متن یکی از نامه هایی که این شهید عزیز در منطقه سر پل ذهاب برای همسرشان نوشته را باهم می خوانیم....
بسمالله الرحمن الرحیم
ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
سلام علیکم
خدمت
همسر و همسنگر عزیزم سلام میرسانم. سلامی گرم به گرمی خون، از راهی
پرنشیب و فراز ،از میان آتش و خون از میان توپ و تانک، خمپاره و از میان
سنگر اسلام.
مهین عزیزم، نامه را در تاریکی شب مینویسم، بچهها خوابیدهاند، ساعت 10:45 دقیقه است.
عزیزم تنها نگرانیام این است که الان چه میکنی، چطور میگذرانی.
میهن
خوبم، امیدوارم که زیاد از دوری من ناراحت نباشی و این مدت را با خوشی و
خوشحالی بگذرانی، اگرچه من کوچکترین لحظهای را نمیگذرانم مگر اینکه به
یاد تو هستم و آنقدر دوریت برای من سنگین است که نمیتوانم بگویم.
عزیزم،
هر لحظه صدای دختری که در چنگال دژخیمان فریاد میکشد و گریه طفلی که
مادرش را از دست داده و مادر پیری که فرزندش را از دست داده و هماکنون در
میان دشمن اسیر شدهاند و از قصرشیرین و از دیگر شهرهای از دست رفتهمان
برده شدهاند در گوشم زمزمه میکند و مرا هر لحظه به استواری در مقابل دشمن
میخواند.
عزیزم! همان طور که برایت گفتم الان دیروقت است وگرنه میخواستم آن قدر برایت بگویم و بنویسم تا خسته شوم، هر چند خسته نمیشوم، اما بیشتر از این مزاحمت نمیشوم، فقط میخواهم که خیلی سرحال و خوشحال باشی و هر ناراحتی که داری تحمل کنی و ابداً ناراحتی نداشته باشی.
در
ضمن برایم بنویس که علی [برادر همسر] چطور است و در خانه با مادر و پدر و
بچهها چه میکنی و در مورد سفارش و نامه و یادداشت چه کردهای، حتماً
بنویس، فراموش نکن.
وضع جبهه هم خوب است، از اینجا نگرانی نداشته باش. انشاءالله با پیروزی برمیگردیم.
به ننه و پدر و مادر، حمید، مجید و زهرا و لیلی هم سلام برسان.
با کمال معذرت از اینکه نتوانستم نامه جالبی بنویسم.
آن کس که همیشه به یاد توست.
ترکمان
جمعه ساعت 11:15
7 فروردین 1360