کد خبر: ۱۹۷۵۱
زمان انتشار: ۱۹:۴۵     ۱۹ شهريور ۱۳۹۰
رجانیوز/ با نزدیک شدن به فضای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، فضای سیاسی کشور در تب و تاب بسترسازی برای این جریان مهم اجتماعی است و چیزی نمانده تا در و دیوار شهر از کاغذهای رنگی تبلیغات نمایندگان پر شود. تشکیل جبهه پایداری و کمیته 7+8 از سوی اصولگرایان نيز بیانگر اهمیت انتخابات این دوره از مجلس است.

در عين حال، فتنه 88 و پس از آن پا گرفتن جریان انحرافی در دولت، اصولگرایان را بیش از پیش بر انتخاب و معرفی نماینده‌های انقلابی و دغدغه‌مند حساس کرده است اما در این میان، عده‌ای نیز وجود دارند که بی‌توجه به فرموده‌های مقام معظم رهبری به دنبال سهم‌خواهی در انتخابات هستند.

ناصر سودانی نماینده مردم اهواز و عضو کمیسیون انرژی مجلس هشتم شورای اسلامی می‌گوید "مخالف این است که فردی خودش را به عنوان یک تشکیلات و جریان بداند"، وی معتقد است اصولگرایان باید قبل از آنکه میدان به دست نااهلان بیفتد، میدان‌داری کنند و سریع‌تر به وحدت برسند.

سودانی دارای تحصیلات تخصصی دکترای علوم و قرآن است و در دوره‌های هفتم و هشتم مجلس به عنوان نماینده اصولگرایان اهواز حضور داشته است. بنا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، سودانی 45 طرح و لایحه را در هشتمین دوره مجلس امضا کرده است. با نزدیک شدن به فضای انتخاباتی و افزايش تحرکات در بین اهالی مجلس از جمله تشکیل جبهه پایداری، با این عضو فراکسیون اصولگرایان در ارتباط با ساز و کارهای تصمیم‌گیری در مركزيت اصولگرايان به گفت‌وگو نشستیم:

آقای دکتر از دید شما چارچوب‌های وحدت اصولگرایان و هدف از آن چيست؟

یکی از مهم‌ترین عوامل ماندگاری و موفقیت انقلاب اسلامی اتحادی است که تا الآن ملت ما در برابر دشمنان در عرصه‌های مختلف از خود نشان داده‌اند. یکی از جبهه‌های این وحدت، جهت‌گیری‌های خدمت رسانی به مردم است که مسئولان را در عرصه‌های خدمت‌گذاری با هم متحد می‌کند. در طول مدت تجربه نمایندگی چه در عرصه استانی و چه در عرصه کشوری، متوجه این نکته بوده‌ایم که هرگاه در مقوله‌ای با هم هماهنگ بودیم، به نتیجه رسیده‌ایم و هرگاه دچار تفرقه شدیم، نتیجه‌ای جز ناکامی نداشتیم.

خوشبختانه اصولگرایان بعد از تجربه تلخ مجلس ششم به خود آمدند و در طول يك دهه اخیر با بازیابی حیثیت اصولگرایی خود و با گزینش محورهای وحدت توانستند موفقیت‌هایی را به دست آورند و در حقیقت عرصه خدمت رسانی را از دست نامحرمان و نااهلان بگیرند. این مطلب محوری اتحاد قبل از هر چیز برای اصولگرایان وحدت براساس آرمان‌های اسلامی است که شاخص‌ترین آرمان انقلاب اسلامی بعد از اعتقادات و باورهای اصلی اعتقادی مانند توحید، نبوت، معاد و ولایت در عرصه‌ راهبردی و دولتی، اعتقاد به محوریت ولایت امر ولی‌فقیه است. بر این اساس، باید ولی فقیه را فصل‌الخطاب، نائب امام زمان(عج) و در راس کشور و مشروعیت نظام پذیرفت و در برابر دیدگاه‌ها و مواضع ایشان سر تسلیم فرود آورد.

