کد خبر: ۱۹۱۵۹۷
زمان انتشار: ۱۸:۰۴     ۰۲ دی ۱۳۹۲
از مدیریت ۴ساله آفریده در دولت نهم تا مدیریت چند روزه اسفندیاری در دولت یازدهم
با توجه به متن این استعفانامه و استفاده از عنوان «اولیای امور»، به وضوح مشخص است که فشارها برای استعفای اجباری «اسفندیاری»، از سوی مقامات بالای فرهنگی دولت بوده است. چنانکه شنیده‌های موثق حکایت از آن دارد که مشاوران فرهنگی امنیتی رئیس‌جمهور –بخوانید سرهنگ‌های فرهنگی رئیس‌جمهور- در اعمال این فشارها پررنگ‌ترین نقش را داشته‌اند.
هفدهم آذر ماه سال جاری هنگامی که «دکتر شهاب اسفندیاری» طی حکمی از سوی «محمدرضا جعفری جلوه» -مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در دولت یازدهم- به عنوان «معاون فرهنگی»  فارابی منصوب شد، بسیاری که با رویه‌ی مدیریت فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران آشنا بودند، از این انتصاب به شدت تعجب کردند؛ چرا که حضور یک مدیر جوان تحصیل‌کرده‌ی کاربلد حزب‌اللهی در حلقه‌ی بسته‌ی سی‌ساله‌ی مدیران فرهنگی و در یک سمت مهم در بنیاد فارابی، به شدت عجیب و خرق عادت به نظر می‌رسید. با این حال، شجاعت «جعفری جلوه» در انتخاب «اسفندیاری» با تحسین رسانه‌های اصولگرا مواجه و مصداقی از اعتدال دولت یازدهم در حوزه‌ی فرهنگ خوانده شد.

به گزارش 598 به نقل از رجانیوز، اما چند روزی بیشتر نیاز نبود تا عیار این اعتدال عیان گردد. چنانکه در نخستین روز دی ماه جاری، خبر استعفای اجباری «دکتر شهاب اسفندیاری» تحت فشار برخی از چهره‌های متنفذ فرهنگی دولت اعتدال، روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت تا مشخص شود که انتخاب «اسفندیاری» توسط «جعفری‌جلوه» با «سرهنگ‌های فرهنگی» دولت هماهنگ نشده بوده و خود «جعفری جلوه» در این مدت، برای عزل اسفندیاری تحت فشار بوده است.
 
«دکتر شهاب اسفندیاری» در نامه‌ی استعفای خود خطاب به مدیرعامل فارابی به زبان کنایه از فشارهای فراوان این «سرهنگ‌های فرهنگی» دولت اعتدال بر خود و بر «جعفری جلوه» در همین مدت کوتاه پرده برمی‌دارد و می‌نویسد: «ترجیح می دهم با تقدیم استعفای خود زمینه را برای عبور شما از این وضعیت بغرنج فراهم کرده و عرصه را برای حضور فردی باب طبع اولیای امور باز کنم... از فردای صدور حکم –همان‌گونه که پیش بینی کرده بودم- موانع و حساسیت‌ها آشکار شد و لذا طی مشورت با جناب‌عالی ترجیح دادیم تا زمان روشن شدن تکلیف برخی موارد، برنامه‌ی معارفه به تعویق بیافتد که این وضعیت تا امروز ادامه یافته است. اکنون از طرفی هنوز پاره‌ای موانع و ابهامات پابرجاست و از طرف دیگر به واسطه‌ی این انتصاب، فشارهایی از سطوح و جوانب مختلف بر جنابعالی وارد آمده است که امکان همکاری در فضا و مناسباتی مطلوب -آن گونه که دوازده سال پیش داشتیم- را منتفی می‌سازد.»
 
 
با توجه به متن این استعفانامه و استفاده از عنوان «اولیای امور»، به وضوح مشخص است که فشارها برای استعفای اجباری «اسفندیاری»، از سوی مقامات بالای فرهنگی دولت بوده است. چنانکه شنیده‌های موثق  حکایت از آن دارد که مشاوران فرهنگی امنیتی رئیس‌جمهور –بخوانید سرهنگ‌های فرهنگی رئیس‌جمهور- در اعمال این فشارها پررنگ‌ترین نقش را داشته‌اند.
 
از سوی دیگر، با مروری بر سوابق و تحصیلات و تجارب مدیریتی «دکتر اسفندیاری» در حوزه‌ی سینما و تلویزیون، جای هیچ شکی باقی نمی‌ماند که دلایل کاملاً غیرفرهنگی در استعفای اجباری وی موثر بوده است.
 
شایان ذکر است که «شهاب اسفندیاری» دارای مدرک «کار‌شناسی کارگردانی سینما» و «کار‌شناسی ارشد سینما» از دانشکده‌ی هنر و فارغ‌التحصیل دکترای «مطالعات فیلم» از دانشگاه ناتینگهام انگلستان است. وی تجربه‌ی مدیریت در گروه فیلم و سریال شبکه تهران (۱۳۸۲-۱۳۸۴)، مدیریت امور تامین برنامه‌ی شبکه اول سیما (۱۳۸۰ - ۱۳۸۲)، حضور در شورای فرهنگی سیما فیلم (۱۳۸۰ - ۱۳۸۴)، کارگردانی مجموعه‌های مستند «جهانشهری‌ها» و «تمدن‌های زنده به گور»، شبکه‌ی ۳ سیما و فعالیت‌های مطبوعاتی در حوزه‌ی هنر و سینما (۱۳۷۵-۱۳۸۰) را در کارنامه‌ی خود دارد. وی  همچنین عضو هیات علمی و استادیار دانشکده سینما - تئا‌تر دانشگاه هنر، نویسنده فصلی از کتاب «غرب-زدایی از مطالعات فیلم» (De-westernizing Film Studies، انتشارات راتلج) و فصلی از کتاب «سینمای دفاع مقدس ایران» (Iranian Sacred Defence Cinema، انتشارات کینگستون) است.
 
با این توصیفات، سوال اینجاست که این سطح از فشار بر یک مدیر باسابقه همچون «جعفری جلوه» برای برکناری یکی از مدیران تازه منصوب شده‌اش که از حیث سوابق و تحصیلات سینمایی به مراتب سینمایی‌تر از «حجت‌الله ایوبی» -رئیس سازمان سینمایی- است، چیست؟ آیا این برخورد افراطی در یک مدت کوتاه چند روزه، دلیلی جز عدم حضور «اسفندیاری» در حلقه‌ی بسته‌ی فرهنگی دولت اعتدال دارد؟ به ویژه آنکه بدانیم «اسفندیاری» از حامیان «دکتر سعید جلیلی» در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بوده است؟
 
 
این اقدامات پلیسی در حالی صورت می‌گیرد که در شعارهای دولت تدبیر و امید، از یک طرف وعده‌ی استفاده از نیروهای متخصص معتدل با گرایش‌های مختلف ولو مخالف دولت داده شده و از سوی دیگر بر عدم دخالت دولت در حوزه‌ی فرهنگ و جایگزینی یک دولت فرهنگی به جای فرهنگ دولتی تاکید شده بود. اما در عمل، حضور یک مدیر جوان متخصص در حوزه‌ی فرهنگ، از سوی مقامات بالادستی دولت، حتی برای یک ماه هم تحمل نمی‌شود و در افراطی‌ترین شکل ممکن، تنها چند روز پس از انتصاب «دکتر اسفندیاری» به سمت معاونت فرهنگی، او مجبور به استعفا می‌شود.
 
جالب است بدانید که در دولت‌ اصولگرای نهم که از سوی دولت فعلی به عملکرد افراطی متهم می‌شود، مدیر دوم خردادی همچون «محمد آفریده» با وجود سابقه‌ی مدیریت در دولت اصلاحات، با چراغ سبز وزیر ارشاد اصولگرای وقت در سمت خود در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ابقا می‌شود و نصایح دلسوزان ارزشی حوزه‌ی فرهنگ برای عدم استفاده از او، به جایی نمی‌رسد. تا جایی که «آفریده» در همین دولت اصولگرا، برای چهار سال تمام سینمای پایه‌ی ایران را به عرصه‌ی جلوس ضدانقلاب تبدیل می‌کند.
 
حتی در همین دولت نهم، «علی جنتی» -وزیر ارشاد فعلی- با وجود اختلاف دیدگاه فراوانی که با دولت اصولگرا دارد، از سال 84 تا 85 به عنوان معاون سیاسی وزیر کشور فعالیت می‌کند و از 85 به بعد، با امضای شخص رئیس‌جمهور به عنوان سفیر ایران در کویت منصوب می‌شود.
 
در دولت دهم هم انتصاب «حجت‌الله ایوبی» -رئیس  سازمان سینمایی فعلی- به ریاست «موسسه‌ی فرهنگی سازمان اکو» از سوی «سید محمد حسینی» –وزیر ارشاد دولت دهم- نمونه‌ای دیگر از حضور سلیقه‌‌های غیرهمسو با دولت در مناصب دولتی است. ایوبی در دولت نهم نیز به مدت سه سال معاون فرهنگی-اجتماعی وزیر کشور بود.
 
به نظر می‌رسد این روزها، شعارهایی همچون «جذب حداکثری» که از سوی مدیران فرهنگی دولت به کرات استفاده می‌شود، معنایی جز حذف تمام عیار حزب‌اللهی‌ها از حوزه‌ی فرهنگ و در عوض، استفاده از چهره‌های مرعوب جریان شبه‌روشنفکری در گلوگاه‌های فرهنگی و دعوت از فیلمسازان بی‌بی‌سی‌نشین برای فیلمسازی ندارد. چنانکه با این اوضاع و دخالت‌ «سرهنگ‌های فرهنگی» دولت اعتدال در جزئی‌ترین انتصابات مدیران زیردستی، باید منتظر رونمایی ابعاد بیشتری از «فرهنگ سرهنگی» و اقدامات افراطی‌تر در این چهار سال باشیم. 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها