در واقع علاوه بر تپق زدن و سوتی دادن،
لبخند زدن، بالاانداختن همراه با ذوق ابروها، تعجب الکی و شگفتی در برابر
پاسخ های معمولی میهمانان، آنها باید گردن قوی و منعطفی برای تکان دادن های
طولانی داشته باشند. در ضمن آنها باید به مردم ثابت کنند که با همه عالم و
آدم رفیقند.
مجری آقا: چی شد که بازی در این سریال رو پذیرفتی؟
بازیگر نقش هشتم سریال: فیلمنامه خوب، کستینگ عالی و فضای صمیمی که پشت کار بود. به هر حال من خیلی گزیده کار هستم و هر پیشنهادی رو قبول نمیکنم.
مجری آقا: این سریال کار چندم شما بود؟
بازیگر تقش هشتم: این اولی بود. ولی الان کلی پیشنهاد دارم که فعلا می خوام استراحت کنم. چون فشار کار خیلی زیاد بود.
مجری خانم: بسیار هم عالی. خانم شما چطور شد که در این سریال ظاهر شدین؟
بازیگر نقش عابر: وقتی تهیه کننده نازنینی به نام آقای (...) وجود داشته باشه نمی شه کار رو رد کرد.
مجری خانم: خیلی هم عالی. شما خاطره ای از این سریال دارین؟
بازیگر نقش عابر: نخیر.
مجری خانم: بسیار عالی. شما چطور؟
بازیگر نقش هشتم سریال: بله. خاطره که زیاد هست اما الان خاطره ای خاطرم نیست.
مجری خانم: خیلی هم عالی. چقدر این سریال بین مردم گرفته. هان؟
مجری آقا: بعله. این از برکات شبکه ماست و توجه مردم. شما بازخوردهای مردم رو دیدین؟
مجری خانم: بسیار عالی. شما چطور؟
بازیگر
نقش هشتم: به هر حال من معتقدم نقش منفی و مثبت وجود نداره، نقش کوچیک و
زیاد هم نداریم. مهم تاثیرگذاری نقش هست که من این تاثیر گذاری رو دیدم.
مجری خانم: خیلی هم عالی. پایان سریال چی میشه؟
بازیگر نقش عابر: اتفاق خاصی نمی افته...(همه با هم می خندند...)
مجری خانم: خیلی عالی. شما گویا تحصیلات عالی هم داشتین؟
بازیگر نقش هشتم سریال: البته من از سه سالگی کارم رو با تئاتر شروع کردم و معتقدم تحصیلات کسی رو بازیگر نکرده.
مجری خانم: بسیار عالی. خانم شما چطور؟
بازیگر نقش عابر: من هم معتقدم مردم باید کار رو بپسندن. ضمن اینکه جزئیات نقش برای من خیلی مهمتر از خود نقشه.
مجری آقا: چقدر عالی. مردم عیدتون مبارک. امروز با کلی برنامه و مهمون دیگه تا نصف شب در خدمت شما هستیم...
مجری خانم: با تشکر از نفس حق و زبان گرم و چهره دلنشین همکارم، خیلی هم عالی که همچنان پای برنامه جشن میلاد هستین.
و این قصه تا پاسی از شب ادامه دارد...
*