گروه بینالملل مشرق - رزمايش شش روزه
مشترک روسیه و بلاروس به نام «غرب 2013» با حضور نزدیک به 12 هزار سرباز
روسی در قلمرو دو کشور روسیه و بلاروس، در حال برگزاری است. خبرگزاریها
ادعا کردهاند که مسکو این مانور نظامی را [که یکی از بزرگترین مانورهای
اروپا و جهان محسوب میشود] در پی تهدید نظامی آمریکا به سوریه و قدرت
نماییهای این کشور در خاورمیانه، ترتیب داده است.
رزمايش مشترک نظامی روسیه و بلاروس در
حالی برگزار میشود که تحلیلگران آن را واکنش روسیه به اقدامات آمریکا در
خاورمیانه دانستهاند. طبق این تحلیل، تنشهای حاصل از اقدامات آمریکا مبنی
بر سرنگونی متحدان روسیه و تلاش واشنگتن برای کاهش نفوذ مسکو از طریق
اقدام نظامی مانند آنچه در جنگ سرد روی داد، پوتین را به عکس العمل در
برابر قدرت نمایی آمریکا سوق داده است. از این رو این اقدام پوتین، حاوی یک
پیام مهم برای آمریکا، مبنی بر آمادگی ارتش روسیه است به ویژه پس از آنکه،
مرد شماره یک کرملین، اعلام کرد که سلاحهای هسته ای روسیه یک نیروی عمده
برای این کشور است. به نظر میرسد پوتین درصدد است که قدرت و برتری خود را
به آمریکاییها یادآور شده و خاطره «شوروی قدرتمند» را یک بار دیگر زنده
کند.
این درحالی است که غرب، از عملکرد
پوتین در عرصه بین الملل و تقابل با آمریکا، همواره انتقاد کردهاند به
گونهای که مقامات و نیز رسانههای غربی در واکنش به اقدامات و سخنان
پوتین، بارها وی را به قدرت طلبی و دیکتاتوری متهم و رویکرد وی را خلاف
خواست مردم روسیه معرفی میکنند. علی رغم این ادعا، پوتین از محبوبیت خاصی
در میان روسها برخوردار است.
در همین راستا "الگا کریشتانوویسکا"
جامعهشناس و کارشناس ساختار سیاسی روسیه، مینویسد: «بهرغم آن چیزی که
ادعا میشود، مردم روس دقیقاً همان تمایلات و رویکردهایی را دارند که پوتین
از خود نشان میدهد. در روسیه رهبرانی مانند پوتین که میخواهند اعتبار
شوروی را بازگردانند، محبوبیت بیشتری میان مردم دارند.»
به گزارش مشرق به نقل از CNN
"کریشتانوویسکا" در گزارشی نوشت: «ولادیمیر پوتین همان تمایلات سیاسی مردم
روس را در عرصه بینالملل انعکاس میدهد. افکار و مواضع وی همان
اندیشههایی است که در ذهن اکثریت روسها میگذرد.» وی به این جمله پوتین
که گفته بود: «بزرگترین فاجعه ژئوپولیتیک قرن 20، فروپاشی شوروی بود»،
اشاره کرده و میگوید: «اکثریت قریب به اتفاق مردم روسیه، با این عقیده
پوتین اشتراک نظر دارند. البته این به معنای بازگشت به دوره کمونیستی
جماهیر شوروی نیست بلکه آنها بر این باورند که ساختار زندگی و برنامههای
امنیت اجتماعی نیز همراه با انحلال شوروی به فراموشی سپرده شده است. برای
همین غربیها با وحشت به بیانیههای پوتین واکنش نشان میدهند، در حالیکه
روسها از شنیدن آن، شگفتزده شده و ابراز خرسندی میکنند.»
کریشتانوویسکا میافزاید: «این برای شما
غربیها قابل درک نیست همانگونه که اقدامات شما مانند آغاز جنگ، گسیل
سرباز، جنگ ویتنام، حضور نظامی در عراق و افغانستان و.. برای ما قابل درک
نیست.»
این پژوهشگر سیاسی همچنین مینویسد:
«وقتی پوتین درصدد است تا سیاستهای خود را توضیح دهد فوراً به سراغ آمریکا
یعنی همان دشمن قدیمی روسها که در دوره کمونیسم ساخته شد و رهبران آن را
به مردم القا کردند، میرود. برای پوتین این آسانترین راه است تا اینکه
بخواهد دشمن جدیدی برای خود بسازد. اگرچه عجیب به نظر میرسد اما دشمن
خارجی یکی از عوامل غیرقابل انکار در سیاست داخلی روسیه است.»
وی در ادامه مقاله خود به نکته جالب
توجه دیگری اشاره میکند: «بهرغم آنچه غربیها فکر میکنند، رهبرانی مانند
گورباچف که آمریکاییها دوست دارند، میان روسها از محبوبیت برخوردار
نیستند. در مقابل پوتین مطابق با ذهنیت سنتی روسهاست که افزایش قدرت همه
جانبه روسیه را آرزو دارند.» قدرت برای روسها تا جایی اهمیت دارد که یکی از
دلایل اصلی رویگردانی مردم از حکومت در دوره شوروی، ضعف اقتصادی در مقابل
رقبا به ویژه آمریکا، معرفی میشود.
این کارشناس ساختار سیاسی روسیه نیز این
امر را مورد تأکید قرار داده و مینویسد: «پوتین همواره تلاش میکند یک
سیاست را در روابط خارجی روسیه حاکم کند و آن این است که به طرفهای مقابل
خود القا کند که ما یک قدرت بزرگ هستیم و شما باید از ما بترسید. این همان
ضرب المثل روسی است که می گوید وقتی کسی از تو می ترسد، یعنی به تو احترام
میگذارد.»
در واقع یکی از دلایل اصلی رویگردانی
مردم از حکومت کمونیستها، ضعف اقتصادی بود که شوروی به دلیل توجه بیش از حد
به جنگ تسلیحاتی در مقابل آمریکا گرفتار آن شد. تلاش حاکمان برای پیروزی
ایدئولوژی کمونیسم بر رقبا منجر شده بود تا روسیه در بعد غیرنظامی، توسعه
نیافته مانده و سیری نزولی را طی کند. این در حالی بود که ذهنیت مردم روس
نه بر مبنای تقویت یک بعد از قدرت، مانند گسترش بعد نظامی بلکه تعمیق همه
جانبه قدرت شکل گرفته است. از این رو عقب ماندگی صنعتی و اقتصادی شوروی و
نیز فضای نامساعد اجتماعی و اقتصادی منجر شد تا مردم روسيه به جایگزینی یک
نظام سیاسی دیگر تمایل پیدا کنند. با توجه به این ذهنیت تاریخی مردم روس؛
پوتین همواره میکوشد اقتصاد، سیاست، نقش آفرینی منطقهای و بینالمللی و
دیپلماسی مبتکرانه؛ را با هم در سیاستهای خود لحاظ کند.