598؛ شاید اگر محمد مولایی، بدنساز باشگاه پرسپولیس اطلاعاتی درباره محسن قهرمانی در اختیار علی دایی قرار نمی داد ذهنیت سرمربی پرسپولیس این گونه نسبت به محسن قهرمانی خراب نمی شد و او بعد از بازی نمی گفت: «قهرمانی به سمت سپاهان غش کرده است!»
ماجرا به یک روز قبل از بازی پرسپولیس و سپاهان برمی گردد. جایی که محمد مولایی درباره درخواستی که ظاهرا قهرمانی ماه ها قبل از او داشته جلوی دایی حرف هایی زد.
گفته می شود مولایی و قهرمانی ماه ها قبل برای انجام یک کار مشترک در مشهد با هم گفتگو می کردند که قهرمانی از مولایی می خواهد به واسطه نزدیکی با محمد رویانیان زمینه دریافت یکی از نمایندگی های زیر مجموعه باشگاه پرسپولیس را در شهر مشهد فراهم کند.
قهرمانی از مولایی خواسته مجوز راه اندازی یک رستوران با نام باشگاه پرسپولیس را از رویانیان بگیرد مولایی هم که خود نیز در راه اندازی این رستوران با قهرمانی شریک بوده موضوع را به سرعت به رویانیان انتقال می دهد اما مدیرعامل باشگاه پرسپولیس به هر دلیل با این درخواست مخالفت می کند.
مولایی هم که رفاقت زیادی با قهرمانی داشت مخالفت رویانیان با انجام این کار را به اطلاع قهرمانی می رساند و موضوع راه اندازی رستوران همان جا منتفی می شود. از آن پس قهرمانی و مولایی هیچ تماسی با هم نمی گیرند تا اینکه اتفاقات بازی با پرسپولیس پیش می آید و مولایی که شب قبل از بازی ظاهرا این ماجرا را برای دایی تعریف کرده بود، بعد از آن اتفاقات رو به دایی می کند و می گوید: «احتمالا قهرمانی می خواسته با این کار انتقامش را از رویانیان بگیرد.»
این حرف های باعث می شود ذهنیت علی دایی به کلی نسبت به قهرمانی خراب بشود و آنگونه علیه قهرمانی حرف بزند و تصور کند که این داور به دنبال انتقام جویی بوده یا اینکه اساسا به قول خودش به سمت سپاهان غش کرده است.
نحوه قضاوت قهرمانی هم به قدری مسئله ساز بود که دایی تصور کند شاید قهرمانی با نیت خاصی اینگونه آن ها را در ابتدای بازی نقره داغ کرده است.
با توجه به این شنیده ها می توان نتیجه گرفت که عامل اصلی این دعواها حرف هایی بوده که مولایی به دایی انتقال داده و او را دچار یک سوء تفاهم بزرگ کرده است. هر چند که قهرمانی بابت خواسته ای که غیرمستقیم از رویانیان داشته شاید زیر سوال برود اما در این ماجرا خود مولایی هم نقش داشته و اساسا اگر این موضوع صحت هم داشته باشد نمی توان مدعی شد که چون قهرمانی به خواسته اش نرسیده چنین آشکارا در صدد تلافی برآمده است!