حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در مردادماه سال جاری در
دیدار رؤسای قوای مجریه، مقننه و قضاییه، رییس مجلس خبرگان ،اعضای هیأت
وزیران، نمایندگان مجلس، مسئولان دستگاهها و سازمانهای مختلف در سخنان
بسیار مهمی با اشاره به شرایط بی سابقه منطقه و جهان، تحلیل جامعی از شرایط
کشور ارائه و برلزوم نگاه واقع بینانه تأکید کردند
"وجود چنین شرایط بی سابقه ای در منطقه و دنیا، فرصتهای بزرگی را پیش روی نظام اسلامی قرار داده است که اگر ارزیابی واقع بینانه ای از شرایط کشور وجود نداشته باشد، ممکن است این فرصت ها از دست بروند و یا حتی تبدیل به تهدید شوند. در بررسی شرایط کشور، باید هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف را دید و از نگاه منفی و یا نگاه مثبت مطلق پرهیز کرد."
ایشان نخبگان دانشگاهی و حوزوی و مسئولان را به مطالعه دقیق و بررسی کارشناسی فهرست نقاط قوت و ضعف فراخواندند و افزودند: نقاط مثبت، ظرفیتهای کشور است و نقاط منفی، نشان دهنده اولویتها است که با در نظر گرفتن هر دو فهرست، می توان مسیر صحیح حرکت به سوی پیشرفت و تعالی را شناخت.
آنچه مقام معظم رهبري در ديدار با کارگزاران نظام بر آن تاکييد کردند نکات شفاف، واضح و روشني بود که با مصاديق بيان شده از سوي معظم له نياز به تبيين بيشتر ندارد. اما اشاره و تاکيد ويژه ايشان در مورد نگاه منفي، نکاتي را متوجه حوزه نقد و منتقدين مي کند که نياز به توضيح زواياي بيشتري از آن احساس مي شود . براين اساس نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین عليرضا پيروزمند (قائم مقام فرهنگستان علوم اسلامی قم) در رابطه با این موضوع را مي خوانيد:
انتقادباید رصد و پالایش شود
اگر افراد منتقد از ابتدا معتقد به چارچوب نقد سازنده باشد. قطعا انتقادات دارای جهت و سمت و سو خواهند شد که به ایجاد تغییرات مثبت می انجامد. براین اساس نگاه منتقد از تخریب مطلق فاصله می گیرد.چرا که در چنین چارچوبی منتقد باید در جایگاه یک مقام مسئول یا تصمیم گیرنده قرار دهد. بنابراین مجبور خواهند بود به الزاماتی تن دهند که در نهایت به نقد مستند و سازنده و منطبق با واقعیات پیرامونی می انجامد.
پس از تعریف چارچوب برای نقد ، باید سازو کاری برای ایجاد اولویت نقد تعریف و تبیین شود. چرا که ممکن است یک منتقد به یک مسئله در سیاست خارجی یا فرهنگی و یا عمرانی دارای اشراف به ساختارهای مرتبط باهم نباشد. براین اساس باید ما دارای یک جایگاه مرکزی باشیم که به رصد و پالایش انتقادات بپردازد. در این فرایند انتقادات وارد از انتقادات ناوارد تفکیک و سپس اولویت بندی می شوند. پس از این انتقادات پالایش شده در اختیار دستگاه و مقام مسئول مخاطب قرار گیرد.
لذا مطابق این فرایند منتقدین باید طبق یک چارچوب اقدام به نقد کنند و در قبال نقد خود در آینده پاسخگو باشند. و در ادامه بعد از پالایش و اولویت بندی انتقادات، این موارد در اختیار مجریان قرار بگیرد.
هریک از قوا باید جایگاهی برای رسیدگی به نقد در نظر بگیرند
هر یک از قوا می توانند به شکل مجزا دارای یک قوه عاقله باشند که مسئولیت انچه در مورد انتقادات بیرونی ذکرشد را برعهده بگیرند. البته در این میان بخشی از انتقادات به عملکرد بین قوا مربوط می شود. مثلا مسئله حجاب و عفاف که به تازگی در کشور مطرح شد از جنس مسائلی که به نوعی به عملکرد هر یک از قوای سه گانه مربوط می شود. که متاسفانه به دلیل عملکرد مناسب هر یک از قوا درقبال این مسئله مهم ، شاهد اثرات سوء مسئله بی حجابی در جامعه هستیم. بنابراین جایگاه هیات حل اختلاف جایگاه راهبری بین قوا ندارد و نیمتواند برای قواتعیین تکلیف کند. درحالی که اگر قرار باشد انتقادات در واقع در قالب پیشنهادات سازنده مطرح شوند.خاصیت تعیین خط مشی و ارائه راه حل خواهند داشت.
باید برای پذیرش نقد سازنده فرهنگ سازی شود
باید به مسئولین حسن ظن داشت مگر در مواردی که به لحاظ حساسیت موضوع امکان پذیر نباشد. نکته مهم در این میان این است که اگر منتقد صرفا با در نظر گرفتن منافع خود اقدام به ارائه آمار و مستندات کند. طبیعی است که شاهد تفاهم و تعامل نخواهیم بود. این در حالی است که اگر مقامات مسئول در دستگاهها نیز صرفا با این دید که یک انتقاد از سوی یک شخص حقیقی یا حقوقی بیرون از دستگاه ارائه شده پس فاقد دیدی کارشناسی مطلوب است نگاه کنند هیچ نقد سازنده ای در قالب پیشنهاد به نتیجه نخواهد رسید. بنابراین علاوه بر فراهم آوردن بستر ساختاری ایجاد زمینه های فرهنگی پذیرش انتقاد است.
عدم جامع نگری در نقد با چاشنی بی اخلاقی
مقام معظم رهبری تاکید کردند که نگاه واقع بینانه باید با در نظر گرفتن شرایط بین المللی و پیرامونی نظام جمهوری اسلامی ایران انجام شود. به نظر می رسد این تاکید مقام معظم رهبری نیاز به تبیین بیشتری داشته باشد.آنچه در این زمینه مورد تاکید رهبری قرار گرفته است معمولا در حوزه نقد مورد توجه واقع نمیشود. چنانچه یک نقطه ضعف به محض مشاهده، بلافاصله از تریبون های مختلف منعکس و منتشر می شود. در حالی با تامل و بررسی بیشتر به احتمال زیاد راههای مناسب دیگری نیز پیشروی ما قرار خواهد گرفت. قضاوت در مورد رخ دادهای جاری نیاز به در نظرگرفتن چند شاخص دارد که یکی از آن در نظر گرفتن شرایط بین المللی است. بدین مفهوم، باید بررسی شود آیا به واقع اگر نقد رخ دادهای جاری به مفهوم پیشنهاد در پیش گرفتن رویه متفاوت از آنچه در جریان است می باشد محیط پیرامونی به ما اجازه چنین تغییر رویه ای را می دهد؟ آیا بنیان دانش کشورنیز اجازه تحرک متفاوت را از آنچه هست را می دهد؟ ضمن اینکه ظرفیت نیروی انسانی و پشتیبانی و امکانات کشور برای چنین تغییر رویه ای نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.
لذا بعضا در انتقادات مطرح شده مشاهده می شود که بدون در نظر گرفتن شرایط ذکر شده گمان می شود که همه امکانات کشور باید صرف تغییر مورد نظر منتقد شود.که ناشی از عدم جامع نگری منتقدین است. این درحالی است که این مسئله گاهی با مسائل غیر اخلاقی و حاشیه ای نیز در هم می آمیزد که نه تنها نقد منتقد را از حوزه پیشنهاد سازنده خارج می کند بلکه جنبه بازدارندگی و اخلال در امور اجرایی جاری کشور به آن می دهد.
از نگاه بیرونی نظام ما اسطوره است؛ در نقد منصف باشیم
یکی از نقطه ضعفهای جامعه انتقادگردر کشورما اختلاط مسائل ریز و درشت است. چنانچه گاه بابزرگنمایی ، همان گونه با یک مسئله کوچک برخورد می شود که باید بایک مسئله کلان روبروشد. و در این مسیر تمام قدرت رسانه ای نیز در خدمت همین رویه و اشغال اذهان عمومی با یک مسئله کم اهمیت می شود. این مقدمه ای است که موجب غفلت از مسائل کلان می شود که یک نمونه آن فراموشی این مهم است که جمهوری اسلامی ایران امروز به عنوان یک الگوی عملی از حاکمیت انقلاب اسلامی مد نظر ملتهای تحت ستم به پا خواسته جهان است. که در واقع همین الگو به عنوان یک بارقه امید باعث چنین قیامهایی نیز شده است.
براین اساس شاکله نظام سی ساله جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک اسطوره در اذهان ملتها ازمسائل کلانی تشکیل شده است که درقالب یک بسته تجربی سی ساله قابل دسترس آنهاست تا با توجه به شرایط سیاسی و فرهنگی و جغرافیایی و جمعیت شناختی خود از آن بهره برداری کنند. این یک نگاه از بیرون به نظام جمهوری اسلامی ایران است که مسئولیت سنگینی را متوجه همه اقشار انقلاب می نماید.
این نگاه اسطوره ای بیرونی در حالی مطرح است که با نگاه از درون ممکن است دهها و شاید صدها نقد و اشکال به ساختار جمهوری اسلامی ایران وارد باشدکه نه کسی منکر آن است و نه هیچ کس راه چاره جویی برای آن راسد می کند . اما حداقل انتظار موجود این است که انصاف در بازتاب این نقایص و مشکلات رعایت شود و یابه عبارت دیگر درحالی که کوچکترین نقطه ضعف های نظام زیر ذره بین دشمن قرار دارد از کاه کوه نسازیم.
باید جایگاهی به سنجش عیار نقد بپردازد
لذا برای رفع این معضل از یک سو باید اخلاق انتقاد در کشور اصلاح شود و هم دانش انتقاد ارتقاء یابد. در این راستا به نظر می رسد در کشور در کنار پرداختن به گفتمان واقع گرایی باید باب جدیدی به نام ارزیابی عیار نقد نیز گشوده شود. منتقدین در کشور تاکنون عادت به نقد بی امان کرده اند. اما هیچ کس تا امروز به شکل رسمی به یک منتقد نگفته است که نقدش تا چه اندازه صحیح بوده است؟.
ایجاد چنین مرجعی در درجه اول باعث می شود منتقدین در کشور به این اطمینان برسندکه انتقادآنها توسط یک نهاد ذیربط در حال بررسی است و کسی قصد گذشتن از کنار نقد سازنده و سرپوش گذاشتن بر نواقص را ندارد. اما از طرف دیگر نیز مانعی برای رواج انتقادات بی اساس است چرا که منتقد می داند اگر ایراد به یکی از امور جاری گرفت. این ایراد مورد بررسی کارشناسی قرار می گیرد واگر بی اساس باشد مورد باز خواست قرار خواهد گرفت. چنانچه ابزار رسانه نیز باید در خدمت این فرایند قرار بگیرد وعلاوه بر اهمیت دادن به نقد به عیار آن نیز مطرح شود و در صورت صحت از این ابزار پرقدرت(رسانه) برای اجرایی شدن نقد سازنده یا همان پیشنهاد بهره برداری شود.
لذا لزوم وجودچنین مرجعی با معرفی شاخص های نقد در کشور احساس میشود. اگر کمی به عقب برگردیم در مقطع نه چندان دور زمانی که هنوز هم از اذهان پاک نشده است جوی بر کشور حاکم شده بود که رویه آن تشکیک در آمار و ارقام ارائه شده توسط مسئولین و دروغ پنداری آن بود. حال آنکه یک مرجع مستقل رسیدگی به این ادعاها که در قالب نقد مطرح می شد می توانست از تشویش اذهان عمومی جلوگیری کند.
عدم وجود چنین سیستمی باعث داغ شدن بازار شایعه و افزایش احتمال انعکاس فراگیر ایرادات کوچک نظام میشود. حال آنکه هیچ نهاد رسمی به اصطلاح مچ گیر نیز در این فرایند لجام گسیخته وجود ندارد تا راه نقد غیر منصفانه و غیر کارشناسی را سد کند. چنانچه عوارض سوء چنین رویه ای با ورود جریانهای سیاسی معارض و حمایت خارجی صد چندان خواهد شد.
نقد غیر مستند وسیله ای برای تشویش اذهان عمومی
برای انتقاد باید دو مرحله در نظر گرفت. مرحله اول، مستند بودن نقد به آمار و اطلاعاتی است که به آن استناد می شود. این وظیفه مراجع آماری رسمی در کشور است و لذا در درجه اول باید ضعف ساختاری در این بخش برطرف شود چراکه در صورت عدم وجود آمار رسمی و یا احتمال ورود خدشه به این آمار سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و باب ارائه نظرات غیر کارشناسی باجهت های سیاسی باز خواهد شد . به گونه ای که هر طیفی با استناد قرار دادن آمار تهیه شده توسط گروههای کارشناسی منسوب به خود ، نتایج بدست آمده توسط گروههای دیگر رانفی خواهد کرد. که حاصلی به جز تشویش اذهان عمومی نخواهد داشت.
اما مرحله دوم نقد ، تحلیل آمار و ارقام رسمی و مورد تایید ارائه شده است. که در واقع کار سخت تری از مرحله اول است چراکه در این مرحله کارشناسان با تحلیل داده های در دسترس نتیجه را اعلام می کنند. این نتیجه وابسته تام به عملکرد کارشناسی کارشناسان و تحلیل داده توسط آنان خواهد بود.
نقد غیر مستند اهرمی برای حفظ قدرت و کسب قدرت
لذا در صورت عدم در نظر گرفتن این دومرحله حساس آمار و ارقام و کارشناسی آن در خدمت بازی بازیگران سیاسی قرار خواهد گرفت که در پی مطامع شخصی و گروهی خود هستند. و به عبارت دیگر اهرمی برای قدرت نمایی و یا حفظ قدرت برای بعضی و ابزار چانه زنی برای کسب قدرت از سوی برخی دیگر قرار خواهد گرفت. این پدیده زمانی رخ می دهد که ما نتوانیم نقد مستند به اسناد و کارشناسان مورد تایید ارائه دهیم.
این درحالی است که با نزدیک شدن به انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی ممکن است که ما شاهد داغ شدن چنین فعالیتهایی از سوی برخی جریانهای سیاسی باشیم. نمونه بارز این مسئله استفاده ابزاری از مسئله عفاف و حجاب است که عده ای به زعم خود برای کسب آراء اقشار خاکستری به نقد غیر مستند آماری و کارشناسی در این زمینه پرداختندکه مغایر با مبانی دینی و اسلامی بود.
کفار از اختلافات کلان می گذرند امامومنین!
درپایان باید گفت ماباید همه به این موضوع توجه داشته باشیم که نه تنها منافع نظام جمهوری اسلامی در گرو حفظ این نظام است که منافع کل جریان انقلاب اسلامی نیز به حفظ کیان نظام اسلامی گره خورده است و اگر ما بانقد غیر منصفانه اقدام به سوراخ کردن کشتی انقلاب کنیم همه با هم غرق خواهیم شد. گاهی انسان تاسف می خورد که کفار برای حفظ منافع مادی خود حاضر به کنار گذاشتن اساسی ترین اختلافات خود هستند و برای حفظ منافع ملی خود سکوت پیشه کنند. اما در عوض در بعضی موارد مومنین که باید چند برابر آنان در برابر اختلافات صبر و سکوت پیشه کنند از چنین درایتی بی بهره اند. درنهایت باید گفت بدون نقد جامعه می میرد اما نباید باعث نادیده گرفتن سرمایه ها و تلاشها و افتخارات و دستاورد ها گردد.