«خبرگزاری دانشجو»؛ آرش براری- پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره وقتی در هر زمینه ای به شاخص و راهنما نیاز بود امام راحل به تبیین راهکار هایی می پرداخت تا مسئولین و مردم با بهره گیری ازاین راهبرد ها بر مشکلات پیش آمده فائق آیند.پس از ارتحال امام خمینی این وظیفه به مقام معظم رهبری محول شد که ایشان نیز در تمام این سالها با بهره گیری از شاخص های امام خمینی (ره) که از آن به عنوان «مکتب امام» یاد کردند طلایه دار این امر بوده اند.
اما نکته ای که قابل تامل می باشد این است که متاسفانه در سال های اخیر وقتی رهبری شاخصی را مطرح می کند تا مدتی به صورت مقطعی رسانه ها و مسئولین از این راهکار به عنوان یک رکن با اهمیت یاد می کنند ولی پس از مدتی نه تنها کم رنگ می شود بلکه دیگر این موضوع خیلی در راستای اقدامات مسئولین قرار نمی گیرد و به دست فراموشی سپرده می شود.
سال 90 بود که رهبری مسئله مکتب امام(ره) را مطرح کردند و به تبیین آن پرداختند؛ ایشان با توجه به سیره امام راحل مسائلی را پیرامون مشی سیاسی امام،از قبیل تعامل سیاست و معنویت،مردم سالاری،نگاه بین المللی و جهانی و .... مطرح کردند.
این مکتب باید سرلوحه همه تئوری های مسئولان کشور قرار میگرفت که مثل همیشه به دست فراموشی سپرده شد و اکنون که دولت یازدهم روی کار آمد و «اعتدال» را مطرح کردند بنا را بر این گذاشتیم تا این مفهوم را در مثلث مکتب امام قرار دهیم و «هم به قدر تشنگی» از این بحر طویل بهره مند شویم.
اگر به شاخص هایی که رهبری از امام (ره) مطرح کردند دقیق شویم متوجه می شویم که «معنویت ، عدالت و عقلانیت» که سه رکن اصلی مکتب امام هستند همه در راستای دستورات اسلام می باشند. باید ارکان اصلی مکتب امام در تمام زمینه ها مورد بحث قرار گیرد از جمله اعتدال. امام ( ره) با برداشت صحیح خود از اسلام در تمام زمینه ها تعریف درستی را از اعتدال برای همه تصریح کرد.در واقع می توان گفت که اسلام عین اعتدال است و تمام دستورات آن در همین راستا می باشد.
حال ببینیم درآمیختگی اعتدال با معنویت ،عدالت و عقلانیت چگونه است.اعتدال بدون معنویت همان سکولاریزم می باشد .در واقع وقتی رکن معنویت را کنار بگذاریم سیاست به سمت بی اخلاقی ها سوق داده می شود و این خطر احساس می شود که نظام اسلامی به نظام سیاسی غرب مایل شود و ارکان آنها را در راستای تصمیم گیری های خود قرار دهد.
پیشتر آیت الله مصباح یزدی به بیان همین مسئله پرداخته بود و با اشاره به بی اخلاقی های ناشی از عدم حضور معنویت در سیاست افزوده بود : برخی از مسئولین در ظاهر تابع مواضع نظام و اسلام هستند اما تفکراتشان همسو با منافقین است . یعنی مثلا از بانکداری اسلامی حرف می زنند ولی می گویند که بدون ربا نظام اقتصادی کشود پبشرفتی نخواهد داشت.
اما ببینیم رابطه اعتدال با عدالت چگونه است.فرض کنیم فردی عادل باشد اما تخصص لازم و کافی برای تصدی گری یک پست را دارا نمی باشد .آیا این اعتدال است که این شخص برای اداره این پست انتخاب شود؟ مسلما جواب منفی است.زیرا هر قدر هم فرد مورد نظر در زمینه کاری خویش عدالت داشته باشد نمی توان عدل وی را در زمینه ای که تخصص ندارد تضمین نمود.پس عزل و نصب های اینگونه که در تمام دوره ها و با هر خط مشی سیاسی دیده می شود بیشتر از اینکه رنگ و بوی اعتدال داشته باشد از افراط گرایی خبر می دهد.
همانطور که مقام معظم رهبری در رابطه با هوشیاری و عقلانیت امام راحل تصریح کردند ، یکی از ابزار هایی که لازمه یک فرد معتدل می باشد بهره گیری زیاد وی از رکن عقل می باشد.رهبری یکی از مصداق های خردمندی امام (ره) را اینگونه بیان کردند : « برخلاف کسانی که کوتاه آمدن در مقابل دشمنان را در برخی مواقع، اقتضای عقل میدانند، امام با تکیه بر خرد پخته خود، عقب نشینی و نرمش در قبال دشمنان را، دادن فرصت پیشروی به آنان میدانست و به همین علت، در تمام حیات پربرکت خود، همچون کوه در مقابل دشمنان ایستاد. »
پس نمی توان داعیه دار اعتدال بود و شاخص های بنیانگذار انقلاب اسلامی را نادیده گرفت .نمی توان به بهانه تعامل سازنده با جهان کشور را تحقیر کرد و مواضع نظام اسلامی را به خطر انداخت .نمی توان اعتدال را خارج از معنویت تصور کرد.در واقع همانطور که گفته شد اعتدال چیزی به جز دستورات اسلام نیست . پس اگر مسئولین به این آموزه های دینی و شاخص هایی که رهبری مطرح میکنند را برای تمام دوره تصدی گری خود و نه بصورت مقطعی در راستای اقداماتشان قرار دهند و بی اخلاقی ها را کنار بگذارند اعتدال واقعی متجلی خواهد شد.