شاخصه اصولگرایان بعد از پایبندی به اصل ولایت فقیه، گذشت از خود و ایثار در راستای حفظ آرمان‌های انقلاب اسلامی است، به تعبیري، خدمت حداکثری و منفعت حداقلی. یعنی خود را برای خدمت‌رسانی جهادی و ایثارگرانه وقف انقلاب کردن. همیشه خود را مدیون انقلاب دانستن و از جان و مال برای انقلاب مایه گذاشتن. این یکی از شاخصه‌های اصولگرایی در عرصه سیاسی است که می‌تواند موجب وحدت باشد.

از نزدیک گروه اغیاری را که در طول این سی و چند سال آمده بودند، دیدیم که چگونه انقلاب و نظام را برای خود می‌خواستند و تا زمانی که در مسند قدرت و برخوردار از موقعیت و رانت و جایگاه بودند، حامی بودند اما هرگاه از قدرت کنار زده شدند، به جای اینکه خط خدمت مخلصانه و ایثارگرانه را در پیش بگیرند، به جبهه دشمن پیوستند، در حالی که شاخص اصولگرایان این است که مانند حضرت علی(ع) پرخطرترین مأموریت‌‌ها را به جان بخرند و تا جایی که مصلحت نظام اقتضا می‌کند، سخت‌ترین آدم در برابر حوادث و با گذشت‌ترین افراد نسبت به حفظ اسلام باشند. حضرت علی(ع) از جان، همسر و فرزندان خود مایه گذاشت تا درخت اسلام پا بگیرد.

ایشان اگرچه رسالت و رهبری جهان اسلام بعد از پیامبر شرعا، عقلا، قانونا و عرفا حق‌اشان بود اما در آنجا سهم‌خواهی نکرد و چون شرایط به گونه‌‌ای رقم خورد که باید مسکوت می‌‌ماند، 25 سال دندان روی جگر نهاد تا نهال اسلام به درخت تنومندی تبدیل شود و از ریشه جدا نشود، زیرا در ابتدا به دلیل دشمنانی که در اطراف اسلام وجود داشت همچنین منافقین و افرادی که تنها ملبس به لباس اسلام بودند و انحراف‌هاي فکری که در ابتدا در نظام اسلامی پیش آمد، و از طرفی مقام طلبی بعضی از یاران رسول اکرم(ص) سبب شد تا حضرت علی(ع) برای کل اسلام احساس خطر کند و بین خود و اسلام، خود را فدا کند.

در جریان فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری، عده‌ای از نخبگان کارنامه قابل قبولی از خود به جای نگذاشتند و در اجرای دستور رهبری سستی کردند. در این فتنه که رهبری معظم انقلاب فرمودند نخبگان اعلام موضع کنند، بسیاری از این افراد موضع صریحی نگرفتند یا سکوت کردند. به نظر شما آیا می‌توان با این دسته از افراد به وحدت رسید؟

فتنه 88 برای خواص، توده مردم و زیاده خواهان آزمون سختی بود. به هر حال با مدیریت بسیار عالمانه و آگاهانه مقام معظم رهبری ما این فتنه را پشت سر گذاشتیم. معتقدم در این فتنه کسانی روی لبه حرکت کردند به نحوی که می‌توان آنها را به آن سمت هل داد یا اینکه دست‌شان را گرفت را به این سمت آورد. من مصلحت نظام و انقلاب را براساس رهنمودهای رهبری در این می‌بینم که باید دست این افراد را بگیریم و به این سمت بیاوریم زیرا هنر انقلاب ما بعد از این، باید تبدیل دشمن به دوست باشد نه اینکه دوست را به دشمن تبدیل کند.

این نکته به معنای این نیست که ما چالش‌هایی را که این افراد در نظام ایجاد کردند، نادیده گرفته و فراموش کنیم، بلکه باید ضمن آنکه ضربه‌هایی را که به کلیت نظام وارد شده از یاد نبریم، آرزو کنیم که فضایی برای جبران گذشته این افراد فراهم شود، زیرا خود این موضوع یک امتحان برای ما و این دسته از افراد است.

سعه صدری که اسلام دارد، در هیچ‌کدام از دولت‌های دیگر وجود ندارد. پیرو اهل بیت(ع) تجربه‌اش، تحمل مشکلات است. اگر بتوانیم با منطق و سعه صدر با مخالفان روبرو شویم پیروز میدان خواهیم بود اما با هیاهو و تنش و ایجاد جار و جنجال، مظلوم، ظالم جلوه می‌کند. اصولگرایی به معنای داشتن سعه صدر برای تحمل دیگران است.

در مجلس نیز گروه‌های مختلفی را تجربه کرده‌ایم و هر جا اصرار همراه با منطق بوده، موفقیت به دست آمده است اما هر جا برای دفاع از حق به جای منطق، احساس خارج از عرف و هیاهوهای غیرعاقلانه مطرح بوده، نتیجه عکس شده است؛ بنابراین می‌توان با منطق از حق دفاع کرد.

به نظر شما همان افرادی که بر لبه حرکت کردند، می‌توانند در مرکزیت اصولگرایان بیایند و تصمیم‌گیری کنند؟

این موضوع مثل دو پیراهنی می‌ماند که یکی از آن دو کاملا سفید است و دیگری لکه داشته و آن لکه را پاک کرده‌اند. آن پیراهن لکه‌دار دیگر از ویترین خارج می‌شود زیرا نمی‌شود آن را به عنوان لباس ویترینی مطرح کرد. ویترین یعنی تابلوی اصولگرایی و تابلوی اصولگرایی باید یک لباس کاملا سفید باشد.

جبهه پایداری انقلاب اسلامی با حضور بزرگانی چون آیت‌الله مصباح اعلام موجودیت کرده است. برخی معتقدند این اعلام موجودیت سبب اتحاد بین اصولگرایان می‌شود اما عده‌ای دیگر بر این باورند که تشکیل این جبهه وحدت را از بین می‌برد، نظر شما در این زمينه چیست؟

صاحبان دغدغه انقلاب و آرمان‌های آن براساس حس تکلیف نسبت به دفاع از اصولگرایی و با احساس خطری که برای اصولگرایی می‌کنند مایل هستند که نوعی حرکت توفنده و شتابنده را ایجاد کنند مثلا برای رسیدن به آرمان‌های اصولگرایی گاهی افراد حرکت کندی دارند که موجب خشم افرادی می‌شوند که پر توان‌تر هستند و مایلند که به سرعت به اهداف برسند. کسانی هم هستند که در این مسیر متوسط حرکت می‌کنند. قطعا ما نمی‌توانیم همه این افراد را با یک نوع نگاه قیاس کنیم و نمی‌توان آنهایی را که کند حرکت می‌کنند از گردونه خارج کرد.

معتقدم جبهه پایداری در خودش یک حرکت توفنده و پرشتاب را می‌بیند و می‌خواهد از این سرعت و توانمندی بهره ببرد اما نباید به دیگران به گونه‌ای نگاه بیندازد که آنها تصور کنند خارج از دایره اصولگرایی هستند. زیرا هنگامی که فردی خود را قبول و دیگران را رد می‌کند اختلاف و تفرقه ایجاد می‌شود که متاسفانه این موضوع در فضای اصولگرایی و در بعضی شهرها، مراکز استان‌ها و حتی در فضای کشور تجربه شده است.

ینکه کسی تعریفش از اصولگرایی این باشد که من اصولگرا هستم و لاغیر، و بعد به دور خود سیم خاردار می‌کشد و دیگران را از دایره خارج می‌کند، یکی از آفت‌های اصولگرایی است. ما معتقدیم دایره شمول اصولگرایی وسیع و گسترده است. همچنین اینکه اصولگرایی صرفا در افراد انگشت شمار محسوب شود، نمی‌تواند برای انقلاب مفید باشد زیرا این موضوع خواسته رهبری و توصیه امام نیست و مطلوب نظام و بر مصلحت آن نخواهد بود.

با توجه به نیاز امروز کشورمان، باید به جای پرداختن به تفاوت‌ها، مشترکات را در نظر بگیریم و در دایره اصولگرایی نیز به جای آنکه رشته‌های منتهی به پیدایش گسست را جستجو کنیم به حلقه‌های وصل دقت کرد که کدامین حلقه‌ها می‌تواند متصل کننده باشد. لذا معتقدم که اصولگرایان همه سوار یک کشتی هستند و مقصد، فضا و زمینه کشتی یکی است اما راکبان آن با سلایق گوناگون می‌توانند با درک مشترک، تفاهم، خدمت‌رسانی متقابل، آرامش، تحمل یکدیگر و تعالی فکری سوار کشتی شوند و هدف مشترکی را طی کنند و به ساحل نجات برسند.

فضای انقلاب اسلامی در امروز اقتضای این را دارد و نباید بگوییم جبهه الف، جبهه ب زیرا ممکن است اینها در جهت حذف یکدیگر در انتخابات یا در عرصه‌های خدمت رسانی تلاش کنند. اصولگرایان باید در راستای تشویق یکدیگر اقدام کنند؛ مانند چرخ‌واره‌ای که دندنه‌های مختلف، مهره‌های متنوع و پیچ‌های گوناگون دارد اما چرخ‌واره‌ای است که خروجی‌اش یک کار است و ما چنین آرزویی برای اصولگرایان داریم.

جبهه پایداری به تازگی وارد عرصه شده بنابراین اگر بتواند همراهی خوبی با مجموعه اصولگرایان داشته باشد یا اصولگرایان بتوانند جبهه پایداری را دریابند به نظر من این جبهه می‌تواند در راستای استحکام انقلاب اسلامی گام بردارد. البته به شرط آنکه سرعت‌اش در حد مجاز باشد.

حضور افراد شاخص در این جبهه می‌تواند سبب شود که سرعت این جبهه غیرمجاز نشود؟

وجود آیت‌الله مصباح در این جبهه مقوم‌ترین عنصر پایداری آن است.

اخیرا در دیداری که رهبر انقلاب با نمایندگان مجلس داشتند، ایشان بر رعايت احترام انتخابات و دخالت نكردن قوا تاکید کرده و نمايندگان را از نزديك شدن به كانون‌های قدرت و ثروت نهی کردند و فرمودند نبايد افراد خارج از چارچوب جريان‌ها و احزاب اصولگرا، سهم ويژه داشته باشند. اما اکنون شاهد هستیم که تعدادی از افراد صاحب منصب بر معرفی نمایندگانی از سوی خود اصرار دارند، در این باره چه نظری دارید؟

حفظ نظام، یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌هاست که اوجب واجباب است، حفظ سلامت قوه مقننه نیز از واجبات محسوب می‌شود و باید آن را از نفوذ انحرافات، افراد نامحرم و نااهل به این قوه دور نگه داشت. باور بفرمایید گاهی اوقات از دیدن برخی حرکات و مشاهده بعضی نفرات در مجلس خجالت می‌کشم حتی از نمایندگی هم سیر می‌شوم و احساس می‌کنم که اشتباهی آمده‌ام اما وقتی به کلیت مجلس نگاه می‌کنم می‌بینم خروجی آن به نفع مردم است.

افراد اندکی که در مجلس ماهیت غیر متعهدانه و غیر ارزشی دارند و با ترفندهای خاصی وارد مجلس شده‌اند، آدم احساس می‌کند مانند میوه‌های گندیده‌ای هستند که در جمع میوه‌های سالم قرار می‌گیرند و گاهی اوقات بوی تعفن بر سر سفره به مشام می‌رسد. همین حرکات بوده که بعضی وقت‌ها فریاد مقام معظم رهبری را به گوش ما می‌رساند که باید در مجلس نظارتی باشد.

بنده در دومین نطقم در مجلس هفتم گفته‌ام که چرا هیچ سیستم نظارتی در حین نمایندگی بر عملکرد ما وجود ندارد که بعدها وقتی چهار سال دوره خدمت نمایندگان تمام شد، صلاحیتش را تایید کنیم. در این سیستم نظارتی باید مشخص شود که آیا نماینده در کدام ساخت و پاخت‌ها و زد و بندها دست دارد؟ آیا خارج از شان نمایندگی رفتار می‌کند، آیا به رسالتش عملا می‌کند یا خیر؟ ماهانه یا شش ماه یک‌بار کارنامه به دست نمایندگان داده شود و آنان را از اشکالات کارشان مطلع کنند.

همیشه که موضوع نطق در مجلس یا موافق و مخالف صحبت کردن نیست، رفتارهای بیرون مجلس، موضوع‌گیری‌های درون مجلس، رفت و آمدهای خاص، دخالت‌های به‌جا و نابه‌جا، موضوع‌گیری‌های مناسب و غیر مناسب، حضور داشتن يان داشتن در صحنه، ایفای وظیفه یا عدم ایفای آن؛ همه این‌ها باید یک سائل و مسئولی داشته باشد که متاسفانه چنین کسی نیست. احساس می‌کنم که در این زمینه خوب کار نشده و هنوز خلأ باقی است.

با توجه به اینکه شما در دوره هشتم هم حضور داشتید، هنوز این خلأ را احساس می‌کنید؟

نظارت بر مجلس طرحی است که مقام معظم رهبری هم آن را مورد تاکید قرار داده‌اند و این طرح باید قانون شود اما متاسفانه در مجلس افراد از آن طفره می‌‌روند و می‌خواهند بعد از انتخابات آن را دنبال کنند در حالی که این حق مردم است که نماینده‌اشان را بشناساند و بدانند کسی را که به مجلس فرستاده‌اند به دنبال چیست؟ آیا به دنبال اهداف نظام است یا به دنبال اهداف خود؟ آیا نفع مردم را به نفع جیب خود مصادره می‌کند یا به نفع انقلاب و نظام؟ همچنین حق نماینده سالم و صالح است که مردم او را تشخیص دهند.

این یکی از مهم‌ترین شاخصه‌هایی است که معتقدم باید در انتخابات به ویژه از سوی نیروهای اصولگرا دقت شود تا ببینند که این نماینده بیشتر برای معرفی خود، تامین منافع باند خود، دوستان و خانواده‌اش تلاش کرده یا خود را وقف آرمان‌ها و اهداف انقلاب کرده است. فردی را به نفع آرمان‌های انقلاب کار کرده می‌تواند نماینده سالمی باشد نه کسی که رای مردم را گرفته و بعد آن را به کشتی، کارخانه، سرمایه‌گذاری خارج از کشور و زمین و مزرعه یا قدرت برای فشار بر مسئولان برای نصب مدیر کلان و مدیران تبدیل کرده است.

به نظر شما چرا بعضی از نمایندگان از تصویب قانون نظارت بر مجلس طفره می‌روند؟

احساس ما این است که حرف رهبر بر زمین مانده است! انتظارمان از هیئت رئیسه مجلس بیشتر از اینهاست. هیئت رئیسه باید پررنگ‌تر در این زمینه نقش ایفا کند زیرا ثابت شده که هر کجا هیئت رئیسه بیشتر خواسته در قانون تصحیح یا تلفیقی صورت گیرد، موفق شده است.

به بحث خوبی اشاره کردید اما سئوال اینجاست که با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری، آیا افراد خارج از چارچوب جريان‌ها و احزاب اصولگرا، می‌توانند سهم ويژه داشته باشند؟

ممکن است کسی به اندازه یک جریان برای خود ارزش قائل باشد بنابراین باید دید که وزن این افراد چقدر است اما در جریان اصولگرایی با اینکه یک نفر نماینده معرفی کند مخالفم یعنی تشکیلاتی بخواهد نماینده معرفی کند و بعد این فرد هم بگوید که من هم می‌خواهم نماینده معرفی کنم. در مجموع با اینکه فردی خودش را به عنوان یک تشکیلات و جریان بداند مخالف هستم.

اخیرا رهبري فرموده‌اند که باید دقت کرد که انتخابات مجلس به چالش امنیتی برای کشور تبدیل نشود، به نظر شما چه اقداماتی باید صورت گیرد تا چالش امنیتی به وجود نیاید؟ و راه‌های مقابله با این موضوع چیست؟

در وهله نخست بخشی‌نگری و قومی‌نگری یکی از نکاتی است که می‌تواند انتخابات را امنیتی کند. به عنوان مثال در شهر اهواز عده‌ای اصرار دارند که تلفیق نمایندگان در این شهر حتما باید تلفیقی متنوع باشد. یعنی اینکه از طیف‌های مختلف در آن حضور داشته باشند. در حالی که به نظر من به جای زوم بر موضوعات ریز و جزیی، باید ویژگی و شرایط را تعریف و شاخصه‌ها را معرفی کرد. اصرار بر فلان جبهه یا فلان جریان یا فلان قوم یک آفت است. با معدل گیری باید افرادی را که دغدغه انقلاب، اصولگرایی و خدمت‌رسانی صادقانه به مردم را دارند شناسایی کرد و آنها را برگزید.

