پایگاه 598: حضرت آیت الله مجتبی تهرانی در ادامه بحث دعای خود، ویژه ماه مبارک رمضان با تأکید بر ضرورت تناسب دعا و حاجت، گفت: در تمامی حاجات، پناهگاه "رب" است .
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به دعا بود. عرض کردم در ماه مبارک رمضان، مناسبترین بحث همین بحث دعا است. چون این ماه، ماهِ نزول کلام الهی از مصدر وحی است، و از این طرف هم ماهی است که عبد با ربش سخن میگوید که میگویند هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود»؛ ماه نزول کلام الهی به سوی عبدش و صعود کلام عبد به سوی ربش است.
ما در باب دعا تقسیماتی کردیم، یک تقسیم این بود که دعای مأثور و غیر مأثور داریم که راجع به دعای غیر مأثور بحث کردیم؛ و اما در مورد دعای مأثور که فعلاً در این جلسات بحثمان راجع به آن است، گفتیم که یعنی ادعیهای که در قالب خاصی از معصومین برای ما رسیده است. دعای مأثور نیز به موقت و غیر موقت تقسیم میشود. دعای مأثور موقت یعنی دعایی که مخصوص به زمانی خاص یا مکانی خاص باشد.
اما دعای مأثور غیر موقت که مخصوص به زمان و مکان خاصی نیست، باز تقسیمبندی میشود؛ یکوقت دعا نسبت به حاجت خاصی از خداوند است، یعنی دعا از ائمه برای ما رسیده است و فرمودهاند که در این قالب این دعا را بخوان و حاجت خاصت را چه مادی و چه معنوی تقاضا کن. یکوقت دعای مأثوری است که مختص به حاجت خاصی نیست، بلکه بهطور کلی است؛ که ما نظیر آن را در دعاها و توسلها زیاد داریم، حتی در دعای توسل معروفی که ما میخوانیم تعبیر به «حاجات» هم دارد. یعنی حاجت خاصی در آن مطرح نیست، بلکه همه حاجات را در بر میگیرد. این بحثی بود که من مطرح کردم.
لزوم تناسب بین دعا و حاجت
در این جلسه میخواهم مطلبی را عرض کنم. انسان در زندگی، حاجات مختلف مادی و معنوی پیدا میکند. حاجات مادی هم اقسام خاصی دارد؛ گرفتاریهای مختلف پیدا میشود. در اینجا دعا یک نوع پناه بردن است. وقتی انسان گرفتاری پیدا میکند و میبیند که تدبیرهایش کارساز نیست، میگردد کسی را پیدا کند که بتواند این گره را باز کند. لذا متناسب با گرهی که دارد، میگردد و شخص مناسبی را پیدا میکند. مثالهای ساده بزنم تا مطلب روشن شود؛ مثلاً اگر گرفتاری مالی دارد، میرود دنبال کسی که بتواند این گره مالی او را باز کند؛ نمیرود دنبال طبیبی که متخصص طبّ باشد.
این کار یک نوع پناه بردن و درخواست است. دعا درخواست است، پناه بردن و درخواست کردن از موجودی است که کارگشا و گرهگشا است. حتی در دعای غیر مأثور هم عرض کردم که مثلاً اگر کسی بخواهد از خداوند طلب عفو و مغفرت کند، به مقام غفاریت حقتعالی پناه میبرد. میگوید: «یا غفّار الذّنوب اغفر لی»! یا مثلاً اگر بیمار است به مقام شافی بودن خدا پناه میبرد، «یا شافی اشف»! یعنی متناسب با آن حاجت خودش، به وصفی از اوصاف پروردگارش پناه میبرد که ما در گذشته از آن به «تناسب بین دعا و حاجت» تعبیر کردیم.
تمسک به «اُلوهیت» و «ربوبیت» خدا در ادعیه
ما در ادعیه مأثورهمان که از ائمه(علیهمالسلام) رسیده است، چه نسبت به حاجات خاصه باشد و چه در ارتباط با حاجت خاص نباشد، بلکه اعم باشد، دو اسم از اسماء الهیه را میبینیم. البته ممکن است یکی از آنها وصف باشد، اما دیگری اسم است. تقریباً میشود گفت یکی از آنها در جمیع ادعیه به کار میرود، امّا دیگری اینطور نیست.
اما اول، یک اسم خاص است؛ شما در هر دعایی میبینید که «اُلوهیّت خداوند» مطرح است. مثلاً اول دعا «اللهم» یا «الهی» دارد. مگر اینطور نیست؟! دعا که از اول شروع میشود، با این اسم است. این اسم ناظر به اُلوهیت او است. لذا این اسم خاص به کار میرود. بنا بر فرض اگر ابتدای دعا هم نباشد، بالأخره در ضمن دعا میبینید باز این اسم «الله» آورده میشود، حالا به هر شکلی که باشد.
دوم، «رب» است. این جنبه توصیفی دارد، ولی «الله» اسم است. حتی در آیات شریفه قرآن، در مباحث دعا هم میبینیم که «ربّ» به کار رفته است. مثلاً در سوره زمر میفرماید: «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنیباً»(سوره مبارکه زمر، آیه 8) «الله» ندارد.
یا در سوره فرقان میفرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُم»(سوره مبارکه فرقان، آیه 77) خطاب به پیغمبر است که بگو اگر دعا و خواندنِ شما از خدا نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمیکند. نمیفرماید: «ما یَعْبَؤُا بِکُمْ الهی»؛ بلکه ربوبیت را مطرح میکند.
ما در دعاهای مأثوره، در بین اسماء الهی، اسم «الله» را میبینیم و از بین اوصاف خدای متعال هم وصف «رب» را میبینیم. در یکی «مدعو» لحاظ شده است و در دیگری «داعی» لحاظ شده است؛ یکی سمت بالا است و یکی سمت پایین است. اما چرا؟ بحث امشب من همین مطلب است.
«الله» اسمی که جامع تمام اسماء الهی است
حالا این را برایتان توضیح میدهم. این که میبینید در دعاها «الهی» و «اللهم» و امثال اینها آمده است، و حتی در باب دعاها داریم که ده مرتبه «یا الله» بگو و بعد دعا کن، به این جهت است که «الله»، این لفظ جلاله، اسم است برای آن موجودی که مستجمعِ جمیعِ صفات است. هر کمالی را که بخواهی، در این اسم هست؛ هم رازق است، هم شافی است، هم کافی است، هرچه بگویی هست! «الهی»، «یا الله» و «اللهم» یعنی ای موجودی که همه کلیدها و همه خیرها در دست تو است! ای کسی که تمام اوصاف جمال و کمال در تو است!
لذا هر حاجتی که از حوائج باشد، در این قالب میگنجد و با این خطاب تناسب دارد. اینکه شما میبینید که در ادعیه لفظ جلاله به کار رفته، به همین دلیل است. این اسم لحاظ مدعوّ است و اشاره به طرف بالا است.
در تمامی حاجات، پناهگاه «رب» است
اما صفتی که در آن لحاظ داعی شده و در آیه هم هست، مربوط به من و تو است. «رب» یعنی پرورشدهنده؛ «ربوبیت» یک امر اضافی است؛ یعنی مضافالیه میخواهد. وقتی گفتی «رب»، پای «مربوب» به میان میآید. اینجا است که پای من و تو به میان میآید! این را هم بدان که احتیاج من و تو به ربوبیت، تنها در یک بُعد نیست؛ بلکه ما در تمام ابعاد وجودی، چه مادی و چه معنوی محتاج به ربوبیت او هستیم. لذا وقتی بهطور مطلق گفتی «رب»، این تنها در یک بُعد نیست؛ در جمیعِ ابعادِ وجودیِ تو است.
«رب» هم مثل همان «الله» در باب حاجات، فراگیر میشود. چون سراپای ما احتیاج است، باید کسی را صدا بزنیم و به او پناه ببریم. حالا به چه کسی پناه ببریم؟ به کسی که همه چیز ما در ید قدرت او است، و او همه امور ما را اداره میکند. به او پناه ببریم و از او بخواهیم.
استفاده ائمه(علیهمالسلام) از «اللهم» برای دعا کردن در حق دیگران
لذا شما این دو کلمه را در ادعیه مأثوره زیاد میبینید. یکی «الهی» و «اللهم» است که زیاد میبینید و غالب ادعیه ما اینطور شروع میشود؛ دیگری هم کلمه «رب» است که زیاد کاربرد دارد و زیاد میبینید. به همین دلیل است که ما میبینیم معصومین هم در مواردی که از آنها حاجتی تقاضا میشد، و هم وقتی میخواستند کسی را که دارد کار خوبی انجام میدهد دعا کنند، «اللهم» را به کار میبردند. ائمه وقتی میخواستند دعا کنند، از همین لفظ جلاله بهرهگیری میکردند.
جلسه گذشته عرض کردم که امام حسین(ع) وقتی خواستند جُون را دعا کنند، سه چیز را مطرح کردند و گفتند: «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُوَ طَیِّبْ رِیحَهُوَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ»(بحارالأنوار، ج45، ص 23)
مثال دیگر، ابن الشعثا است که تیرانداز ماهری بود؛ روز عاشورا دشمن را هدفگیری میکرد و به سمت دشمن تیر میانداخت. وقتی چشم امام حسین(ع) به این کار او افتاد، فرمود: «اللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْیَتَهُ»؛ خدایا تیرهایش را به هدف بزن! «وَ اجْعَلْ ثَوَابَهُ الْجَنَّةَ»(بحارالأنوار، ج45، ص 30) پاداش او را بهشت قرار بده! در هر دو مورد، حضرت از «أللّهمّ» برای دعا استفاده فرمودند.
----------------------------------------------------------------
پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیتالله العظمی حاجآقا مجتبی تهرانی