به گزارش
سرویس نقد رسانه پایگاه 598، آخرین ساخته احسان عبدی پور در سیویکمین جشنواره سینمایی فیلم فجر عنوان پدیده این دوره را به خود اختصاص داد و علاوه بر جوایز این جشنواره، در گفتمان سینمای انقلاب یکی از دو فیلم برگزیده ققنوس طلایی انتخاب شد؛ و همچنین با رأی منتقدین و سینمایینویسان جبهه رسانهای سینمای انقلاب به عنوان بهترین فیلم جشنواره برگزیده شد.
با شروع اکران عمومی این فیلم پایگاه 598 در گفتگویی با احسان عبدی پور کارگردان جوان کشورمان به تحلیل و بررسی محتوایی تنهای تنهای تنها پرداخته است که در ادامه می آید.
برخی از ساخته های بزرگان سینمای ما از اصول اولیه سینما هم محروم است و این روزهای می بینیم که با کم توجهی مخاطبین روبرو می شود اما با توجه به جوان بودن شما فیلم تنهای تنهای تنها مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است، علت این اتفاق چیست؟هسته مرکزی «تنهای تنهای تنها» وطن است و مقوله عشق به میهمن گارد همه طیف ها از چپ تا راست را باز می کند و اگر اقبال همگانی نسبت به این فیلم چه در جشنواره و در اکران های دیگر رخ می دهد به خاطر فیلم نامه این اثر است. فیلم نامه تنهای تنهای تنها در تلاش است تا که یک چهره کاملا سالم و بدور از تمام کجی هایی که از ایرانی ها نمایش می دهند را ترسیم کند و این چهره را هر ایرانی دوست دارد.
برخی از فیلم های ما به علت اینکه از روز اول اسپانسرهای قوی دارند دغدغه های فیلم ساز کنار می رود و یا به علت بزرگی نام افراد دغدغه دیده شدن ندارند و این موضوع باعث می شود که جوان تر ها با دقت و توجه بیشتری به فیلم سازی ورود پیدا کنند.
در تنهای تنهای تنها شاهدیم که مخاطب از ادامه دیدن ماجرای فیلم خسته نمی شود اما مشکلی که در تمام فیلم های ایرانی همه گیر شده است نبودن تعلیق است شما چگونه این تعلیق را به وجود آورده اید؟زندگی در جنوب از تولد تا مرگ دارای ریتم است وقتی به دنیا می آیی آوایی وجود دارد وقتی به زیارت می روی همین طور تا زیر تابوت افراد این ریتم و فراز و فرود ادامه دارد بنابراین این ریتم در زندگی ما هست و شما در بی قصه ترین آثار احمد محمود هم ریتم می بینید و خود بنده هم فیلم نامه نویسی خوانده ام و این عوامل مکمل هم شده اند تا داستان ریتم داشته باشد. ریتم در سینمای ما کیمیا شده است و نبود ریتم در اکثر ساخته های سینمایی باعث می شود که فیلم ساده ای مثل تنهای تنهای تنها مورد توجه قرار بگیرد.
برخی از فیلم سازان ما افتخار می کنند که فیلم شان ضدقصه است در صورتی که تمام کتب آسمانی ما و زندگی پیامبران ما قصه دارند و فیلم قصه دار انبوهی از قاب ها و موقعیت های مختلف را به شما نشان می دهد و آن موقعیت ها شما را تسخیر می کنند و در شما یک حس کلی ایجاد می کنند بنابراین وقتی می گویم قصه صرفا این نیست که یک سوپر استار داشته باشد که بیاید و یک شهر را ویران کند و در پایان فیلم کتش را بر روی دوش انداخته و از شهر برود، منظور ما از قصه در فیلم به وجود آوردن موقعیت های نابی که مخاطب بتواند مشابه آن را در زندگی اش پیدا کند و اگر مخاطب در آن لحظه حتی یک دقیقه با فیلم همراه شود و هر فیلمی که وارد این وادی شد فیلمی است که می تواند تماشاچی را جذب کند و اگر فیلمی قصه قدرت مندتری داشته است بشر ثابت کرده که عبد قصه است و قصه را گوش می دهد. شما ببینید که چه تعداد از مباحث اخلاقی کتب آسمانی با تعریف سرگذشت یک سری آدم ها روایت می شوند نه فقط با یک امر تنها.
فیلم شما داستان محور است یا شخصیت محور؟فلم تنهای تنهای تنها قصه محور است و مخاطب به دنبال پایان این رویداد است و رویدادی که بین دو کودک ایجاد می شود و جهان آنها را تحت فشار و استرس قرار می دهد و فیلم داستانی را روایت می کند.
نگاه سیاسی فیلم نسبت به مباحث داخلی کشورمان که فیلم به آن پرداخته می شود در چه موضعی است؟فیلم من به دنبال نسخه پیچیدن برای کشورها نیست و در این فیلم اصلا معلوم نیست که رئیس جمهورها هم برای چه کشوری هستند و مفهومی به نام رئیس جمهور در این فیلم وجود دارد و بنده با نقطه تصمیم گیرنده در جهان سخن می گویم و انرژی هسته یک مستمسکی شده است که وضعیت یک ملت را در قبال تصمیم گیری های کلان سیاسی در جهان تشریح می کند و چه بسا ممکن بود که فیلم من در مورد انرژی هسته ای نباشد و در مورد تفحص شهدایی باشد که در این فیلم هم اشاره می شود که هنوز از سی سال پیش هم همین طور در حال تفحص شهدا هستیم.
بنابراین من در این فیلم در مورد انرژی هسته ای دیدگاه خاصی نداشتم و می خواستم بگویم که در یک رابطه و واقعه سیاسی چه چیزهایی پایمال می شود و چه چیز هایی بدست می آید و حواسمان به چه چیزهایی نیست.
ما نباید برای نگاه یک کودک یازده ساله متر بگذاریم و به دنبال عمق مطلب سیاسی از آن باشیم. یک کودک نمی داند چه خبر است و فقط دلش می خواهد همه چیز خوب باشد و هر کسی که مقصر بدی ها در زندگی است را نمی پسندند و در این فیلم تلویحا گفته می شود که مرکز این تصمیم گیری های اشتباه در خارج از ایران است و معنی عمل گرایانه این فیلم این می شود که هر تصمیمی که می گیریم به انسان هایی که به فاصله زیادی با مرکز تصمیم گیری هستند حواستان باشد.
فیلم من شعاری نیست، برای کودک باید معنویت بسازیم و نیازی نیست که به کودک بفهمانیم که حق "وتو" چیست و کودک که می گویم یعنی المان صلح و آزادی در جامعه و این فیلم سلامی است بر صلح از گلوی یک کودک ایرانی و خوشحالم که رگ گردن فیلم بیرون نمی زند و فیلم آرام روایت می شود.
به دنبال حضور این فیلم در جشنواره های بین المللی هم هستید؟من این فیلم را برای مرد دنیا ساخته ام و شرکت این فیلم در جشنواره جهانی هم خوب است ولی هدف اصلی شرکت جهانی نبوده ولی دوست دارم که مردم دنیا این فیلم را ببینند هر چند که خانه اول و آخر این فیلم تلویزیون است.