به گزارش پایگاه 598 به نقل از خبرگزاري دانشجو؛
در بخش پيشين اين نوشتار به بررسي وضعيت حاكم بر عرصه شبكه نمايش خانگي
پرداختيم. در آن مجال ويژگي هاي اين رسانه را از منظر سختافزاري و صنعتي
مورد توجه قرار داديم و يادآور شديم كه بخشي از اقبال مخاطبان شبكه نمايش
خانگي به دليل افت استقبال و كاستن از ميزان مخاطبان فيلمها در سالنهاي
سينما است.
اما از جهت محتوا و نرمافزار، فيلمهاي نمايش خانگي را به طور كلي
ميتوان به سه بخش تقسيم كرد. گروه اول: فيلمهاي سينماي ايراني كه پيش از
آن در سينماها به نمايش درآمدند. گروه دوم: فيلمهاي خارجي كه دوبله و
مميزي شده و پخش گريدهاند و گروه سوم: فيلمها و سريالهايي كه توسط خود
شركتهاي نمايش خانگي و يا كارگردانها و هنرمندان ايران تهيه و به منظور
ارائه در شبكه نمايش خانگي عرضه شدهاند.
اين فيلمها در قالب رسانه اي نسبتا
جديد در مقايسه با ساير رسانههاي سنتي يعني سينما و تلويزيون و مخاطبان
هدفشان كساني هستند كه محصولات تصويري خود را از شبكه نمايش خانگي تهيه
ميكنند.
اما از جهت محتوايي گروه اول و دوم تكليفشان مشخصتر است؛ چرا كه در بخش
هاي ديگري تهيه و توليد شدهاند و شبكه نمايش خانگي صرفا محلي براي عرضه
آنهاست و تنها يك عمليات سختافزاري و توزيعي را نسبت به آنها انجام
ميدهند و محصولاتي كه در رسانهها و قالبهاي ديگر تهيه و توليد شده اند
را در قالب مد نظر خود عرضه مي كنند و به دست مخاطب ميرسانند.
اما گروه سوم كه آثار توليدي به منظور ارائه در همين رسانه يعني شبكه
نمايش خانگي هستند در طي سالهاي اخير عموما و قالبا آثار مبتذل و سطحي و
سخيفي را شامل شدهاند كه تصويري ناخوشايند از رسانه شبكه نمايش خانگي به
وجود آوردهاند.
بسياري از فيلمهاي توليدي در اين قالب
كه طي سال هاي اخير به مخاطب عرضه شده اند از حداقل استانداردهاي كيفي
بيبهره بوده و هيچ فايدهاي در جهت ارتقاي دانش بصري بيننده به انجام
نرسانده اند بلكه سطح سواد بصري و تربيت ذهني او را در حيطه زيبايي شناسي
تصوير به شدت مورد آسيب و لطمات جدي قرار داده اند.
فيلمهاي زيادي كه با الگو برداري از قالبهاي كليشهاي و تكراري به ترويج
و توزيع عمومي فيلمفارسيهاي مد روز پرداخته و در قالب آثار دم دستي و
سمبل شده به احياي دوباره و مستمر ابتذال دست زدهاند.
فيلمهايي كه ميتوان قصههاي آب بندي شده، سطحي و تكراري و نيز لودگي را
جز عناصر اصلي آنها دانست كه تلاش ميكنند سطحي ترين و پستترين غرايض
مخاطب را قلقلك دهند و او را در سيكل معيوبي از سرگرمي سخيف به تماشاي
ابتذال وادارند.
نمونه هاي متعدد و تعداد بيشمار اين آثار و مثالهاي فراواني كه از اين
جمله فيلمها طي سال هاي اخير و در حال حاضر به بازار مشتريان شبكه نمايش
خانگي عرضه مي شوند گوياي اين حقيقت تلخ است كه در اين ميدان نيز معركه
داران ابتذال و سخافت به تاخت و تاز مشغولند و موقعيت را براي ميدانداري
بلامنازع خود مهيا و فراهم ديدهاند.
نكته مهم آن است كه شبكه نمايش خانگي به دليل فراگيري و گستردگي خاص خود و
نيز سهلالوصول بودن راه بيدردسر، كم خرج و مناسبي شده است براي توزيع و
ترويج و انتشار آثاري از اين دست كه متاسفانه بخش قابل توجهي از محتواي
كيفي و ميزان تعامل برانگيزي از كميت فيلمهاي اين قالب رسانهاي را به
خود اختصاص دادهاند.
شايد مسئولان امر و مديران اين عرصه در خصوص نظارت و پالايش اين بخش از
شبكه نمايش خانگي ميبايستي تدبير ويژهاي بينديشند و راه را براي رشد و
نمو سرطاني و بيمهاباي ابتذال ببندند، گرچه مسئوليت اصلي بر عهده خود
هنرمندان عرصه هنر تصوير است كه در جاي خود و در مجال مناسب بايد به تفصيل
و تدقيق بدان پرداخت.