به گزارش 598 به نقل از سینماپرس، سینما به عنوان رسانهای که جمیع رسانه
ها را در خود دارد و به دلیل برقراری ارتباط بیشتر با مخاطب و به ویژه
تاثیرات بیشتر بازخوردی تماشاگران، مهمترین مدیوم برای حفظ و انتقال
رویدادهای تاریخی به آیندگان است. اهمیت موضوع وقتی بیشتر می شود که حوادث
رویداده فراگیرتر و در سطح جهانی باشند. در این میان وقتی موضوعی نظیر
تسخیر سفارت امریکا در اوایل انقلاب اسلامی ایران پیش می آید که همواره
توسط دولت امریکا تحریف شده و آخرین نمونه آن فیلم «آرگو» است که وزیر
ارشاد به تازگی اعلام کرده است نیازی به پاسخگویی و شکایت از آن نیست!
شاید
از نظر آقایان جنتی و ایوبی «آرگو» فیلمی کم اهمیت در کنار دیگر فیلمهای
ساخته شده هالیوود درباره ایران در سالهای گذشته باشد که به زودی فراموش
خواهد شد اما حقیقت این است که این برای مردم ایران قابل درک است و بر مردم
دنیا تاثیرات منفی ذهنی خود را خواهد گذاشت. بابد توجه داشته باشیم که
نادر طالب زاده نیز در نظرات دیروزش پیرامون ارتباط با اندیشمندان فرهنگی و
سیاسی چهان به این نکته اشاره کرده بود که روشن کردن اذهان مردم جهان از
مهمترین موارد امروز دنیاست و از این طریق باید فرهنگ اسلامی ایرانی را با
استفاده از سینما به دنیا انتقال داد. متاسفانه جشنواره ای که در این راستا
فعال بود در کنار موسسهای که برای سینمای مقاومت و انقلاب اسلامی تاسیس
شده بود و می توانستند دو بازوی اجرایی برای این تحرکات لازم در حوزه فرهنگ
باشند توسط همین آقایان تعطیل شد.
مسئله اینجاست که تنبلی
سینماگران ایرانی و ضعف مدیریتی سیستم فرهنگی است که فیلمی درباره تسخیر
لانه جاسوسی آنقدر ساخته نمی شود که جورج کلونی و بن افلک آستین همت بالا
می زنند و این مهم را با تحریفات زیاد و به نفع دولت کشورشان می سازند. جدا
از برخی ضعف های آشکار ساختاری فیلم آرگو، فیلم پخش شده و تاثیرات خود را
گذاشته است و اگر چه رویارویی با تحریفات آن برای روشنگری اذهان مردم جهان
لازم است اما دیگر سبویی شکسته است و آبی ریخته که نمی شود جمعش کرد چرا که
ما در بحث فرهنگی همیشه دنبال پادزهریم بدون این که به واکسیناسیون فکر
کنیم.
وقتی آنقدر به حوادث مهم انقلاب اسلامی بی تفاوتیم که بعد از
گذشت و سی و چند سال و تازه آن هم با دیدن فیلم آرگو یادمان می آید که «ای
بابا! این اتفاق هم می شد فیلم شود!» دیگر چه گله ای از سازندگان آرگو باقی
می ماند غیر از این که این موضوع جذاب را مصادره به مطلوب کرده اند. از
طرفی وقتی برای حقانیت ایران در این قضیه اقدام حقوقی می شود با کوبیدن
سابقه وکیل آن هم توسط برخی ایرانیان داخل کشور و رسانه های به ظاهر خودی،
سعی در از بین بردن صورت مسئله می کنیم.
در طول این سالها چقدر فیلم
موثر درباره انقلاب اسلامی و ماهیت حقیقی آن ساخته ایم که حالا آقایان
احساس اشباع می کنند و به بهانه های مختلف مراکزی را هم که سعی دارند در
این زمینه فعال باشند یکی یکی تعطیل می کنند؟ چرا وزیر موضوعی چون همین
فیلم آرگو و شکایتی که باز هم بنا به سند طالب زاده تاثیر زیادی بر هالیوود
گذاشته است را به راحتی بی اهمیت قلمداد می کند و نیازی به پرداختن به
موضوع نمی بیند در حالی که مندز؛ ماموری که فیلم از خاطرات وی ساخته شده کل
موضوع را تخیلی و طرحی اعلام کرده که انجام آن از طرف سیا رد شده بوده و
به بایگانی سپرده شده است! آیا باید آنقدر بی تفاوت باشیم که یک مامور
بازنشسته سیا بخواهد موضوعی دروغین را افشا کند؟
موضوع اینجاست که
تا دولتمردان فرهنگی ما دغدغه صدور حقانیت مردم ایران و انقلاب اسلامی به
جهان را نداشته باشند و از سویی سینماگران آستین همت بالا نزنند آب از آب
تکان نخواهد خورد و باید منتظر آرگوهایی که در راهند باشیم.