کد خبر: ۱۷۶۳۶۲
زمان انتشار: ۱۲:۱۹     ۰۴ آبان ۱۳۹۲
پژوهشی درباره حوزه و مقتضیات عصر تمدن سازی اسلامی؛
آسیب‌های پیاپی‌ كه به ارزش‌های حوزوی در عصر تجدد وارد شده است، حوزه‌های علمیه را در برابر پذیرش تغییر محتاط كرده است. از این روست كه برخی متولیان حوزه‌های علمیه در برابر هرگونه شرایط محیطی بدواً به نگاه تهدید می‌نگرند. همین ذهنیت تهدیدمحور، مانع بزرگی در برابر انعطاف لازم برای حركت در مسیر پویش علمی حوزه‌های علمیه به شمار می‌رود. نهاد علم نمی‌تواند تنها با نگاه به میراث گذشته بماند و از مطالبات حیات اجتماعی غفلت نماید. نظام علمی‌ای كه نتواند سؤالات نظری و نیازهای كاربردی جامعه‌ را پاسخگو باشد، منزوی خواهد شد و خواسته یا ناخواسته به موزه‌ی‌ علم خواهد پیوست.
سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، یادداشت پیش رو از حجت‌الاسلام سیدفرید حاج‌ سیدجوادی از پژوهشگران شورای حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره‌ی نقش «تحول در حوزه‌های علمیه» در «تمدن‌سازی اسلامی» به بهانه ایام سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی به قم در سال 89 و بیانات معظم له در دیدارهای چندگانه با طلاب و روحانیون، اعضای جامعه مدرسین، علماء و مسئولین حوزه پیرامون مسائل حوزه و خصوصاً موضوع "تحول در حوزه های علمیه" می باشد.

تمدن‌ها در گذر زمان


شكل‌گیری حیات بشری بر روی زمین كه با هبوط زوج آدم و حوا آغاز شد، به سرعت وارد ارتباطات و منازعات میان فردی و گروهی شد. ظرفیت‌های گسترده‌ی ارتباطی نوع بشر، فرایند تكاملی نظام‌های اجتماعی را فراهم آورد. در این مسیر واحد‌های اجتماعی به اتكای باورها، ارزش‌ها و آداب و رسوم درونی‌شان، حائز هویت‌های جمعی شدند كه این هویت‌ها را امروزه تمدن می‌نامیم.

در گذشته‌ی تاریخ، تمدن‌های محدود و متمركزی پدید آمدند كه بر محور یكی از شئون حیات بشری سامان یافته بودند. آن‌گونه كه در نگارش‌های مشهور تاریخ آمده، فنیقی‌ها با تمركز بر تجارت، حوزه‌ی تمدنی كوچكی داشته‌اند و كارتاژی‌ها و وایكینگ‌ها با شیوه‌های نظامی و تهاجمی، نیازهای خود را تأمین می‌كرده‌اند. برخی حوزه‌های تمدنی كهن مانند چین با پهنه‌ی جغرافیایی بیشتر و دامنه‌ی فعالیت‌های متنوع‌تر، دانش‌ و مهارت‌های گسترده‌تری فراهم آورده بودند. اگرچه موفقیت تمدن‌های كهن در هر زمینه از فعالیت‌هایشان بی‌نیاز از دانش متناسب با آن نبوده، اما غالب تمدن‌ها گستره‌ی‌ محدودی داشته‌اند و از دانش محدودی برای هدایت و تمشیت امورشان بهره‌ می‌برده‌اند.

تمدن‌سازی بر پایه‌ علم

اما در گذر زمان و افزایش پیچیدگی روابط درون جوامع بشری، سامان‌دهی نظام حیات جمعی بیش‌ از پیش نیازمند دانش و مهارت شده است. همپای توسعه‌ی اَشكال ارتباطات و تنوع یافتن عرصه‌های فعالیت فردی و جمعی، مطالعات مربوط به انسان و شئون جمعی و فردی آن نیز توسعه یافته است. اگر در گذشته طب مهم‌ترین دانش معطوف به حیات بشر به شمار می‌‌رفت، امروز اما دامنه‌ی گسترده‌ای از علوم اجتماعی در پی شناخت، تبیین، تحلیل و ارائه‌ی راه‌كار برای سامان‌دهی زندگی انسان پدید آمده است. پیچیدگی‌های دنیای امروز، بقاء هویت‌های تمدنی محدود را ناممكن ساخته است. دیگر مانند دوران باستان یك جامعه‌ی بشری نمی‌تواند به اتكای توفیق در یك عرصه‌ی محدود از شئون جمعی خود، هویت تمدنی مستقلی داشته باشد. در چنین شرایطی برخورداری از نظام دانشی هماهنگ و متناسب با نظام معنایی جامعه برای تحقق موجودیت تمدنی مستقل و دارای هویت ممتاز ضرورت می‌یابد. دیگر نمی‌توان با دانش محدود به یك عرصه از حیات بشری، تمدن خوداتكایی را تصویر كرد. به واقع در دنیای امروز نظام علمی در مركز همه‌ی نهادهای تمدنی قرار گرفته و دیگر نهادها را پشتیبانی می‌نماید. تمدن دوران جدید «علم‌محور» است و البته اصطلاح علم در دنیای مدرن، هم‌معنا با كاربرد آن در نصوص دینی نیست.

امت اسلامی كه مبادی نظام معنایی خود را بر معارف اسلامی بنیان نهاده، در مواجهه با روند رو به گسترش تمدن غیرتوحیدی برآمده از اروپا در عصر روشنگری، تا مدتی واداده و بی‌اراده مسیر اخذ دانش و حركت در مسیر هویت‌پذیری را پیمود. در این میان برخی از عالمان دینی با اتكا به سنت سعی در حفظ میراث هویتی و فرهنگی اسلام در ساحت آداب، رسوم و قواعد حاكم بر جامعه داشته‌اند. اما تا سالیان اخیر علم به مثابه مبدأ نفوذ هویتی تمدن بیگانه در جامعه‌ی اسلامی مغفول واقع شده بود. در شرایط حاضر گرایش سنتی موجود در نهادهای معرفتی جهان‌ اسلام، بی‌توجه به نقش هویت‌ساز علوم انسانی، همت خود را به دفاع از عقائد با استناد به نصوص و حفظ شعائر با اتكا به ضوابط حقوقی و فقهی محدود ساخته، اما عالمان دینی پیشرو توانسته‌اند، جریانی معطوف به نهاد علم پایه‌ریزی نمایند. این جریان پیشرو دریافته كه راه‌كار برپایی تمدن نوین اسلامی، تسری نظام معنایی توحیدی و ارزش‌های برخاسته از آن به ساحت‌های گوناگون حیات بشری است. این امر نیز بدون برخورداری از دانش‌های كاربردی همساز با معرفت توحیدی میسور نمی‌شود.

در چنین شرایطی است كه نسل جدیدی از متعلمان معارف اسلامی به حوزه‌های علمیه روی می‌آورند. بخش اعظم دانشجویان زبده و موفقی كه تحصیل علم در حوزه‌های علمیه را برمی‌گزینند، انگیزه‌شان مشاركت علمی در فرایند نوسازی تمدن اسلامی است. این موج‌ نو كه در سالیان اخیر به جریان نسبتاً پایداری تبدیل شده، فرصتی برای پویایی نهاد علم در جامعه‌ی اسلامی ماست. متولیان حوزه‌های علمیه باید بتوانند انگیزه‌ها، اهداف و آرمان‌های بلند این جوانان را دریابند و برنامه‌‌ی علمی-آموزشی مناسب برای توانمندسازی علمی متناسب با این اهداف طرح‌ریزی و اجرا نمایند. اگرچه در فضای حوزه قطب‌های توانمندی برای هدایت این استعدادها به سوی نیازهای علمی شكل‌گیری تمدن اسلامی وجود دارد، اما عادات و آداب حاكم بر حوزه مانع تثبیت فرایند علمی-آموزشی مناسب با این امر شده است.

حوزه و مقتضیات عصر جدید

شوربختانه باید گفت غالب جوانانی كه با انگیزه‌های بلند تمدنی وارد حوزه می‌شوند، در پیچ‌وخم برنامه‌ی آموزشی ناهمساز حوزه فرسوده می‌شوند. اگر در مقطع ورودی به حوزه بیش از نیمی از دانشجویان تحول در علوم انسانی و بومی‌سازی آن را محطّ نظر قرار داده‌اند، در پایان مقطع تحصیلی مقدمات، كمتر از عُشر ایشان بر این هدف استوار مانده‌اند. آسیب‌های پیاپی‌ كه به ارزش‌های حوزوی در عصر تجدد وارد شده است، حوزه‌های علمیه را در برابر پذیرش تغییر محتاط كرده است. از این روست كه برخی متولیان حوزه‌های علمیه در برابر هرگونه شرایط محیطی بدواً به نگاه تهدید می‌نگرند. همین ذهنیت تهدیدمحور، مانع بزرگی در برابر انعطاف لازم برای حركت در مسیر پویش علمی حوزه‌های علمیه به شمار می‌رود.

تأكیدات چندین باره‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی‌ خامنه‌ای بر ضرورت تحول در حوزه، در چنین فضایی فهم می‌شود. جامعه‌ی ما علاوه بر فقه به مثابه احكام عبادات و معاملات و كلام در مقام دفاع از باورهای بنیادین اسلامی، نیازمند بازخوانی گنجینه‌ی منابع معرفتی خود و تلاش برای سامان‌دهی زندگی فردی و جمعی در قالب یك الگوی فراگیر و یكپارچه، مبتنی بر نظام معنایی توحیدی است. مطالبه‌ی چندین باره‌ی ایشان از حوزه‌های علمیه، جهاد علمی برای تأمین این نیاز بوده است. نهاد علم نمی‌تواند تنها با نگاه به میراث گذشته بماند و از خواسته‌ها و مطالبات حیات اجتماعی غفلت نماید. نظام علمی‌ای كه نتواند سؤالات نظری و نیازهای كاربردی جامعه‌ی خود را پاسخگو باشد، منزوی خواهد شد و خواسته یا ناخواسته به موزه‌ی‌ علم خواهد پیوست. «تحول، طبيعت و سنت آفرينش الهى است؛ اين را بارها من مطرح كرده‌ام، گفته‌ام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا يك واحدى را، يك موجودى را فرض كنيم كه تن به تحول ندهد؛ از يكى از دو حال خارج نيست: يا خواهد مُرد يا منزوى خواهد شد. يا در غوغاى اوضاعِ تحول يافته مجال زندگى پيدا نمی‌كند، زير دست و پا له می‌شود، از بين می‌رود؛ يا اگر زنده بماند، منزوى خواهد شد ... می‌شود از تحول دورى گزيد، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگريزد، منزوى خواهد شد؛ اگر نميرد، اگر زنده بماند. البته مايه‌ى دين مانع مردن می‌شود، اما منزوى خواهد شد؛ روزبه‌روز منزوى‌تر خواهد شد. (بيانات در ديدار جمعى از اساتيد، فضلا، مبلغان و پژوهشگران حوزه‌هاى علميه‌ی كشور، ۱۳۸۶/۹/۸)
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها