به گزارش 598 به نقل از بصیرت؛ در اوایل هفته جاری دکتر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان به سه کشورهای همسایه منطقه، کویت، قطر و عمان سفر کرد و روز چهارشنبه این هفته نیز سفر یک روزه ای را به امارات متحده عربی داشت. سفر منطقه ای ظریف از آنجا که دیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را - که برای مدتی در رخوت به سر می برد- دوباره فعال کرد و تحرک بخشید، اهمیت زیادی دارد.
فعال سازی دیپلماسی منطقه ای ایران در حالی است که طی سه سال اخیر مسائل مهمی در منطقه خاورمیانه رخ داده است و اساسا خاورمیانه وارد دوران جدیدی شده که در کانون این تحولات از یک سو بیداری ملت های منطقه و قیام آن ها علیه ظلم، استبداد و وابستگی و از سوی دیگر افزایش دسیسه و توطئه توسط محور غربی - صهیونی - وهابی علیه ملت های منطقه قرار دارد. به عبارت دیگر کانون های سلطه گری و مقاومت در منطقه خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. در این وضعیت دستگاه سیاست خارجی کشورمان در جهت مأموریت اصلی خود که همانا کسب و حفظ منافع ملی و فراملی جمهوری اسلامی ایران است، وظایف سنگینی جهت پیشبرد و موفقیت دیپلماسی منطقه ای خود می یابد. علاوه بر وظایف و مسئولیت های برنامه ای، تاکتیکی و عملیاتی، چند ملاحظه مهم در سطح راهبردی و بلندمدت وجود دارد که لازم است دیپلماسی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به آن ها توجه داشته باشد:
1- در شرایط اوج گیری تقابل کانون های سلطه و مقاومت در منطقه، دیپلماسی فرهنگی بیش از هر چیزی در دیپلماسی منطقه ای محوریت می یابد. ملت های منطقه به ویژه مردم کشورهای حاشیه خلیج فارس به شدت در معرض تبلیغات منفی وهابیت قرار دارند.
سعودی های وهابی با هزینه های هنگفت در راه ترویج وهابیت و مقابله با جریان مقاومت اسلامی، از مردم کشورهای منطقه یارگیری کرده و با آموزش های نظامی و گسیل آن ها به سوریه، عملا به تشکیل «هسته های ترور» علیه مقاومت اسلامی اقدام کرده اند. در هفته های گذشته خبری مبنی بر اقدام رئیس دستگاه اطلاعات عربستان جهت تشکیل ارتشی فراملی به نام «ارتش محمد» برای عملیات در سوریه، منتشر شد که به روشنی نشان دهنده این موضوع است.
تبلیغات و هزینه های هنگفت سعودی ها علیه مقاومت اسلامی و شیعی منطقه سبب شده تا اندیشه « جهاد علیه کفار » در سطح خاورمیانه، که زمانی در جهت تشکیل ارتش های عربی علیه رژیم صهیونیستی اقدام می کرد، امروزه اقدام علیه شیعه و مقاومت اسلامی را ضروری تر می داند و نتایج این تفکر در عمل منجر به امنیت بیشتر رژیم اسرائیل و افزایش تفرقه و شکاف در جهان اسلام شده است.
بنابراین فعال سازی دیپلماسی فرهنگی به معنای زدودن تبلیغات منفی وهابیت علیه جریان مقاومت، بیان ارزش های اسلامی، انسانی، وحدت طلبانه، صلح جویانه و تمدن ساز تفکر شیعه و روشنگری در مورد نقش جریان مقاومت اسلامی در تأمین امنیت منطقه و صداقت و کارآمدی این جریان در مقابله با سلطه گری های غرب، ضرورت مهمی است که مجریان سیاست خارجی کشورمان باید به آن توجه کنند.
طبیعی است که توسعه دیپلماسی فرهنگی در کشورهای حوزه خلیج فارس، علاوه بر افزایش ضریب امنیت ملی ایران، زمینه توسعه دیپلماسی اقتصادی و گسترش روابط تجاری را نیز بیشتر فراهم می کند و تکیمل کننده آن محسوب می شود.
هم اکنون در سایه اقدامات ضدمقاومت آل سعود و افزایش روابط آن ها با صهیونیست ها، رژیم اسرائیل فرصت توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه را کسب کرده و کارخانجات اسرائیلی در کشورهای حوزه خلیج فارس فعالیت خود را هر روز بیشتر توسعه می دهند.
2- توسعه دیپلماسی همه جانبه با تأکید بر دیپلماسی فرهنگی با کشورهای اسلامی منطقه در شرایطی است که عربستان سعودی به سبب اقدامات مداخله جویانه و مخربانه خود طی سه سال قبل در خاورمیانه، از سوی افکار عمومی کشورهای اسلامی و برخی دولت ها با ادبار مواجه شده و به انزوا نزدیک می شود.
اکنون ملت ها و نخبگان سیاسی مصر، عراق، لبنان، فلسطین، یمن و بحرین دریافته اند که عربستان یکی از عوامل اصلی ایجاد ناآرامی و مقابله با آرمان های آنان طی سال های قبل بوده است. دولت بی طرف عمان نیز به این موضوع واقف است و خواهان ثبات در منطقه است.
همچنین پادشاهی جدید قطر از استبداد و یکجانبه گری برادر بزرگتر خود، عربستان، مطلع شده و به ویژه در تحولات مصر راه خود را از عربستان جدا کرده است. در این وضعیت آل سعود بیشتر در بین گروه های سلفی تروریسم خواهان دارد و دوستان وی را نه ملت ها و دولت های عاقل منطقه بلکه تروریست های سلفی تشکیل می دهند. از طرف دیگر مشروعیت آل سعود در داخل عربستان مدت هاست که زیر سؤال رفته و ملت عربستان تحت استبداد و رژیم پلیسی این کشور هر از گاهی اعتراضات خود را نشان می دهند.
رویگردانی ملت ها و دولت های منطقه از عربستان به سبب رشد آگاهی آنان از اقدامات مخربانه آل سعود، زمینه ناکامی تروریسم سلفی، نفوذ صهیونیستی و مداخلات آمریکایی را در غرب آسیا فراهم می کند و افزایش روابط همه جانبه جمهوری اسلامی ایران با این ملت ها و دولت ها، مقاومت اسلامی در را در برابر این سه تهدید زنده نگاه می دارد و آینده منطقه را به سوی صلح و ثبات سوق می دهد.
2- علاوه بر افزایش مناسبات دیپلماتیک با همسایگان عربی، توسعه روابط همه جانبه با کشورهای آسیای میانه و قفقاز بُعد دیگری از دیپلماسی منطقه ای ایران است که نیازمند سرمایه گذاری و توجه جدی است. ارتباط با کشورهای آسیای میانه و قفقاز به ویژه ترکمنستان، آذربایجان و تاجیکستان که از لحاظ فرهنگی و زبانی اشتراک بسیار زیادی با ایران دارند باید جزء اولویت های سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد.
قرابت و بلکه در برخی موارد انطباق فرهنگی و تاریخی این کشورها با ایران بیشتر از هر چیزی ضرورت توسعه دیپلماسی همه جانبه ایران با این کشورها را فراهم می کند و البته مسئولان سیاست خارجی کشورمان در تمامی دولت ها به این موضوع توجه داشته اند.
اما در حال حاضر موضوع دیگری ضرورت توسعه روابط با این کشورها را برجسته می کند و آن تلاش رژیم صهیونیستی برای افزایش نفوذ در آسیای میانه و قفقاز است. اسرائیل با استفاده از مشکلات اقتصادی این کشورها طی سال های اخیر روابط اقتصادی و نظامی خود ر ا با همسایگان ایران از جمله آذربایجان افزایش داده و درباره ترکمنستان نیز چنین روندی را دنبال می کند. علاوه بر این، اخباری از فعالیت های آمریکا برای محدودسازی روابط تجاری ایران با آسیای میانه از جمله در حوزه روابط ترانزیتی گزارش شده است.
در مجموع باید گفت اقدام مسئولان سیاست خارجی کشورمان در تحرک بخشیدن دوباره به دیپلماسی منطقه ای ایران، در عین حال که ستودنی است، ضرورتی بدیهی بوده و اولویتی است که همواره باید دستگاه سیاست خارجی کشورمان آن را جزء برنامه های روزانه خود قرار دهد و درباره چگونگی توسعه بهتر آن با توجه به تحولات جدید منطقه بیندیشد.
حمزه عالمی