فارس: دو سال قبل که جدائی نادر از سیمین اسکار گرفت چند اتفاق افتاده بود و این فیلم هم البته چند ویژگی داشت:
اول اینکه فیلمی ایرانی بود. تمام اشارات، نمادها، حرفها و دیالوگها،
شخصیتها و فضاها همه و همه ایرانی بودند. اساساً قصه هم اگر چه نزدیک به
فضای مدرن بود اما در بستری کاملاً ایرانی و امروزی روایت میشد.
از سوی دیگر این فیلم با وجود نقدهایی که به محتوای آن وارد بود از جانب
اغلب منتقدین مورد توجه قرار گرفت و همه یک صدا گمان میکردند که «
جدائی...» میتواند مورد اقبال جهانی قرار گیرد. حتی مخالفان ارسال فیلم هم
اغلب فقط با محتوای آن مشکل داشتند و به اینکه تعبیری چندان درستی از
کشور، ارائه نشده است معترض بودند و الا با ساختار آن و اینکه احتمالاً
جهان به آن روی خوش نشان میدهد مشکلی نداشتند.
از آن پس هم جوایز ریز و درشتی که این فیلم از جشنوارههای مختلف دریافت
میکرد احتمال اقبال بزرگ جهانی به فیلم را افزایش میداد و باعث میشد اگر
جایزه اسکار را در دستان یک کارگردان ایرانی دیدند تعجب نکنند.
حتی پالسهای ضعیف و قوی هم بود که باعث شد همه فرهادی را رقیبی جدی
بدانند که به فینال رسیده است و هنگام اعلام نتایج خوانده شدن اسمش را
پنجاه پنجاه تصور کنند. در نهایت هم فیلم فرهادی توانست جایزه اسکار را از
آن خود کند.
اما حالا در کمال شگفتی مجدداً فیلمی از فرهادی به عنوان نماینده ایران به
اسکار معرفی شده است. حرکتی که به نظر میرسد اشتباهی تاکتیکی و ناشی از
یک سوء تفاهم بزرگ باشد.
گذشته فیلمی است که با سرمایهای ایرانی - فرانسوی که به عنوان جایزه به
فرهادی تعلق گرفته ساخته شد.فیلم به واسطه سفارش دهندگان فرانسویش اساساً
فرانسوی است و طبیعی هم هست که داستانی کاملا فرانسوی داشتهباشد و برعکس
«جدائی ...» نشانی از ایران و ایرانی در آن یافت نشود جز شخصیتی تقریباً
منفعل که اگر به جای ایران از اتیوپی و نیجریه یا کانادا و قزاقستان هم بود
هیچ توفیری نداشت و چیزی عوض نمیشود.
یعنی اساساً ایرانی بودن او مؤلفهای نیست که کارگردان روی آن تأکید داشته
باشد و تلاش کرده باشد تا با استفاده هنرمندانه از جزئیات قصه و فیلمنامه و
فضاها و شخصیتها، ایرانی بودن او را ویژه، مشخص و مؤکد کند.
از سوی دیگر گذشته حتی در جشنواره کن هم که نظر ویژهای هم روی فیلمهای
فرانسوی و ساختههای مربوط به فرانسه دارد نتوانست خوش بدرخشد و مورد توجه
داوران و منتقدان قرار گیرد.
جشنوارهها و جوایز بینالملل دیگر هم چندان روی خوش به او نشان ندادند.
گذشته در اکران داخلی هم با وجود تبلیغات رسانهای و محیطی و تصویری گسترده
و با وجود احترامی که مردم برای نام کارگردان آن قائل بودند نتوانست موجی
ایجاد کند و صرفاً به اندازه یک فیلم متوسط رو به بالا فروخت. هیچ بحث و
حرف جدی را هم موجب نشد و حالا هم که آرام آرام دارد سر از سوپرمارکتها و
رسانههای خانگی در میآورد.
با این اوصاف اعلام نام گذشته به عنوان نماینده ایران به اسکارجای تعجب و سؤال دارد.
گذشته اساساً بر اساس آنچه ذکر شد فیلمی ایرانی نیست و اغلب سینماگران
تمام طیفها و گروهها هم نسبت به اصل این موضوع و اینکه نباید فیلمی غیر
ایرانی به اسکار برود هم صدا هستند، مگر در موردی که بدانیم احتمال اسکار
بردن این فیلم بسیار بالاست و آن وقت هزینههای ارسال فیلمی نه چندان
ایرانی را بپذیریم و توجیهمان این باشد که بردن اسکار میتواند هزینههای
این انتخاب را بپوشاند و جبران کند.
از سوی دیگر هم نگاه و مواجهه منتقدان و داوران جشنوارههای مختلف (در
نسبت با جدایی و سایر فیلمهای برنده اسکار) نشان داده است که این فیلم با
اقبال خوبی مواجه نخواهدشد و احتمال جایزه بردن آن چیزی نزدیک به صفر است.
حالا وقتی هم میدانیم فیلمی قرار نیست جایزه ببرد، بهتر بوددست کم فیلمی
ایرانی مانند «دربند»را روانه این رویداد سینمایی بزرگ میکردیم .فیلمی که
بتواند حتی در صورت برنده نشدن چهره درستی از ایران و ایرانی نشان دهد.