى كسانى كه هم با روحانيت بد بودند، هم با انقلاب دشمن بودند، در ذهنها مطرح شد.
اين دو مفهوم غلط و در واقع دو تهمت را دشمن به عنوان تاكتيك مطرح كرده است: يكى طرح مسئلهى حكومت آخوندى است. ميگويند در ايران حكومت آخوندى، حكومت روحانى بر سر كار است. اين را نوشتند، گفتند، ترويج كردند، تكرار كردند. ديگرى طرح موضوع آخوند حكومتى است؛ تقسيم آخوند به حكومتى و غير حكومتى. هدفشان از طرح اين دو مفهوم انحرافى و غلط اين بود كه:
اولاً نظام اسلامى را از پشتوانهى عظيم فكرى و نظرى و استدلالى و علمى علماى دين محروم كنند؛
ثانياً روحانيت مسئول را، روحانيت انقلابى را، روحانيت حاضر در صحنه را كه در مقابل دشمنىها سينه سپر كرده است، به خيال خودشان منزوى كنند، بدنام كنند. يعنى آخوند يك نوعش حكومتى است، كه اين بد است، منفى است، ضد ارزش است؛ يك نوعش غير حكومتى است، كه اين مثبت است، اين منزه است.ستقلال روحانیت؛ گذشته، حال، آینده روحانيت شيعه هميشه مستقل بوده، هرگز در قبضهى قدرتها قرار نگرفته است؛ امروز هم همين جور است، بعد از اين هم بايد همين جور باشد و به توفيق الهى همين جور خواهد بود.
اما در اينجا هم مراقب باشيد يك مغالطهى ديگرى به وجود نيايد؛ استقلال حوزهها به معناى عدم حمايت نظام از حوزه و حوزه از نظام تلقى نشود؛ يك عدهاى اين را ميخواهند. بعضىها ميخواهند به عنوان استقلال و به نام استقلال، رابطهى حوزه را با نظام قطع كنند؛ اين نميشود. وابستگى غير از حمايت است، غير از همكارى است. نظام به حوزه مديون است؛ بايد به حوزهها كمك كند. البته معيشت طلاب به صورت سنت معمول و بسيار پرمعنا و پررمز و راز بايد به وسيلهى مردم اداره شود؛ مردم بيايند وجوهات شرعىشان را بدهند؛ اين اعتقاد من است.
اما مسائل حوزهها فقط مسئلهى معيشت نيست. در حوزهها هزينههائى وجود دارد كه جز با كمك بيتالمال مسلمين و كمك دولتها امكان ندارد آن هزينهها تحقق پيدا كند. دولتها موظفند اين هزينهها را بدهند، دخالتى هم نبايد بكنند.
سرنوشت روحانيت و سرنوشت نظام اسلامى
حقيقت اين است كه اين دو جريان عظيم - يعنى جريان نظام اسلامى و در دل آن، جريان حوزههاى علميه - دو جريانى هستند كه به هم مرتبطند، به هم متصلند، سرنوشت آنها يكى است؛ اين را همه بدانند. امروز سرنوشت روحانيت و سرنوشت اسلام در اين سرزمين، وابسته و گره خوردهى به سرنوشت نظام اسلامى است. نظام اسلامى اندك لطمهاى ببيند، يقيناً خسارت آن براى روحانيت و اهل دين و علماى دين از همهى آحاد مردم بيشتر خواهد بود. البته نظام زنده است، نظام سرپاست، نظام قوى است و با اطمينان كامل عرض ميكنم نظام بر همهى چالشهائى كه در مقابلش قرار دارد، فائق و پيروز خواهد شد.
اساس تحول در حوزه چیست؟
حركت نوبهنوى اجتهادى، اساس تحول است. تحول و دگرگونى يك امر قهرى است؛ پيش مىآيد. منتها اين تحول و تغيير را يا مديريت ميكنيم، آن را هدايت ميكنيم، يا نه، رها ميكنيم. اگر رها كرديم، باختهايم. بزرگان حوزه، مراجع تقليد، انديشمندان، دانشمندان و فضلا بايد دامنها را به كمر بزنند، همت كنند، اين تحول را برنامهريزى كنند، هدايت كنند، مديريت كنند. بنابراين معناى اساسى تحول اين است: حركت نوبهنوى محتوائى.
تحول به سمت سقوط!
تحول يعنى چه؟ حوزه ميخواهد چه كار كند كه اسمش تحول باشد؟ اگر تحول را به معناى تغيير خطوط اصلى حوزهها بدانيم - مثل تغيير متد اجتهاد - قطعاً اين يك انحراف است. تحول است، اما تحول به سمت سقوط.
نظام دانشگاه، در حوزه نباید حاكم شود
تحول به معناى رها كردن شيوههاى سنتىِ بسيار كارآمد حوزه در تعليم و تعلم و تبديل اين شيوهها به شيوههاى رائج دانشگاهىِ امروز نيست؛ اينچنين تحول و تغيير و دگرگونىاى غلط اندر غلط است؛ اين عقبگرد است.
ما شيوههاى دانشگاهى خودمان را كه برگرفته و نسخهنويسىشدهى از شيوههاى قديمى غربى است، بياوريم در حوزه حاكم كنيم؛ نه، ما اين را تحول نميدانيم. اگر چنين دگرگونىاى رخ بدهد، قطعاً ارتجاع و عقبگرد است؛ اين را قبول نداريم.
الزامات تحول در حوزهی علمیه
يكى از چيزهائى كه در تحول مثبت حتماً لازم است، اين است كه ما خودمان را و تلاش و فعاليت علمى خودمان را با نيازها منطبق كنيم. مسئلهى بعدى، مسئلهى نظام رفتارى و اخلاقى حوزههاست؛ كه همين تحول - اگر تحولى انجام ميگيرد - بايد ناظر به اين جهت هم باشد. چند تا سرفصل در اين خصوص وجود دارد كه من اينجا يادداشت كردهام:
تكريم اساتيد. نظام رفتارى و اخلاقى ما در حوزهها بايد در اين جهت حركت كند؛ تكريم استاد، تكريم عناصر فاضل، بخصوص تكريم مراجع تقليد. هر كسى آسان به حد مراجع معظم تقليد نميرسد؛ صلاحيتهاى زيادى لازم است. غالباً مراجع قلههاى علمى حوزههاى علميه محسوب ميشوند. بنابراين احترام مراجع بايستى محفوظ باشد؛ بايد تكريم شوند.
مسئلهى ديگر در نظام رفتارى و اخلاقى حوزهها، فيض بردن از معنويات است، تهذيب است؛ اين خيلى مهم است. جوان امروز حوزه بيش از گذشته به مسئلهى تهذيب نيازمند است. امروز در همهى دنيا اينجور است كه وضع نظام مادى و فشار مادى و ماديت، جوانها را بىحوصله ميكند؛ جوانها را افسرده ميكند. در يك چنين وضعى، دستگير جوانها، توجه به معنويت و اخلاق است.
يك مسئلهى ديگر در زمينهى نظام رفتارى و اخلاقى حوزه، مسئلهى گرايشها و احساسات انقلابى در حوزه است. عزيزان من! فضاى انقلابى در كشور دشمنان عنودى دارد، دشمنان كينهورزى دارد. با حاكميت فضاى انقلابى در كشور مخالفند؛ ميخواهند اين فضا را بشكنند. ميخواهند فضاى انقلابى را بشكنند، روحانى انقلابى را منزوى كنند.