دوم اینکه جریان‌هاي سیاسی با تنوعی که دارند به نزاع سیاسی تبدیل نشوند. عرصه انتخابات، عرصه پر هیاهویی است و مسلماً هر کاندیدا طرفدارانی دارد و اذهانی را تحت تاثیر تبلیغات خود قرار می‌دهد و مجموعه‌ای را متاثر از مجموعه‌ها و تبلیغات خود می‌کند. در این میان نباید اتفاقاتی رخ دهد که هواداران روبروی هم قرار گیرند. رقبا می‌توانند برای معرفی خود و برنامه‌هایشان به راحتی تلاش کنند اما هواداران نباید دچار رویارویی شوند.

نکته سوم اینکه اکنون کسانی درصدد هستند تا با استفاده از ترفندهای شیطانی و با تکیه بر پول و افراد صاحب نفوذ که چندان هم به اصول معتقد نیستند وارد مجلس شوند. چنین افرادی همیشه خود را مدیون کسانی می‌دانند که زمینه ورودشان را به مجلس فراهم کرده‌اند بنابراین به جای اینکه دغدغه انقلاب و نظام را در مجلس داشته باشند سعی در جهت جبران این خدمت رسانی را دارند!

این افراد به راحتی می‌توانند طعمه دشمنان قرار گرفته و از اهداف کلان نظام فاصله بگیرند. این موضوع برای نظام امنیتی است ضمن اینکه جریان‌های انحرافی که درون نظام پا گرفته‌اند ممکن است با ترفند جدید یا شیوه‌های نوینی وارد عرصه انتخابات شده و عوام فریبی کنند و بخشی از مجلس را در اختیار گیرند. این افراد احتمال می‌رود به جای اینکه سلامت نظام را تقویت کنند به دنبال زنده کردن مرده‌ها باشند و به جای علم اسلام، علم دیگری را بر سر ایران بخواهند که این خطری برای نظام خواهد بود.

ایران امروز مانند ظرفی است که اسلام ناب در آن مستقر شده است. عزت و قداست این ظرف که مانند ضریحی از طلا، چوب یا آهن است و آن را می‌بوسیم به حرمت امام معصومی است که در آن قرار دارد نه به دلیل چوب یا طلا بودن ضریح. وگرنه کدام فرد را دیده‌اید که شیشه جواهر فروشی را ببوسد؟

امروز ایران، عزیز و محبوب همه ماست زیرا اسلام ناب در تار و پود آن هست و تا ابد خواهد بود تا مقدمه‌ساز حضور امام زمان(عج) باشد.

زخم خوردگان و ورشکستگان سیاسی ممکن است با ایجاد امواج سیاسی جدید ضمن بالا بردن توقعات مردم، وعده‌های فریبنده بدهند و مشکلاتی را که احیانا در جهت پیشبرد توسعه شهرها و استانها بروز کرده بزرگ جلوه دهند و مردم را علیه مسئولان تحریک کنند این هم می‌تواند خطر امنیتی باشد مثلا در طرح هدفمندی یارانه‌ها با توجه به اینکه این طرح 100 درصد موفق نشد، این افراد روی چند درصدی که موفق نبوده مانور دهند و نیمه خالی را ببینند و مردم را وارد فضایی تحریک آمیز کنند.

به نظر شما در این زمينه چه بايد كرد؟

باید قبل از آنکه میدان به دست نااهلان بیفتد اصولگرایان میدان‌داری کنند و قبل از آنکه نیروهای خود را رو در روی هم قرار دهند سریعتر به وحدت برسند. همچنین رسانه‌هایی را که به این اختلافات دامن می‌زنند و متاسفانه در داخل خیلی سریع هم امتیاز می‌گیرند، باید شناسایی کرد.

نشریه خاتون را مطالعه کرده‌اید؟

بله، در مورد این نشریه احساسم این است که برای حاشیه‌پردازی و جنجال آفرینی هدایت شده است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها