کد خبر: ۱۸۶۷۰۶
زمان انتشار: ۰۱:۳۳     ۱۴ آذر ۱۳۹۲
در گفتگو با دكتر محسن ایمانی؛
از عوامل فرزندآوری كم، تفكرات فمینیستی در برخی جوانان است.دیر كردن در ازدواج عاملی است كه فرزندآوری كم را تحمیل می‌كند. الگو گرفتن از دیگران و توصیه‌های دیگران كه «اطراف خودت را زیاد شلوغ نكن» اثرگذار است. جوانان تصور می‌كنند كه بچه‌داری گاهی مانع پیشرفت می‌شود. یكی دیگر از موانع مهم، نبود سیاست‌های تشویقی از سوی دولت است. پول‌هایی كه صرف می‌شد برای كنترل جمعیت، حالا باید صرف تشویق این خانواده‌ها و دادن تسهیلات به خانواده‌ها شود. مسئولین نباید به درخواست شفاهی بسنده كنند.
پایگاه 598، پرونده کنترل جمعیت، آثار و پیامدها/ فرزندآورى يكى از مهم‌ترين مجاهدت‌هاى زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآورى در حقيقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش ... رنج‌هايش را می‌برد ... خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختيار بانوان قرار داده؛ صبرش... عاطفه‌اش... احساساتش... اندام‌هاى جسمانى‌اش را به آن‌ها داده... اگر چنان‌چه ما اين‌ها را در جامعه به دست فراموشى نسپريم، آن وقت پيشرفت خواهيم كرد. (سخنان رهبر انقلاب ۱۳۹۲/۲/۱۱)

گفتگو با دكتر محسن ایمانی، استادیار گروه علوم تربیتی و معاون آموزشی دانشكده‌ی علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس در خصوص تصورات زوج‌های جوان ایرانی درباره‌ی فرزندآوری پیش روی شماست . ایشان در گفت‌وگو با khamenei.ir از دلایل متعددی كه تهدید اصلی در تمایل خانواده‌ها به داشتن فرزندان بیشتر است سخن گفته است که در ادامه می آید:
 
موضوع اصلی این گفت‌وگو «تصورات زوج‌های جوان ایرانی در فرزندآوری» است. به نظر شما مهم‌ترین دلایل این پیش‌زمینه‌ی ذهنی چیست؟

به نظر من این قاعده‌ی كلی نیست. همه‌ی جوان‌ها این‌طور نیستند كه نخواهند بچه‌ بیاورند. در قیاس بین آقایان و خانم‌ها، خانم‌ها بیشتر تمایل به بچه‌دار شدن دارند. بعضی از روانشناسان قرن نوزدهم غریزه‌ها را فهرست می‌كردند. یكی از این غریزه‌ها «غریزه‌ی مادری» است. من خودم در مركز مشاوره بارها از این دست نمونه‌ها را داشتم؛ آن‌هایی كه می‌خواستند از من به عنوان یك مشاور كمك بگیرند كه داشتن فرزند را با دلایل و استدلال‌های علمی از طریق من به شوهرشان یادآوری كنند.
 
چه دلیلی باعث می‌شود كه تمایل به داشتن فرزند كمتر شود؟

گاهی بحث بر سر این است كه زمان، زمان  مناسبی نیست. مثلاً خانم مشغول تحصیل است؛ می‌گوید بگذارید تحصیل من به پایان برسد، بعد ما بچه‌دار شویم. كارهای دانشگاهی و رفت‌وآمدها احتمال سقط جنین می‌دهد. به هر حال این مورد وجود دارد كه در شرایطی كه ثبات بیشتری پیدا شده است، مثلاً درس تمام شده یا موقعی كه مشغول نوشتن پایان‌نامه‌ است و مجبور نیست در دانشگاه حضور پیدا كند، آن زمان را زمان انتخاب فرزند می‌داند كه به نظر من یك مقداری عاقلانه‌اندیشی است. البته باید زمان را نامحدود ندانست.

نكته‌ی‌ بعدی كه گاهی فرزندآوری را به تأخیر می‌اندازد، تمایل به سبك‌بالی در اوایل زندگی است؛ مثلاً می‌گویند سفری می‌خواهیم برویم و بچه دست‌وپاگیر است. لذا بعد از سفرها و گردش‌ها صاحب بچه شویم.
 
نكته‌ی بعد ترس از پذیرش مسئولیت‌هاست به صورت فوری. ممكن  است یك خانمی بگوید من هنوز آمادگی مسئولیت بچه‌داری را ندارم. می‌خواهم این احساس مسئولیت را به تدریج در خودم به وجود بیاورم. باید به من فرصت بدهید تا خودم را آماده كنم. الان یك باری به دوشم گذاشته شده و آن بحث خانه‌داری است.
 
عامل دیگر این است كه ما داشتن فرزند را قدری به تأخیر بیندازیم تا ببینیم ثباتی در زندگی وجود دارد یا نه؟ مشكلی كه قبلاً وجود داشت این بود كه گاهی آن دختر و پسرها تا ازدواج می‌كردند بلافاصله صاحب فرزند می‌شدند، بعد در زندگی درگیری و مشكلات ایجاد می‌شد و به طلاق می‌انجامید و بچه هم در دست هر دو باقی می‌ماند.
 
بخش دیگری از جوانان تصور می‌كنند كه بچه‌داری مسئولیت دارد و آن‌ها را درگیر می‌كند؛ وقت می‌خواهد و گاهی مانع پیشرفت‌ها می‌شود. برخی از زوج‌های جوان می‌گویند توان رسیدگی به چند بچه را نداریم و لذا اگر صاحب فرزند شوند سعی می‌كنند یك بچه داشته باشند. معتقدند نمی‌توانیم خدمات كافی را به بچه‌ها بدهیم. گاهی این تفكر مطرح می‌شود كه آدم یك بچه‌ی خوب داشته باشد و به یك جایی برساند خیلی ارزشمندتر از این است كه چند تا بچه داشته باشد و این‌ها مفید نباشند كه هم برای خودشان و هم برای جامعه مشكل ایجاد كنند.
 
عامل بعدی حاصل ضعف تفكر مذهبی است. آن‌ها می‌گویند ما نگران روزی بچه‌ها هستیم. بالاخره این نگرانی وجود دارد كه آیا این بچه‌ها به دنیا بیایند ما با این درآمدی كه داریم آیا می‌توانیم هزینه‌های آن‌ها را تأمین بكنیم؟ كسانی كه ایمان ضعیف‌تری دارند ممكن است به این سمت حركت كنند كه چه كسی می‌تواند خرج این‌ها را بدهد و ما نمی‌خواهیم بچه‌های زیاد داشته باشیم.
 
مسأله‌ی بعدی كه مانع فرزندآوری زیاد می‌شود، توجه به وضعیت سرویس‌ها و امكانات موجود در كشور است. گاهی برخی زمینه‌ها و كمبودها در مسائل دارویی یا خود تورم هزینه‌ها كه در حال افزایش است، افراد را به نوعی به تجدیدنظر در این مسائل وامی‌دارد.
 
نكته‌ی بعد قیاس با دیگران است؛ مثلاً خواهرم یك بچه دارد، هم‌كلاسی من یك بچه دارد. یك مقدار الگو گرفتن از دیگران و توصیه‌های دیگران كه «اطراف خودت را زیاد شلوغ نكن» اثرگذار است. برخی مواقع این توصیه‌ها از جانب بزرگ‌ترهایی می‌شود كه نسل خانواده‌‌های پُرفرزند بوده‌اند. مثلاً یك مادری می‌گوید ما زیاد بچه‌دار شدیم، پا و كمر برای ما نماند و اذیت شدیم. شما مواظب باشید این دردسرهای زیاد را تحمل نكنید. آدم یك بچه‌ داشته باشد و یا نهایتاً دو تا كفایت می‌كند.
 
نكته‌ی دیگر مشغولیت‌‌های خود والدین است. مثلاً مادری یك بچه دارد و می‌خواهد به اداره برود. بالاخره آن یك بچه را در مهد كودكی می‌گذارد اما وجود دو، سه تا بچه، كار را برای مادر مشكل می‌كند. پس میزان اشتغال زنان هم دلیل است.
 
یكی دیگر از عواملی كه متأسفانه در كشور ما مقداری توسعه پیدا كرده، تفكرات فمینیستی در نسل جوان است. برخی فمینیست‌ها مادری را، بد و منفی تلقی می‌كنند. مثلاً می‌گویند كه زن باید اشتغال داشته باشد و زنی كه دنبال شغل نمی‌رود باید چه بكند؟ آب بینی بچه را بگیرد و كف‌پوش خانه را تمیز بكند؟! این موج، زنان را به طلاق تشویق می‌كرد كه شما بیایید طلاق بگیرید. این‌ها درباره‌ی مادری و فرزندآوری زن به او می‌گویند كه تو بدنت را حفظ كن. می‌گویند یكی از نتایج بچه‌دارشدن این است كه تناسب اندامی زن از بین می‌رود. این افكار در بعضی خانم‌ها  مانع فرزندآوری می‌شود.
 
جالب است در قشری از مردم كه اصلاً در كشاكش چنین تفكرات و ذهنیت‌هایی نیستند، دقیقاً میزان توالد بیشتر است. نظر شما در این باره چیست؟

شرایط امروز ما به گونه‌ای است كه «فرزند كم‌تر، زندگی بهتر» هنوز سیطره دارد. فرزند زیاد هنوز قبیح است. این موضوع نباید به گونه‌ای مطرح باشد كه برای خانواده‌ای كه بچه‌ی زیاد دارد توهین‌آمیز تلقی شود. ولی واقعیت این است كه به هر حال می‌توانیم بگوییم با این‌كه درآمدها به اصطلاح در جنوب شهر كمتر است و زندگی آن‌ها سخت‌تر است، ولی این باور قوی‌تر است كه خدا روزی بچه‌ها را می‌دهد. یا مثلاً به هر حال این‌كه توقع در بچه‌ها خیلی پرورش پیدا نكرده است. یعنی در خانواده‌ای كه محدودیت‌های مالی دارد، سطح توقعات پایین‌تر است. با این حال فرض كنید زمینه‌های اقتصادی دیگری در آن خانواده‌ها وجود دارد. گاهی لباس بچه‌‌ی بزرگ‌تر را می‌گذارند برای آن كوچك‌تر و با صرفه‌جویی اداره می‌كنند بچه‌ها را. گاهی تخت‌خواب او را برای بچه‌ی بعدی می‌گذارند.

توصیه‌ ی شما برای اصلاح روند فرزندآوی چیست؟

هر خانواده‌ای باید برآورد كند. مثلاً یك مادری توان جسمی‌اش را، آمادگی روحی‌اش را، رضایت همسرش را و توان مالی و مؤلفه‌های دیگر را كه می‌تواند به فرزندآوری كمك كند لحاظ كند. ما یك موضوعی داریم تحت عنوان «مادران مُستعفی». خانمی می‌گفت من بچه‌ای به دنیا آوردم و دیدم حوصله‌اش را ندارم، او را به مادرم سپردم و گفتم تو بزرگش كن! پس اگر خانمی حوصله ندارد بچه‌اش را بزرگ كند نباید او را به دنیا بیاورد.

سن و سال هم مهم است. دیر كردن در ازدواج عاملی است كه فرزندآوری كم را تحمیل می‌كند. چون در سن بالا زایمان سخت می‌شود؛ مثلاً مشكل نگهداری بچه.‌ تسهیل و تسریع در ازدواج، خودبه‌خود امكان تعدد فرزندان را در خانواده فراهم می‌كند. بالا رفتن سن ازدواج یكی از موانع تعدد فرزندان است.
 
گاهی اوقات فرزند در خانواده می‌گوید یك خواهر و برادر دیگر برای من بیاورید. جالب است این امر توانسته در برخی موارد به فرزندآوری بیشتر كمك كند. والدین می‌گویند ما دیدیم چون بچه‌های ما خیلی اصرار می‌كنند، می‌خواهیم یك بچه برای او بیاوریم. من فكر می‌كنم كه ما باید بحث‌ها را مبسوط‌تر برای نسل جوان بگوییم. در رادیو و تلویزیون روی این موضوع كار كنیم.حتماً شرایط امیدبخش آینده را طوری به تصویر بكشیم كه واقعاً بچه‌ها، جوان‌ها از فرزندآوردی احساس نگرانی نكنند كه این‌ها بیكار می‌مانند. امروز در این شرایط، كاهش نرخ تورم، بالا رفتن سطح زندگی، افزایش امكانات رفاهی و خدمات بیمه‌ای چیزهایی است كه می‌تواند دغدغه‌ی خانواده‌ها را تا حدودی برطرف كند. یك مقدار اهمیت روانشناختی داشتن بچه‌های متعدد و اهمیت جامعه‌شناختی آن را برای مردم باز كنیم كه چه آثار مثبتی می‌تواند داشته باشد. این‌ها مؤلفه‌هایی است كه می‌تواند به تغییر نگرش زوج‌های جوان در فرزندآوری كمك كند.
 
ما اگر مؤلفه‌های توانمندی خانواده را كنار بگذاریم، از لحاظ جمعیتی و از لحاظ ساختار و سلامت خود خانواده، به نظرتان چند تا بچه كفایت می‌كند؟

من فكر می‌كنم هر خانواده‌ای دست‌كم سه یا چهار بچه داشته باشد كفایت می‌كند. چون بالاخره با این كار نوه‌های آن‌ها دایی و عمو و عمه دارند. یك بچه‌ی تنها در آینده، مشكل محدودیت ارتباط فامیلی دارد؛ یعنی نه خاله، نه عمه و نه دایی دارد. در جامعه‌شناسی به این می‌گویند «بَعد خانواده». یعنی فرزندآوری كم، بعدِ خانواده را در آینده محدود می‌كند، جمعیت خانواده را كم می‌كند و خودبه‌خود ارتباطات اجتماعی را كم می‌كند. فرزند كم دامنه‌ی ارتباطات اجتماعی را كم و لذا رشد اجتماعی را كم می‌كند.

به نظر شما دولت چگونه باید به این موضوع كمك كند؟

یكی از موانع مهم، نبود سیاست‌های تشویقی است. یك زمانی می‌گفتند هر كسی از چهار تا بچه بیشتر داشته باشد، كوپن به او تعلق نمی‌گیرد. گاهی وسایل پیشگیری را ارزان یا حتی مجانی در اختیار می‌گذاشتند. پول‌هایی كه صرف می‌شد برای كنترل جمعیت، حالا باید صرف تشویق این خانواده‌ها و دادن تسهیلات به خانواده‌ها شود. مسئولین نباید به درخواست شفاهی بسنده كنند. باید بگویند ما از الان برای كار فرزندان شما فكر كرده‌ایم. مثلاً این‌قدر فرصت شغلی در آینده داریم. یعنی شما بچه به دنیا بیاورید، ما در ۲۰ سال دیگر این‌قدر فرصت شغلی داریم. شما نگران بیكاری آن‌ها نباشید. مثلاً توسعه‌ی راه‌های روستایی این‌قدر شد، تعداد بیمارستان‌ها این‌قدر شده است. آن سیاست‌های تشویقی و وعده‌های قابل اجرا كه به هر حال بر اساس محاسبات دقیق می‌تواند این امید را به مردم بدهد باید اجرا شود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها