کد خبر: ۱۷۳۷۹۳
زمان انتشار: ۰۸:۴۷     ۲۲ مهر ۱۳۹۲
حسین شمسیان
اگر بپذیریم که دولت محترم نظرسنجی را راهکار خوبی برای اطلاع از نظر مردم و آنگونه که القا می‌شود تصمیم‌گیری و دخالت در سرنوشتشان می‌داند، حیف است که این شیوه پسندیده در سایر امور، جاری و ساری نشود! مثلا درباره نرخ ارز که رئیس بانک مرکزی آن را سه هزار تومان می‌دانند نظرسنجی‌ شده بود؟ درباره گرانی بی‌سروصدا و خاموش بهای برق و گاز و اخیرا آب چطور؟!
598 به نقل از کیهان- پس از بحث‌ها و گفت‌وگوهای فراوانی که درباره سفر نیویورک و اقدامات بجا و نابجای آن مطرح شد و همزمان با تایید و تکذیب - بی‌فایده- آنچه که نابجا بودن آن از قبل هم معلوم بود، «نظرسنجی درباره ارتباط با آمریکا» خبری بود که منتشر شد اما به دلایلی که ذکر خواهد شد، در این مقطع انعکاس زیادی پیدا نکرد و ماند تا زمان مصرفش فرا برسد. درباره این نظرسنجی باید گفت:

1- اصل اطلاع از نظر افراد یا گروه‌های مختلف چیز بدی نیست و کسی نمی‌تواند با آن مخالفتی داشته باشد. به هرحال افراد بر اساس شرایط، نیازها، احساسات و دیگر عوامل، ممکن است در یک موضوع واحد نظرات مختلفی داشته باشند که این اختلاف نظرات، در شرایط منطقی می‌تواند موجب کمال و تعالی جامعه ‌شود.

2- اما این نکته مهم را نباید فراموش کرد که در هیچ جای جهان، نظرسنجی معیار و ملاک عمل و اتخاذ تصمیمات راهبردی قرار نمی‌گیرد چرا که همانگونه که ذکر شد نتایج نظرسنجی ناشی از علل متفاوت است. اینکه چه کسانی جامعه هدف نظرسنجی هستند؟ چه زمانی مورد سوال قرار می‌گیرند؟ چه سوالی از آنها پرسیده می‌شود؟ آیا سوالات جهت‌دار و سوق دهنده به نظر خاصی نیست و... و ده‌ها و صدها گزینه دیگر عواملی است که جامعه فرهیخته و علمی جهان را به این جمع‌بندی رسانده که نظرسنجی، ملاک اتخاذ تصمیمات مهم نیست.

3- اما گروهی در مقابل این سخن جمله مشهور امام راحل را مطرح می‌کنند که: «میزان رای ملت است» در این جمله هیچ تردیدی نیست و تاکنون هم چنین بوده است اما باید پرسید بین نظرسنجی و رای ملت تفاوتی نیست؟! در انتخابات سال 84، نظرسنجی‌های به ظاهر معتبر حاکی از آن بود که آقای هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور است و آقای احمدی‌نژاد تنها 2 درصد آراء مردم را خواهد داشت! در انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم اغلب نظرسنجی‌های به ظاهر معتبر حاکی از آن بود که آقای روحانی نفر سوم و حتی چهارم انتخابات خواهد بود! اما دیدیم که چنین نشد و در هر 2 انتخاب «رای ملت» حرف آخر را زد و نظرسنجی‌ها را- که هر یک مدعی بهره‌مندی از شیوه‌های علمی و جامعه آماری قابل اعتنا بودند- باطل کرد.

اما چرا چنین شد؟

4- یکی از مهمترین عوامل غیرقابل اتکا بودن نظرسنجی این است که چه کسی و با چه هدفی نظرسنجی می‌کند؟ چند سال قبل که موسسه نظرسنجی آینده به سفارش «موسسه آمریکایی گالوپ» در ایران اقدام به نظرسنجی- در اصل نظرسازی- کرده بود ماهیت این نوع اقدامات به خوبی روشن شد. آن زمان مسئول امور ایران در سازمان سیا در کتاب خاطراتش درباره تامین نیازمندی‌های اطلاعاتی سازمان سیا از جاسوسی در ایران نوشت: «شبکه جاسوسی سیا، در ایران تلاش فراوانی برای شناخت وضعیت درونی ایران داشت. درخواست‌های سیا که به دست من می‌رسید شامل همه چیز می‌شد. روحیه عمومی مردم ایران، مشخصات چهره‌های سرشناس، دخالت در تروریسم، سلاح‌های اتمی، اقتصاد، فرهنگ عمومی و...» این اطلاعات در قالب اقدامات و نظرسنجی‌های موسسه آینده تامین می‌شد که ناگفته پیداست نتایج نظرسنجی‌های مذکور چه بوده و منفعت آن برای چه کسانی بوده است.

و اما، این فقط ظاهر ماجرا بود و بعدها مسئولان بازداشت شده موسسه آینده و اسنادی که از محل کار آنها به دست آمد نشان داد که این موسسه مامور به نظرسازی برای اهداف بیرونی‌ها بوده است.

5- از سوی دیگر این علل و غیرقابل سنجش بودن عوامل اطمینان‌بخش در یک افکارسنجی سبب پدید آمدن نوعی هرج و مرج در نظام تصمیم‌گیری خواهد شد. یعنی چنانچه علیرغم تاکید اصل 110 قانون اساسی مبنی بر تعیین سیاست‌های کلی نظام و از جمله سیاست خارجی توسط رهبر معظم انقلاب، بیاییم و سازوکار نظرسنجی را جایگزین راهکارهای قانونی کنیم، این زمینه پیش خواهد آمد که در هر دوره‌ای موافق یا مخالف یک موضوع متوسل به نظرسنجی بشود! اگر خوب دقت کنیم، نظرسنجی در برابر اقدامات قانونی نوع دیگری از اردوکشی خیابانی با رنگ و لعاب دموکراتیک است! و این یعنی آغاز آنارشیسم اجتماعی و سیاسی. مثلا این روزها که استانداران استان‌ها یکی یکی عوض می‌شوند، اگر موسسه‌ای اعلام کند که از مردم فلان استان نظرسنجی کرده و آنها گفته‌اند استاندار قبلی خوب است یا استاندار فعلی خوب نیست چه باید کرد؟! آیا نمی‌توان این مثال را برای همه شئون و تصمیمات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بسط داد؟ و آن وقت آیا هیچ چیز قابل اتکا و محکمی وجود خواهد داشت؟! اگر بپذیریم که دولت محترم نظرسنجی را راهکار خوبی برای اطلاع از نظر مردم و آنگونه که القا می‌شود تصمیم‌گیری و دخالت در سرنوشتشان می‌داند، حیف است که این شیوه پسندیده در سایر امور، جاری و ساری نشود! مثلا درباره نرخ ارز که رئیس بانک مرکزی آن را سه هزار تومان می‌دانند نظرسنجی‌ شده بود؟ درباره گرانی بی‌سروصدا و خاموش بهای برق و گاز و اخیرا آب چطور؟!

6- اما آنچه که باید با آن این مقال را به پایان برد آن است که عده‌ای برخلاف سی و پنج سال «مرگ بر آمریکا» گفتن ملت ایران که همه ساله در روز قدس و 22 بهمن و دیگر مراسم‌ ملی فریاد کرده‌اند و برخلاف بیش از نیم قرن دشمنی آشکار آمریکا با ملت ایران و تلاش همه‌جانبه برای براندازی نظام محبوب و مورد اعتماد مردم، در پی زانو زدن و سجده به امپراطوری ورشکسته آمریکا هستند و راه نجات را توسل به دولت تعطیل آمریکا می‌دانند! آنها با اینکه به خوبی می‌دانند که آمریکا رابطه‌اش را با ما قطع کرد و یک‌طرفه ما را مورد تحریم قرار داد، عطش عجیبی دارند که ما پا پیش بگذاریم، عذرخواهی کنیم و کدخدا را راضی کنیم! برای نیل به این مقصود هم هر کاری می‌کنند. از تحریف سخنان امام راحل تا زمینه‌سازی اقتصادی و اکنون نظرسازی! ظاهرا دو مرحله اول یعنی تحریف نظر امام و همسو نشان دادن امام با خط سازش! (که از عجایب روزگار و شاید خنده‌دار‌ترین سخنان است) و نیز مرحله دوم یعنی افزون نمودن فشار اقتصادی و رها نمودن مردم در مشکلات تمام شده است و اکنون باید از زبان مردم ابراز شود که منجی آمریکاست! و چون می‌دانند که هرگز چنین سخنی از مردم خون داده و خون دل خورده نخواهند شنید، ترفند نظرسنجی را در پیش گرفته‌اند تا مدتی بعد- علیرغم اطلاع دقیق از عدم همراهی ملت با نوکری آمریکا- از زبان مردم و به دروغ نظرات و آموزه‌های خودشان را بیان کنند! و این نتیجه‌سازی از همین حالا هم قابل پیش‌بینی است!

اما پاسخ مردم ایران را در نظرسازی‌های دروغین نباید جستجو کرد. پاسخ مردم ایران را باید در سی و پنج سال جهاد همه‌جانبه و خروش مرگ بر آمریکا و وفاداری به آرمان‌های امام راحل پیدا کرد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها